احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۹ جدی ۱۳۹۱
سفر جناب آقای کرزی به امریکا و دیدار با رییسجمهور اوباما، این روزها فصل تازهیی از گمانهزنیها و بحثهای داغ را در فضای سیاسیِ کشور رونما ساخته است. اما چه تازهگییی این سفر دارد که تا این اندازه مهم جلوهگر شده است، تا جایی که رسانهها هر کدام به نحوی به ارزش و اهمیتِ این سفر پرداختهاند.
اگر بهدقت بنگریم درخواهیم یافت که سر و صورتِ این سفر، فرق چندانی با دهها سفر دیگری ندارد که جناب آقای کرزی به امریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو داشته است. اما بدون شک جنگ زرگری و خط و نشان کشیدنهایی که اخیراً رییسجمهور کرزی نسبت به امریکا از خود نشان داده و دستکم در قالب کلمات در سخنرانیهای همیشه جالب و سرشار از نقیضنماها، امریکا را کوبیده و آنها را متهم به این ساخته که در طول سالهای حضورشان در افغانستان مسوولیتِ خویش را بهدرستی انجام ندادهاند، همه دست به دست هم میدهند تا اذهان عمومی به این گمان بلغزند که میان کابل و واشنگتن، روابط تیره و سرد شده است. اما از کجا معلوم که این سردی ظاهری، با گرمیِ استقبالِ اوباما آنقدر حرارت بگیرد که آقای کرزی یک چرخش صدوهشتاد درجهیی در عمل را نسبت به مواضع پیشینش نشان دهد.
آقای کرزی در تمام یک دهه گذشته، حیات و بقای خویش را در گروِ سیاستِ «هم به نعل و هم به میخ زدن» دانسته و تلاش کرده که دل هیچ کسی را نرنجاند و همه را به نوعی با خود داشته باشد؛ ولی غافل اینکه اگر این سیاست و این نرمشها و این بازیهای چندگانه که در روزهای نخستین حکومتش، حمل بر درایت و وسعتِ دید و پذیرش شاخصههای دموکراسی مثل کثرتگرایی و همهپذیری میشدند، امروز با توجه به تجربیاتی که ملت افغانستان کسب کردهاند، حکایتگرِ آناند که میان حرف و عملِ جناب آقای کرزی، تفاوت از زمین تا آسمان است. از اینرو سفر او به امریکا بدون شک بدون دستاورد نخواهد بود؛ اما مسأله این است که این دستاورد برای ملت افغانستان خواهد بود یا کرزیصاحب فقط برای ثبت کردن نامِ افغانستان در فهرست نخستین دستاوردهای درخشانِ اوباما بعد از پیروزیاش در دومین دور انتخابات ریاستجمهوری امریکا، به این کشور رفته است؟ به عبارت دیگر، امروز افکار عمومی در انتظار یافتن پاسخِ این پرسش هستند که رییسجمهور کرزی برای حساب پس دادن به امریکا رفته و قرار است کارخانهگیِ تازهیی را از واشنگتن تحویل گیرد و یا برای حساب پس گرفتن رفته و میخواهد تعهداتی که جامعه جهانی و ناتو که در رأس آن امریکا قرار دارد را به آنها گوشزد کند؟
باید منتظر بود و دید که بعد از ختم این سفر، کدام کنفرانس مطبوعاتی و چه سخنرانیِ بلندبالایی در مدح یا در ذم امریکاییها و دیگر قوای خارجیِ حاضر در افغانستان را از سوی رییسجمهور کرزی شاهد میباشیم.
هرچند گفته شده که یکی از محورهای اساسی بحث اوباما و کرزی، تجهیز نیروی هوایی افغانستان است؛ اما بر اساس تجربه بیش از یک دهه حضور ناتو در افغانستان، میتوان گفت که امریکا و یا کشورهای دیگری از این دست، حاضرند پول و سرمایه خود را در هر راه دیگر مصرف کنند اما کاری نکنند که افغانستان دارای یک ارتش و قوای هوایی نیرومند شود. چرا که بیش از یک دهه فرصت در اختیار بود تا حرکت و ارادهیی در این راستا شکل بگیرد، که نگرفت و فقط میلیاردها دالر صرف شد تا علیالظاهر، ما دارای اردو و پولیس باشیم.
طی دهه گذشته، آموزشهای عجیبوغریبِ داخلی و خارجی برای بالابردن سطح دانش مسلکی و غیرمسلکی پولیس و اردو بهراه افتاد؛ ولی بهخاطر نبود یک استراتژی درست و یک برنامه مشخص و مدون و بدون درنظرداشت معیارهای اولیهیی که اردو و پولیس را به قدرت و خودکفایی میرساند، فقط جمع کثیری از افراد که وظیفه دیگری نیافتهاند را توانستیم در قطعات اردو و پولیس گرد آوریم. اما این واقعیت، این حقیقت را هم رد نمیکند که هستند کسانی در پولیس و ارتش ما که فقط و فقط به هدف خدمت آمدهاند و حاضرند جان خود را فدای دفاع از این ملت و سرزمین کنند. اما بهراستی چند درصد از نیروهای نظامی ما با یک چنین دیدی وارد ارتش شدهاند؟
امروز بخش نظامی و قدرتِ آن مولفههای زیادی دارد که یکی از آنها تخصص و تعهد است که باید میان نیروهای نظامی وجود داشته باشد. باید امروز هم از کرزی صاحب و هم از آقای اوباما پرسیده شود که برنامههای شما کدامیک را به همراه داشته است؟!
اگر تجهیزاتی پیشرفته به افغانستان آمده، در مقابل دانش و فنِ استفاده از آن نیامده است و در انحصار خود خارجیها باقی مانده، و اگر هم دانش و یا مهارتی آموزش داده شده، ابزار و تجهیزاتِ آن وجود ندارد. نمونه برجسته این مسأله، بیکار ماندن پیلوتهاییست که در امریکا آموزش دیدهاند و امروز به هر دلیلی بیکار میباشند.
حال قرار است که جناب آقای کرزی دانش، مهارت و تجهیزات لازم برای قدرتمند ساختن نیروی نظامی کشور را به چه قیمتی از اوباما بگیرد؟ اینهم خود مساله کلانیست.
بدون شک برای هر دستاوردی که کرزی متوقعِ آن است، هزینهیی را افغانستان باید بپردازد. پس خوب است ببینیم که آقای کرزی این بار چه چیزی را برای پیشکش کردن به واشنگتن برده است و در عوض، چه چیزهایی را برای افغانستان به ارمغان خواهد آورد.
هر پیمان و توافقنامهیی که به استقلال و عزت افغانستان و بهبود وضع زندهگی مردم یاری رساند، قابل قبول و پذیرش است؛ اما پرسش اینجاست که تا به حال چند پیمان و توافق در محوریتِ این موضوعات توسط آقای کرزی امضا شده است؟
باید آقای رییسجمهور در هر قدمی که برمیدارد، بیشتر از گذشته مراقب باشد و بیش از این، از داشتهها و نداشتههای این ملت هزینه نکند؛ زیرا که مردم افغانستان دیگر تحمل پذیرشِ صدمات و لطماتی بیشتر از این را نخواهند داشت. و جناب کرزی پیش از امضا کردن هر قرارداد یا پیمانی، نیازمند این است که به خواست و نظر مردم مراجعه کند و با معاملهگریها و امتیازگیریهای شخصی خود، وضعیت سیاسی کشور را مشوشتر از آنچه هست، نسازد.
Comments are closed.