احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 13 سنبله 1397 - ۱۲ سنبله ۱۳۹۷
نویسنده: رزی آیفولد/ برگردان: علیرضا شفیعینسب/
بخش نخست/
تلفن همراه، وقتی فراگیر شد و همه را معتاد کرد بهشکل تقریبی زندهگیِ همۀانسانهای کرۀ خاکی را به قبل و بعد خودش تقسیم کرد، البته بهجز زندهگی کودکان و نوجوانانی که اصلاً دوران ماقبل تلفنهای هوشمند را تجربه نکردهاند و نمیدانند زندهگی بدون اینترنت چه معنایی میتواند داشته باشد. یک تحقیق از هفت نوجوانِ سیزده تا هجدهساله خواست، برای هرمدتی که میتوانند، گوشیهایشان را کنار بگذارند و بگویند چه اتفاقی برایشان میافتد.
هنری باتن با شانزدهسال سن، همزمان با بالا و پایین رفتن روی یک توپ بزرگ پیلاتس، اسکایپ میکند. او در منزلشان در اِسِکس است و، با هربار بالا و پایین رفتن، از کادر خارج میشود. میگوید: «موقع خواب گوشیام روی بالشمه. گوشیام اولین چیزیه که صبح موقع بیدارشدن سراغش میرم». آیا نگران نیست از اینکه گوشیاش هنگام خواب تا این حد به سرش نزدیک است؟ «نه اصلاً!» بالا، پایین. «یعنی میگم، خب، اگه تومور مغزی بگیرم، اون وقت یه موضوعی دارم که راجع بهش توییت کنم!
هنری خیلی باهوش و دارای اعتمادبهنفس است؛ او رفتاری طنزآمیز دارد و احتمالاً فکر میکند سؤال من دربارۀ میزان استفادۀ او از رسانههای اجتماعی چرتوپرت است؛ اما مؤدبتر از آن است که اینطور بگوید. میداند که فکر خوبی نیست موقع خواب گوشیاش را روی بالش بگذارد و میداند که نسبتاً زیاد از این گوشی استفاده میکند. اما خب، مگر چه ضرری دارد؟
مگر چه ضرری دارد؟ دو سوم از نوجوانان دوازده تا پانزدهساله در بریتانیای امروز گوشی هوشمند دارند. این رقم برای نوجوانان بالای پانزده سال ۹۰% است. زیر شانزدهسالهها بهطور متوسط سه ساعت از روزشان را آنلاین سپری میکنند، رقمی که امسال برای اولینبار از زمان تلویزیون تماشاکردن جلو زد. این نوجوانان ویدیوهای یوتیوب را تماشا میکنند، در اینستاگرام (با ۴۰۰ میلیون کاربر در جهان) میچرخند، روی فیسبوک (۱.۵ میلیارد کاربر) مطلب به اشتراک میگذارند و در اسنپچت (۱۰۰ میلیون کاربر) میپلکند. تجربۀ نوجوانیِ این افراد به نحوی شکل میگیرد که تفاوتی چشمگیر با تجربیات والدینشان دارد، والدینی که تأثیر اینهمه مدت زلزدن به صفحۀ گوشی برایشان جای سؤال است.
در سال ۲۰۰۱، مارک پرنسکی، نویسندۀ آمریکایی، واژۀ «بومیِ دیجیتال»۱ را ابداع کرد تا نسل پساهزارهای۲ را توصیف نماید که در دنیای آنلاین بزرگ میشوند. او مینویسد: «محصّلان ما امروزه همگی ’متکلمان بومیِ‘ زبان دیجیتال کامپیوتر، بازیهای ویدیویی، و اینترنتاند». این تعبیر فوراً به کلمهای اختصاری برای توصیف تجربۀ کودکان و نوجوانان تبدیل شد، اما مورد تفسیر نادرست نیز قرار گرفت.
