گزارشگر:کمالالدین حامد-استاد دانشگاه/ چهار شنبه 30 عقرب 1397 - ۲۹ عقرب ۱۳۹۷
باز مطالعه مدل زندهگی پیامبر بزرگوار اسلام در اوج بحران اخلاق اجتماعی ما یک ضرورت است و میتواند یک بار دیگر ماهیت زندهگانی ما را به عنوان جزء از جامعه شکل دیگر بدهد.
امروز نسبت مستقیم ما به شیوۀ زندهگی آن حضرت دچار گسیل شده و غالباً عملکردهای مبتنی بر تفکر قبیلهیی در جامعۀ ما توجیه خود را از زندهگینامۀ ایشان بهدست میآورد و به این صورت رفتار ما در محور موضوع قرار میگیرد که زندهگینامۀ آن حضرت صرف به صورت یک توجیهگر صامت مورد استفاده قرار میگیرد.
آدمکشی، ظلم، وحشت و هرنوع بربریت دیگر در توجیه خود «الله اکبر» محمدی را دارد و به صورت تصنعی از فرازهای جدا شده از کُل زندهگی او الهام میگیرد. ما مسوول شکلدهی اخلاق اجتماعی خود متأثر از مدل زندهگی پیامبر بزرگوار خود هستیم و هیچ سوالی را نمیتوان پیش از الگوگیری از نحوۀ زندهگانی او مطرح کرد بلکه تنها راهی به جهان اخلاق اجتماعی پیامبر بزرگوارما، یافتن جهان معنایی او در زندهگی روزمره ما است.
ــــ امروز ما نسبت به هر روز دیگرما نیازمند بازسازی ذهن ما زیر شعاع فرازهای زندهگانی پیامبراکرم (ص) میباشد. جامعۀ ما در قدم نخست نیازمند حاکمیت ارزشهای انسانی بر روال کنش و واکنش ما است. این ارزشها که بنیان اصلی انسانیت را تشکیل میدهد و به وسیلۀ پیامبران الهی توصیه گردیده است، نسبت به هر زمان دیگری بی اثر و غیرملموس گردیده است. امروز گذشت و مدارا رگههای اخلاق اجتماعی ما را تشکیل نمیدهد، امروز تعصب و قبیلهگرایی مرکز نظام فکری و جهانبینی ما را میسازد، امروز دگماندیشی و افراطیت تمام راههای منتهی به باز مطالعه ارزشهای انسانی را بسته است و چماق طرد و تکفیر دور سر همه جولان میدهد، امروز پیام پیامبر، گروگان تفسیر برخاسته از ذهنیت بستۀ قبیلهیی ما شده که ما در تلاش جا زدن قضاوتهای خود تحت نام پیامهای او میباشیم و از طریق یدک کشیدن پیروی از او و تکرار کلمات ایشان گلوی قبیلهیی خود را پاره میکنیم و امروز تمام دینداری ما به اجرای مکرر سلسله شعایرعبادی خلاصه شده است که هیچ رابطهیی با ماهیت عملکرد عینی ما ندارد.
سوال اصلی این است که چرا ما فرازهای اخلاقی پیامبر خود را یاد داریم، اما هیچگاهی به یاد نمیآوریم؟ چرا ما پُر مدعاترین رهروان راه پیامبرهستیم، اما هیچگاهی دقیقاً راه ایشان را نرفتیم؟
ــــ اخلاق اجتماعی و رفتاری پیامبر در هر عصری باید باز مطالعه گردد تا بتواند ذهنیت بستۀ ما را باز کرده و شکل جدیدی بدهد. اگر اخلاق پیامبرانۀ ایشان باز مطالعه نشود و ذهنیت بسته با رسوبات قومی و جزمگرایانۀ ما باز نشود و از بند دگماندیشی رها نگردد، یادآوری و شعار دادن اخلاق ایشان نه تنها که نمیتواند مانع وحشت قبیلهیی گردد بلکه ممکن است به صورت توجیهگر رسوبات قومی استفاده شود. مسلمانان امروز بدن انسان دیگر را قطعه قطعه میکنند، اما خیلی حساس اند که خون او لباس قاتل را آلوده نسازد تا نمازش درست شود، مسلمان امروز در جمع مردم درون یک مسجد خود را میکفاند و همه را به خاک و خون میکشد، اما پیش از انفلاق جملۀ «الله اکبر» فراموشش نمیشود برای اینکه ذکر پروردگار را ترک نکرده باشد، مسلمان امروز به نظر خود مسلمانتر از پیامبر است برای اینکه یکی را سر میبرد و شعار «تنفیذ حکم الله» بر آن میگذارد؛ کاری که پیامبر نتوانسته است انجامش دهد، مسلمان امروز مدعی پر و پا قرص نظریۀ «ناب اسلامی» است و دارای مدرک عالی در حوزۀ دین میباشد، اما گروگان تفکیک میان واژۀ «انتحار» و «استشهاد» است که اسلام توسط کدام یکی پیشرفت میکند. این است اسلام برخاسته از ذهنیت ما که لجام آن به دم «انتحار» و امثال آن بسته مانده است تا بدین وسیله پیشرفت کند و پیامش جاویدان گردد و مسلمان امروز وقتی پارچههای سوختۀ بدن کودکان را میبیند نخستین پرسش ایشان این است که «سنی» است و یا «شیعه» تا اینکه مطمین شود به بهشت میرود یا به دوزخ.
