گزارشگر:بشیراحمد انصاری/ چهار شنبه 2 جوزا 1397 - ۰۱ جوزا ۱۳۹۷
بخش سوم/
روزه و سیاست
روزه در تاریخ سـیاست و روابط بینالـدول هـم نقـشـی فرامـوشناشدنی ایفا نموده است. یکی از این نمـونهها، تجربۀ سیاسی مهاتما گاندی رهبر بزرگِ هند است که از روزه سلاحی ساخت و دشمن اشغالگر را با آن کوبید و به زانو در آورد. در تاریخ مبارزات گاندی، سه حادثه بیشتر از همه شهرت داشته که هر سۀ آن با روزه و فلسفۀ آن پیوند دارند.
حادثۀ نخست، مقاطعۀ پارچههای ساختِ انگلستان بود که گاندی از مردم خویش خواست تا از خرید آن امتناع ورزیده و در این راستا خود به ریسیدن لباسِ خویش پرداخت.
دومی آن، حکایتِ نمک میباشد که گاندی از ملت هند خواست تا نمک کمپنی استعمار را استهلاک نکنند و خود مارش شکوهمند ۳۲۲ کیلومتری خویش را بهراه انداخت تا از دریا نمک استخراج نماید.
اما حادثۀ سومی، روزه گرفتنِ گاندی است که به شکل اعتصاب غذایی، استعمار را دستپاچه نمود. در زندهگی گاندی، چهار روزهگیریِ او از اهمیت بزرگِ سیاسی برخوردار بوده است. مهاتما گاندی سه ضربۀ کشنده بر پیکر استعمار وارد آورد که هر سۀ آن پیوندی با روزه داشت؛ زیرا روزه تمرینی است در جهت امتناع از عمل و استهلاکِ چیزی (همانطوریکه در قاموسها معنی شده است)، و این امتناع و یا فعالیت منفی میتواند در عرصههای فردی، خانوادهگی، اجتماعی، ملی و جهانی زمینههای تطبیق داشته باشد. اگر رهبر بزرگِ هند توانست نمک و پارچههای کمپنی استعماری را تحریم اقتصادی نموده و استعمار را با ابزار روزه شکست دهد، امروز در غیاب رهبرانی بیگانه با فلسفۀ روزه، قدرتهای بزرگ توانستهاند تا ملتهای اینسو و آنسوی گیتی را تحریم اقتصادی نموده و به زانو در آورند.
پرسشی که مطرح میشود؛ اگر روزه دارای چنین فضایلی است، پس چرا مسلمانان خود به چنین روزی مبتلا اند. در پاسخ باید گفت که درد ما هم همین است، مشکلی که مسلمانها به ویژه در قرون اخیر انحطاط داشتهاند، تأکید بر جنبههای فقهی دین و کم اهمیت جلوه دادنِ فلسفه، حکمت، مقاصد و روح آن بوده است. نجات مسلمانها در بازگشت از فتوا به تقوی و از شکل به روح و از پوست به مغز دین نهفته است.
پرسشهای سهگانۀ یک متفکر
«علی عزت بیگوویچ» رهبر فقید بوسنی، اندیشمند بزرگی است که خود را سخت مدیون تفکرِ آن بزرگمرد میدانم. او میگوید:
در آن شش سال (۱۹۸۳م ـ ۱۹۸۸م) که در میان دیوارهای بلند زندان بهسر میبردم، هر زمانی که غذای بهتری تناول مینمودم، حالتم بههم میخورد. در آن روزها گرسنهگی بیشتر از هر چیز دیگری مرا کمک مینمود و معنویاتم را بالا میبرد. روزه از ویژهگیهای انسان و مظهر قدرتِ برین اوست، زیرا در حالیکه هم انسان و هم حیوان میخورند و مینوشند ولی انسان تنها موجودی است که ارادۀ روزه گرفتن را داشته و روزه را میتوان بالاترین تعبیر از ارادۀ انسان دانست. روزه دارای اسرار بزرگ، مفاهیم برین و فواید فراوانی میباشد، که سیطرۀ روح بر جسد مهمترین معنی آن را تداعی مینماید.
در دوران زندان، پس از آن و همچنان در سالهایی که ریاستجمهوری بوسنی را عهدهدار بودم، پیوسته از خود میپرسیدم که ملتهای مسلمان ما با آنکه نمازشان رابطۀ تنگاتنگی با نظافت و وقتشناسی دارد، چرا نمیتوانند در عمل، الگوی نظافت و وقتشناسی باشند. ملتهای ما که سی روز رمضان را روزه میگیرند، چرا الگوی اصولگرایی و قانونمندی نیستند. چرا این تجربۀ دشوار روزۀ رمضان در امتداد چهارده قرن نتوانسته است مفهوم نظافت، وقتشناسی و قانونمندی را جزوِ سرشتِ انسان مسلمان سازد. چرا التزام ما به نظافت در نماز و شناختن وقت دقیقِ آن از یکسو و صبر بر گرسنهگی در رمضان از سوی دیگر نتوانسته است نظافت، احترام به وقت، صبر و شکیبایی در عرصههای مختلفِ زندهگی را در شخصیت اجتماعی و ذهن جمعیِ ما مسلمانان نهادینه سازد.
او در پایان اعلام مینماید:
هر که توانست پاسخ قناعتبخشی به پرسشهای سهگانۀ فوق ارایه نماید، از نظر من مستحق جایزۀ نوبل خواهد بود!
نمیدانم که پاسخ شما به این سه پرسش آزاردهنده چه خواهد بود.
Comments are closed.