اِما کوپر از آژانس رسانههای دیجیتالیِ «راکت» و از اعضای «کنفرانس رسانۀ کودکان»۳ میگوید: «این نگرانم میکند که در دولت و آموزشوپرورش هم این لفظ را بهکار میبرند. دلالتی به وجود آمده است که بچههای این نسل درکی مادرزادی از تکنولوژی دارند. گرچه این افراد ممکن است بدانند چه دکمههایی را فشار دهند، ولی معنایش این نیست که آمادۀ استفاده از آن هستند. بچۀ نهسالۀ من حساب نتفلیکسمان را هک کرده، اما این دلیل نمیشود که از لحاظ احساسی آمادۀ تماشای چیزی است که برچسب دوازدهساله خورده».
«کودکان را باید تا زمانی کودک حساب کرد که به سن بلوغ برسند، نه تا وقتی که کسی یک گوشی هوشمند در دستشان بگذارد». این را بیبان کیدرون، کارگردان مستند «درزندگیواقعی»۴ (۲۰۱۳) میگوید. این مستند بررسی میکند که اینترنت چگونه بر زندگی نوجوانان بریتانیایی تأثیر میگذارد، از در دسترسبودن پورنوگرافیهای بیپرده گرفته تا اذیتوآزارهای آنلاین.
کیدرون یکی از بنیانگذاران پویشِ ۵حق۵ است. این کمپین مروج چنین ایدهای است: حقوقی که کودکان براساس کنوانسیون حقوق کودکان در سازمان ملل در زندگی واقعیشان دارند، باید در عرصۀ دیجیتال هم به آنها داده شود. «اگر دختر ۱۳سالهتان به فروشگاه تاپشاپ۶ میرود، انتظار ندارید پرسنل دنبال او راه بیفتند و حواسشان به همۀ چیزهایی باشد که او نگاه میکند و در کیفش میگذارد. انتظار هم ندارید او را جلوِ پیشخوان نگه دارند و بگویند: «متوجه شدیم که به اون دامن نگاه میکردی، نمیخوای بخریش؟» درصورتیکه این فقط نمونهای کوچک
برای این نسل، رسانۀ اجتماعی جایی است که دنیا برایشان معنا مییابد و بیش از پیش دارد به مکانی تبدیل میشود که هرآنچه برای آنها اهمیت دارد اتفاق میافتد، از نحوۀ رفتار آنلاین شرکتهاست.
این نسل از نوجوانان شاید انگشتانِ شستِ فرزی داشته باشند، اما بیشترشان هیچ خاطرهیی از زندهگی قبل از دوران دسترسی راحت به اینترنت ندارند. سپریکردن دو تا سه ساعت در روز در شبکههای اجتماعی به هنجاری جدید تبدیل شده است؛ اما زندهگی بدون آن چهگونه خواهد بود؟ ما از گروهی از داوطلبان نوجوان خواستیم تا هر مدت که بتوانند سراغ رسانههای اجتماعی نروند.
برخی از تغییراتی که این نوجوانان متوجهشان شدند فیزیکی بودند. استر لِیور شانزدهساله میگوید: «زودتر میخوابیدم. اینهم خوب بود که زمان بیشتری داشتم، اما در عوض بعضی وقتها حس میکردم نمیتوانم آرامش داشته باشم، چون شبکههای اجتماعی را برای آرامکردنم نداشتم». بیشتر نوجوانان گفتند که عادات خوابشان تغییر کرده. البته بعضی نیز گزارش دادند که نیمۀ شب دست شان را بهسمت گوشیشان میبردند، اما تازه یادشان میآمد که دارند چهکار میکنند. مطالعهیی بر روی دانشآموزان دبیرستانی در ولز -که سال گذشته منتشر شد- دریافت که یک-پنجم از دوازده تا پانزدهسالههای تحت مطالعه تقریباً هر شب بیدار میشوند تا از رسانههای اجتماعی استفاده کنند.
Comments are closed.