احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۲۳ جدی ۱۳۹۱
شاهسلیم کجاست؟ شاهسلیم بازار کوچکی متشکل از چند مسافرخانه گلی و طویله حیوانات باربری است که در طول سالهای جهاد، اعمار گردیده و در حقیقت یگانه محل برای گذراندن شب در طول راه گرمچشمه و توپخانه به شمار میرود. شاهسلیم توسط دریاچهیی کمعرض از پاکستان جدا میشود و از گرمچشمه یعنی آخرین شهرک مرزی آن کشور، حدود ۲۰ کیلومتر فاصله دارد. یک طرف پل، آخرین تهانه پاکستان قرار دارد و در طرف دیگر پل شاهسلیم واقع میباشد. شمال شاهسلیم، به کوتل مرتفعی میانجامد که آن طرف سه راهی استراتژیک توپخانه افتاده است. در زمان حضور نیروهای شوروی، نیروی عظیمی از سربازان آن کشور در توپخانه جابهجا شده بودند و این قوا از یک طرف امنیت واخان را تامین کرده بود و از طرف دیگر، مانع عبور و مرور مجاهدین به ولایات شمال میشد. توپخانه، یکی از پایگاههای مشهور شورویها در ولایت بدخشان و حتا در شمال کشور بود و در طول ۹ سال حضور آنها، مجاهدین هیچگاه نتوانستند مزاحمتی به آن پایگاه ایجاد کنند، در حالی که مسدود بودن این راه حیاتی مجاهدین، صفحات شمال افغانستان را مجبور میساخت که از کوههای پکتیا و دشتهای لوگر بگذرند و به شمال بروند و راهی را که در سه یا چهار روز پیموده میشد، بیشتر از یک ماه طی کنند و چه بسا که گروههای بزرگ و دستههای کوچک مجاهدین، به کمین دشمن میافتادند و صدها تن آنها از بین میرفتند.
هرگاه صبح زود از شاهسلیم به طرف شمال، با پای پیاده حرکت و از کوتل عبور کنید، شام تاریک به سهراهیِ توپخانه خواهید رسید و از آنجا میتوانید به ولایت تخار و مناطقی چون کران و منجان و اشکاشم بروید.
هوای شاهسلیم بسیار سرد و آسمان آن اکثراً ابرآلود و تاریک است. به طرف شمال شرق این محل، سلسله کوههایی آغاز میشود که به قله مشهور ۲K میانجامد.
شورای قوماندانان دایر گردید و این جلسه را به نام سومین اجلاس مقدماتی کمیسیون شورای سرتاسری قوماندانان جهادی افغانستان نامگذاری کردند؛ اما این شورا در بین مجاهدین و حلقات سیاسی جهاد به نام شورای شاهسلیم شهرت یافت.
شورای شاهسلیم به تاریخ ۱۷ میزان ۱۳۶۹ مطابق ۹ اکتوبر ۱۹۹۰ آغاز شد و پس از سه روز جلسه به تاریخ ۱۹ میزان مطابق ۱۱ اکتوبر به پایان رسید.
در روز اول شورا نظر به آجندای ترتیب شده، باید موضوع تعیین محل اساسی یعنی مقام ریاست و قوماندان عمومی شورا حل میگردید و این موضوع در دو جلسه قبلی مطرح نگردیده بود و فرماندهان به این نظر بودند تا این موضوع را در جلسهیی که در آنجا احمدشاه مسعود و مولوی جلالالدین حقانی حضور مییابند، مطرح و حل سازند.
