احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد ذکی خاورنیا/ شنبه 5 عقرب 1397 - ۰۴ عقرب ۱۳۹۷
بخش ششم/
آنچه که قابل توجه است این است، مفسرین برای توجیه چنین کارنامههای مستهجن حرجی ندیده و آیهها را چنان تفسیر کرده اند، شامل این نوع اعمال وحشیانه نیز گردد و هدف شان از این کار توجیه جنایات نسل اول اسلام است جنایاتی که عقل وشرع آن را مردود میداند. این چیزی است که قرطبی انجام داده است، وی در ذیل آیت ( فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین.. الآیه)، میگوید: «این آیت تقاضا میکند که به هر شکلی که امکان دارد مشرکین کشته شوند، اما اخباری وارد شده که از مثله کردن منع میکند. با وجود این ابوبکر صدیق اهل ردت را با آتش سوزانید و با سنگ و با پرتاب کردن از سر کوه و با انداختن به فرق در چاهها به قتل رسانید و به عموم ایت فوق عمل کرد.(تفسیر القرطبی، ۸/۷۲)
پیداست که سوزاندن با آتش و کشتن با سنگ و پرتاب کردن از کوه که در زمان ابوبکر صدیق که ممثل قدرت مرکزی بود صورت گرفت، چنین کارهایی این مقوله حضرت عمر را که گفته بود: «آن بیعتی بود که خداوند مسلمانان را از شر آن نگهداشت» محل نظر و ایراد میگرداند که چگونه خداوند از شر آن مسلمانان را نگهداشت در حالی که این همه جنایت در عکسالعمل با آن صورت گرفت و همواره قدرتهای سیاسی برای سرکوب مخالفان خود چنین اعمال وحشیانهیی را اساس فقهی و دینی برای توجیه قتل و کشتار مردم قرار دادند. از کشته شدن عثمان و جنگ میان علی، معاویه و عایشه که در نتیجۀ آن هزاران انسان قربانی شدند، شروع شد و هزاران نفر دیگر که قدرت میراثی را نپذیرفتند در سلطنت اموی و عباسی به جوقههای اعدام در اثر همپیمانی شمشیر و قلم سپرده شدند. حالا میتوان با چنین قرائت اکتشافییی به نتایجی دست یافت که با روشهای گذشته نمیتوان به آن دست یافت.
سوم: کشته شدن حضرت عثمان در سال ۳۵هـ
پس از پایان جنگ ارتداد امر خلافت پا برجا شده و تقریباً دو نیم سال ادامه پیدا کرد، سپس عمر به خلافت رسید که به مدت ده سال حکومت کرد، پس از آن نوبت عثمان رسید که منتهی به کشته شدن او به دست انقلابیون درسال ۳۵ گردید، درضمن فرماندهان انقلابیون مجموعهیی از یاران پیامبر و تابعین بودند. مانند: جبله بن عمرو ساعدی از فقهای صحابه، جهجاه بن سعید غفاری صحابی ای که در بیعه الرضوان در حدیبیه و غزوه مریسیع وبنی المصطلق حضور داشت (الاصابه ابن حجر، وأسد الغابه را نگاه کنید). همچنان در عملیات به قتل رسانیدن عثمان، برخی از فرزندان صحابه مانند محمد بن ابوبکر صدیق، و محمد ابن أبی حذیفه، شرکت داشتند بخاری در تاریخ صغیر مینویسد: خداوند قاتلان عثمان را فروگذار نکرد بلکه هر کدام را در جایی به قتل رسانید، محمد بن ابی بکر گردن زده شد و بدنش در پوست خر نهاده شد و با آتش سوزانده شد. ذهبی در سیر اعلام النبلاء ذکر کرده میگوید: مصریهایی که عثمان را محاصره کردند ششصد نفر بودند که در رأس آنان کنانه بن بشر، ابن عدیس بلوی، عمرو بن حمق قرار داشتند، سپس گفت: مصریها توقع کمک از مردم مدینه نداشتند جز از سه کس که با آنان مکاتبه داشتند که عبارت بودند از: محمد بن أبی بکر الصدیق، ومحمد بن جعفر، وعمار بن یاسر.( سیر اعلام النبلاء را نگاه کنید)
انقلابیونی که از کوفه به رهبری اشتر نخعی آمده بودند، بیشتر از دوصد نفر بودند و به تعداد صد نفر از بصره به فرماندهی حکیم بن جبله وارد مدینه شدند که به تعبیر ذهبی، اینان در برپایی شر متحد و یکدست بودند و اوباشان پیرامون آنان جمع شدند و اصحاب پیامبر هم گمان نمیکردند که این فتنهها به قتل عثمان بانجامد، زمانی که عثمان کشته شد، همهگی نادم و پشیمان شدند که چرا از او دفاع نکردند و قسم به خدا اگر اصحاب پیامبر به پا میخاستند و مشت خاکی به روی آنان میپاشیدند، خوار و ذلیل بر میگشتند. (همان)
اگر به لیست نامهای فرماندهان و رهبران انقلابیون که از کوفه و مصر و بصره آمده بودند نگاهی باندازیم، در مییابیم که آنان بزرگان صحابه و تابعین بوده اند، برای معلومات بیشتر از شرح حال آنان میتوان به کتب تراجم صحابه مراجعه کرد.