ـــ ما بهشدت نیازمند رهاسازی ذهنیت خود از زنجیرهای «جزماندیشی»، «ظاهرگرایی»، «قبیلهپرستی»، «جمود» و «تحجر و افراطیت» هستیم. این زنجیرها بذاته در تضاد با اصول تربیتی و ارزشهای حاکم براخلاق پیامبر اند اگرچه توسط این عالم و آن عالم توصیه شده باشد و یا توسط آن دانشمند و این رهبر توسعه یافته باشد. بگذارید جزمگرایان و مغرضان هرچه میگویند باشد، اما ما باید بدانیم که پیامبرما (ص) توصیه کرده است «کسی اگر به گرایش قبیلهیی تشویق میکند و یا باور دارد از جمع ما نیست»، بدانیم که ایشان فرموده است «ویرانی آسمان و زمین آسان است نسبت به اینکه خون یک انسان ریختانده شود»، بدانیم که او توصیه کرده است که «هر که جمله لااله الاالله …. بگوید مومن شمرده میشود و مستحق بهشت خواهد بود» و دقت کنیم که ایشان گفته است «بهترین تان کسی است که سودی به جامعه برساند».
ــــ پیامبرما پیش از اینکه اجباری بر رفتار دیگران ایجاد کند، مدیریت افکار دیگران را انجام داد و ذهنیت مردم را از چنگال قبیلهگرایی و تحجر رها کرد که در نتیجه منجمدترین ذهنیتها به پیشروترین تفکر تبدیل گردید و این بود تربیه پیامبر. پس بیاییم که با ذهنیت خود سیرۀ پیامبر را باز مطالعه کنیم تا اندکی از این همه بحران اخلاق و معنا رهایی یابیم، بیاییم که اخلاق پیامبر و توصیههای او را عامل تحول در تفکر خود سازیم ورنه سلسله معلوماتی خواهد بود که هیچ حضوری در زندهگانی ما نخواهد داشت و بیاییم که از پیامبر مدیریت ذهنیت حاکم برجامعه را بیاموزیم تا با رهاسازی افکار اجتماعی شهروندان مان از ته ماندههای قبیلهیی راهی به سوی ترقی و رسیدن به «انسان مومن» باز کنیم.
ـــ یا رسول الله!
ما سخت نیازمند بازسازی «عفو» و «گذشت» تو در میان این همه هیاهوی بحران اجتماعی خود هستیم. ما به شدت محتاج یادگیری «تحمل» و «مدارای» تو در بحبوحه این همه انتقام و سختگیری میباشیم. ما دقیقاً ضرورت داریم که «مهربانی» و «نوع دوستی» تو را تجربه کنیم به دلیل اینکه مهربانیهای مان اسیر زندان ذهنیت عقبماندۀ مان گردیده است. ما نسبت به هر وقت دیگر نیازمند تمثیل این توصیف تو، بر پیامبر سخت است آنچه شما را به زحمت میاندازد، برای شما در تلاش است و بر مومنان مهربان و با رحم است «از جانب پروردگارت در زندهگی خود هستیم تا یکبار دیگر با هم»، «مهربان»، «با گذشت» و مداراگر باشیم.
Comments are closed.