«قوماندانان در جلساتشان همواره به این نظر بودند تا مبادا مساله تعیین قوماندان عمومی و رییس شورا، مشکلات و نزاکتهایی را بین قوماندانان خصوصاً میان احمدشاه مسعود و مولوی جلالالدین حقانی که هر دو اشخاصی مناسب به این مقام بودند، به میان آورد. ما همیشه به این مساله فکر میکردیم و از این ناحیه تشویش زیاد داشتیم، زیرا میدانستیم که بدون موجودیت این دو شخص، شورا ناقص خواهد بود و اگر بر سر مساله رهبری مخالفت پیدا شد، مشکلی لاینحل خواهد بود. من (محمدانور جگدلک)، عبدالحق و امین وردک با خود مشوره میکردیم که به کی رای بدهیم، زیرا هر دو به نزد ما واجد شرایط رهبری بودند.» (۴۸)
جلسه شاهسلیم دایر شد و نظر به آجندا، موضوع ریاست شورا بسیار محتاطانه بعد از مقدمههای طولانیِ قوماندان اخترمحمد تولواک، مولول جلالالدین حقانی و محمدانور بیان شد. با بیان مقام ریاست شورا، نفسها در سینه حبس گردید و فرماندهان با هراس و تشویش تمام، منتظر حادثه شومی بودند که احتمال داشت بین دو فرمانده بزرگ جهاد افغانستان به وقوع بپیوندد. فرماندهان به طرف مسعود و حقانی نگاه کردند و سکوت مطلق حکمفرما گردید. فرماندهان مشهوری که از بزرگترین ارتش جهان هراس نداشتند، در آن لحظه میلرزیدند. پس از ردوبدل کردن چشمها، ناگهان مسعود با دستش به طرف حقانی و حقانی به طرف مسعود اشاره کرد؛ مسعود گفت با مولوی صاحب حقانی، و حقانی گفت با آمر صاحب مسعود بیعت میکنیم.
«در جلسه شاهسلیم که قوماندانان برای بار اول همدیگر را دیدند، تصمیم گرفته شد که شورا یک رییس داشته باشد. آمر مسعود با حقانی حدود چهلوپنج دقیقه روی این بحث کردند که کی باید رییس شورا شود. حقانی از مسعود میخواست که ریاست شورا را قبول کند. حقانی میگفت که تو شخص مناسب استی و باید این را قبول کنی؛ تو در مسایل نظامی نسبت به همه بهتر میدانی و این شورا برای پیشبرد امور نظامی تشکیل شده است. حقانی همچنان میگفت که آمدنِ ما به اینجا معنیِ این را دارد که ما با تو بیعت کردهایم. آمر مسعود به حقانی میگفت که تو از نگاه سن بزرگتر استی و عالم دین میباشی، و از طرف دیگر، اکثر جلسات شورا در پشاور و یا در نوار مرز دایر میگردد، بنابران خودت بهتر میتوانی امور را بررسی کنی. این بحث بسیار طول کشید و در این هنگام من پیشنهاد کردم که این جلسه یک شورا است و باید رییس شورا از طرف اعضای شورا پیشنهاد شود. من [محمد انور جگدلک] خواستم که بحث خاتمه پیدا کند و روی سایر موضوعات حرف زده شود. از این سبب ما قادر نشدیم که در آن جلسه رییس شورا را تعیین کنیم، چون اخلاص یکی در برابر دیگر بیش از حد بود؛ بنابران جلسه روی سایر موضوعات به بحث پرداخت. در پشاور چندین جلسه دایر شد، آمر مسعود پیشنهاد کرد که اگر حقانی صاحب ریاست شورا را برای دایم قبول نمیکند، باید سرپرستیِ موقت آن را به عهده بگیرد. بنابران شورا تا آخر رییس نداشت و حقانی صاحب به حیث سرپرست شورا و رییس کمیته نظامی وظیفه اجرا میکرد. بعداً در پشاور تشکیلات شورا را ساختیم که در آن تشکیلات حقانی صاحب منحیث سرپرست، من منشی شورا، محمدیونس قانونی نماینده احمدشاه مسعود در پشاور، منشی شورا و مسوول امور سیاسی، و مولوی ارسلا رحمانی رییس امنیت بودند.» (۴۹)
Comments are closed.