چهارم: جنگ جمل:
مختصراً باید عرض کرد که جنگ جمل در سال ۳۶هجری در بصره به وقوع پیوست، پس از کشته شدن عثمان بن عفان مردم مدینه کوفه و حجاز به علی بیعت کردند و اهل شام از بیعت امتناع ورزیدند، از رهبران مدینه حضرات ام المومنین عایشه، طلحه و زبیر از بیعت امتناع ورزیدند، اینان کسانی بودند که حضرت علی را مورد ملامت قرار داده و به همدستی با شورشیان متهم ساختند؛ زیرا رهبران شورشیان همهگی از طرفداران علی به حساب میآمدند. به هر حال، جنگ جمل به پایان رسید در حالی که شمار زیادی از بزرگان صحابه و تابعین را به کام خود فرو برده بود که مورخین شمار آنان را ده هزار نفر ذکر میکنند. به این نکته نیز باید اشاره کرد که حجم خسارهمندی جنگ جمل را که اگر در محدودۀ نسبت و تناسب شمار تمام صحابه بسنجیم، در مییابیم که قتل عام بی پیشینهیی بوده است. ابن صلاح ذکر کرده که عدد صحابه زمانی که رسول خدا وفات کرد به صد هزار زن و مرد میرسید، پیامبر را دیده و یا از وی روایت کرده بودند.
(مقدمه ابن الصلاح)
پنجم: رویکرد نتائج جنگ جمل:
جنگ جمل که در آن ضمیر و وجدان دینی کشتن برادران دینی را مباح ساخت و در نتیجه آن ارواح بسیاری از بین رفت، پس از پایان جنگ جمل با حجازیها، جنگ صفین میان لشکر علی و معاویه که شامیها بودند در سال ۳۹ هجری صورت گرفت، علی از معاویه میخواست که به او بیعت کند و معاویه خواهان قصاص کسانی بود که حضرت عثمان را به قتل رسانیده بودند، زمانی که دو لشکر به مصاف همدیگر رفتند، تلفات طرفین به کشته شدن نزدیک به هفتاد هزار مسلمان رسید. این قتل عام به درام سیاسییی که در تاریخ آن را به عملیۀ تحکیم میان دو لشکر میگویند پایان یافت، باعث انشقاق و دو دستهگی میان لشکر علی شد طوری که گروهی از طرفداران او در برابرش قیام کردند که منتج به جنگ مشهور نهروان شد، در آن جنگ، افراد بیشماری از طرفین به قتل رسیدند، پس از این جنگ سه نفر از نجات یافتهگان تصمیم گرفتن تا رهبران جنگ و جدال میان مسلمانان که علی و معاویه و عمرو بن عاص بودند را ترور کنند، حضرت علی را ترور کردند، اما در کشتن عمرو و معاویه موفق نشدند، این سه تن که کمر قتل معاویه، علی و عمرو را بسته بودند ظاهراً انسانهای متدین به حساب میآمدند و ابن ملجم خود از حافظان کریم بود اما نه علایم صلاح و تقوا و نه حفظ قرآن آنان را از کشتن آدمهای بیگناه آن هم در وقت نماز باز نداشت!
