احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 15 حمل 1397 - ۱۴ حمل ۱۳۹۷
در گزارش تازهیی که کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان دربارۀ وضعیتِ کودکانِ کار منتشر کرده، چنین آمده که: ۱۶ درصد کودکانِ کار در کشور مورد آزار و اذیتِ جنسی قرار گرفتهاند و ۴۰ درصدِ این آزارها نیز از نوع تماس بدنی بوده است.
بر اساس یافتههای این گزارش، چهل درصد کودکانِ کار با فشار و تهدیدهای مختلف روبهرو هستند، ۳۳ درصد مورد ضربوشتم قرار میگیرند، ۳۹ درصد تحقیر و توهین میشوند و بیشتر از ۲۸ درصد نیز مجبور به کارهایی بالاتر از توانِ خود میشوند.
این آمار درحالیست که کودکانِ کار در کشور رقمی میلیونی را احتوا میکنند؛ چنانکه سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی میگوید که ۱.۲ میلیون کودکِ کارگر در افغانستان وجود دارند و بیش از ۳ ملیون کودک هم در این کشور زیر خط فقر زندهگی میکنند. همچنین بر اساس اعلام مرکز آمار افغانستان، از ۲۹ میلیون جمعیت کشور، حدود ۱۲ میلیون نفر در سنینِ بین ۵ الی ۱۹ سال قرار دارند.
در گزارش اخیر کمیسیون حقوق بشر افغانستان، یقیناً نکاتِ دردانگیز و حرفهای مهمِ فراوانی برای گفتن وجود دارد، ولی در این نوشتار فقط میتوان روی آزار و اذیت جنسیِ کودکان تمرکز کرد.
افغانستان، بخشِ مهمی از جهان اسلام شمرده میشود که بیشتر از ۹۹ درصد جمعیتِ آن مسلمان هستند. پرهیز از هر نوع تماس و رابطۀ جنسی خارج از حریم زناشویی، یکی از آموزههای اصولیِ اسلام به شمار میآید که شکستاندنِ آن در برخی موارد، حکم مرگ را در پی دارد؛ زنای محصنه، لواطت و تجاوز به عنف از این شمار به حساب میآیند. بهرغم اینهمه سختگیری اما یافتههای تازۀ کمیسیون حقوق بشر نشان میدهد که میان واقعیتهای جامعۀ افغانستان و احکام اسلامی، فاصلهیی شگرف وجود دارد.
گزارش کمیسیون حقوق بشر، فقط از وضعیتِ کودکانِ کار و آزار جنسی بر آنها سخن گفته و حتا آمارهای آن نیز بهدلیلِ محدودیتها در تهیۀ گزارش تحقیقی در این موارد، حدس زده میشود که کمتر از میزان واقعی است؛ زیرا شرم و ناموسداری همواره باعث تخفیفِ این ارقام میشود. اگر بهجای این رقمها، به مشاهدات و اظهاراتِ غیررسمی در کوچه و بازار اتکا کنیم، آنوقت خواهیم دید که صدمتأسفانه آزارجنسی در تمام مصادیق آن، اعم از پُرزه رفتن تا بچهبازی و تجاوز، به بخشی از فرهنگِ جامعۀ ما بدل شده که در رسمیات، جامعۀ اسلامیِ آمیخته به عطر قرآن و سنتهای رسول خدا خوانده میشود!
عصبانی نباید شویم: وقتی در بازارهای شلوغ هرکدام از ما به بسیار سادهگی شاهد آزار رساندنِ زبانی و بدنیِ مردان در حقِ زنان و دخترانی میباشیم که فقط برای خرید مایحتاجِ خانه به بیرون آمدهاند و هیچیک نیز جرأت ایستادن در برابرِ چنین وضعیتی نداریم؛ این تماشای بدون واکنش، معنای این را میدهد که ما با این حالت کنار آمدهایم و اجازۀ همنشینی آزار جنسی را با فرهنگِ اسلامیمان دادهایم.
اگر از کوچه و بازار و مَلای عام بگذریم، کودکانِ یتیم و بیسرپرستی که در ازای ۵۰ افغانی حاضر میشوند صبح تا شب در پستویِ دکانِ میوهفروشی و یا زیرزمینِ یک کارگاه نجاری جان بکَنند، صد البته که احتمال دارد مورد تجاوز جنسیِ همان افراد و اشخاصی قرار بگیرند که در بازارها فقط میتوانند بدنِ خانمها را از روی لباس لمس کنند.
برای واکاوی این درد و معضل شرمآور، مسلماً به بحثهای روانشناختی و جامعهشناسانۀ فراوانی نیاز است و برای یافتن مقصرِ این وضع نیز میتوان ذهن را به صدها آدرسِ گوناگون ارجاع داد که این ستون کوچک، مجال هیچکدام را نمیدهد. اما برای آغاز درمانِ این دردِ بزرگ در این مجالِ کوتاه همینقدر میتوان گفت که جامعۀ افغانستان از مسوولانِ حکومتی گرفته تا خطیبان مساجد، باید اولاً وجود آزارجنسی را بهجای کتمان، به عنوان یک واقعیتِ بسیار تلخ بپذیرند، ثانیاً بهجای سر دادنِ چند شعار و موعظۀ بیپشتوانه، به ریشههای آن که از جمله میتواند فقر جنسی و آگاهی باشد، اندیشه کنند و مبارزه با آن را ابتدا از خانوادههایِ خود با بذل محبت و آگاهیِ بیشتر بیاغازند و ثالثاً در کوچه و بازار و هرجای دیگر، از کسانی که مورد تعرض و اهانت جنسی قرار میگیرند، چنان دفاع کنند که گویی یکی از اعضای خانوادۀ آنها مورد تعرض قرار گرفته است.
Comments are closed.