پس از این همه کشتار و جنگهای خانمانسوز میان صحابه و تابعین، امر حکومت برای معاویه بن ابو سفیان تکیه کرد؛ اما حکومت وی خیلی دوام نیافت تا اینکه نزدیک مرگ به فرزندش یزید وصیت و اصل میراثیسازی قدرت سیاسی را پایهگذاری کرد، چنین کاری شرارههای خونریزیهای جدیدی را شعلهور ساخت که در نتیجۀ این کار، حسین قیام کرد و باعث کشته شدن هزاران مسلمان از جمله افرادی از خانوادۀ پیامبر گردید، این کشتار در سال ۶۱ هجری به وقوع پیوست که قلم از بازگویی این جنایت شرم میدارد.
با انجام پذیری چنین جنگها و کشتارهای ناحق چگونه میتوان و با کدام عقل و منطق به مقولۀ برتری قرنهای سهگانه اعتماد کرد؟! ابن تیمیه کشته شدن عثمان و حسین را از بزرگترین اسباب فتنهها در امت اسلامی میداند. (مجموع الفتاوی، أحمد بن عبد الحلیم ابن تیمیه الحرانی، ۳/۴۱۱)
ششم: مباح سازی شهر پیامبر:
پس از این که سر نواده پیامبر و فرزندان بسیاری از صحابه به خاطر تثبیت پایههای حکومت یزید بریده شد، مردم مدینه بر یزید شورش کرده و از بیعت او خود را در سال ۶۳هجری رهانیدند، در اثر این کار حادثۀ حره به وقوع پیوست، در این حادثه لشکر یزید به فرماندهی مسلم بن عقبه(که از جمله اصحاب پیامبر هم بود) به مدت سه روز شهر پیامبر اسلام را به خاک و خون یکسان کرده و خونهای افراد بیشماری از مهاجران و انصار را ریخت، شمار کشته شدهگان به دوهزار رسید، به روایت زرقانی تنها از حافظان هفتصد نفر کشته شد و عفت صدها زن مسلمان دریده شد، گفته میشد که در آن روز بکارت هزار زن مسلمان توسط لشکر یزید دریده شد.( سیر أعلام النبلاء، ۱/ ۳۳۶، والبدایه والنهایه، ابن کثیر، ۶/۲۳۴٫ و البدء والتاریخ، ابن المطهر، ۱/۳۳۲، الکامل فی التاریخ،ابن الأثیر، ۲/۱۸۹).
حالا فکر کنید… کسانی بهنام مسلمان، فرزندان مسلمانان را به قتل میرسانند و بر زنان و دختران شان تجاوز میکنند، مال و دارایی شان را به تاراج میبرند… و مقدسات را پامال میکنند، خلاصه اینکه هولوکاست مسلمانان را راهاندازی میکنند؛ اما تأسف در این است که چنین جنایتهایی را نازیها انجام نداده اند بلکه نسل اول مسلمانان زیر نام دین و اطاعت از اوامر امیر المومنین انجام داده اند!
پس از مباح سازی شهر مدینه و تثبیت پایههای قدرت یزید، عبدالله بن زبیر از اطاعت یزید سرباز میزند و خلافت خود را در حجاز اعلام میکند، اینجاست که یزید لشکر خود را پس از سرکوب مردم مدینه به مکه میفرستد تا ابن زبیر را از بین ببرد، لشکر یزید مکه را محاصره کرده و با منجنیق آن را میکوبد و به آتش میکشد، اما از قضا یزید میمیرد و لشکرش به شام بر میگردند.
واقعیت امر این است که کعبه قبلۀ مسلمانان و مقدسترین جای نزد آنان است، اما کعبه هم به خاطر رسیدن به قدرت و تثبیت پایههای خانوادۀ بنی امیه از ویران شدن و سوزاندن مصون نمیماند. پس از اینکه کعبه توسط بن نمیر فرمانده یزید کوبیده و سوزانده شد، بار دیگر عبدالملک بن مروان، توسط فرمانده خود حجاج آن را در سال ۶۵هجری دوباره به آتش کشید تا اینکه ابن زبیر را به دار آویخت و شمار زیادی از طرفداران او که مخالف نظام وراثتی بودند به جوقههای اعدام سپرده شدند.
Comments are closed.