احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدمرادی-روزنامهنگار/ شنبه 4 قوس 1397 - ۰۲ قوس ۱۳۹۷
هفتسال پیش که حملۀ وهابیان توسط لشکر «جهنگوی العالمی» به مراسم عاشورای ۱۳۹۰ در کابل انجام شد و متعاقب آن حمله به تجمعات شیعیان در افغانستان توسط داعش ادامه یافت، پیشبینی میشد که به زودی اهلسنت افغانستان نیز در آتش کینۀ این فرقه گمراه و ضالّه خواهند سوخت. این پیشبینی به حقیقت پیوست و در سه سال گذشته، بسیاری از علما و مردم عادی اهلسنت افغانستان توسط جریانهای تکفیری و سلفی در مناطق مختلف این کشور از جمله ولایت ننگرهار، جان خود را از دست دادهاند. در ادامۀ این حوادث، سه شنبه شب هفتۀ گذشته نیز دهها تن از هموطنان اهلسنت ما بر اثر حمله انتحاری در کابل به شهادت رسیدند. قربانیان این حادثه که علمای اهلسنت و دانشآموختهگان مدارس دینی بودند، در جشن میلاد پیامبر اعظم حضرت محمد(ص) در سالون «اورانوس» تجمع کرده بودند. این مراسم توسط «مفتی نعمان» از علمای «طریقۀ نقشبندی» و سایر پیروان این طریقه، ترتیب داده شده بود. طریقت نقشبندیه از سلسلههای تصوف شمرده میشود که توسط «محمدبخاری» مشهور به شیخ «بهاءالدین نقشبند» در قرن هشتم هجری، به میان آمد. در حال حاضر صوفیان نقشبندی در بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله افغانستان حضور فعالی دارند.
نقشبندیها میانهرو بوده و سالیان سال است که زندهگی مسالمتآمیزی در افغانستان دارند. بااینوجود، علما و پیروان نقشبندی در سالهای اخیر، از گزند وهابیان و سلفیها در افغانستان در امان نبوده و تاکنون بارها مورد حمله قرار گرفتهاند. مولوی «عبیدالله مهمند» از گردانندهگان این مراسم به «رادیو آزادی» گفت که حمله به مراسم میلادالنبی در کابل، کار وهابیها و سلفیها است. دشمنی وهابیها با علمای اهلسنت بهخصوص پیروان طریقههای صوفیانه از یک طرف و حرام دانستن تجلیل از میلاد پیامبر اسلام(ص) توسط علمای وهابی، از سوی دیگر، اظهارات مولوی مهمند را به واقعیت نزدیک میکند. در حقیقت، دشمنی وهابیها با اهلسنت، موضوع جدیدی نیست بلکه از قرنها پیش وجود داشته است.
بهرغم آنکه وهابیت مدعی است تفکر این جریان در آرای «احمد بن حنبل» یکی از امامان چهارگانۀ اهلسنت ریشه دارد اما واقعیت آن است که تفکر وهابیت به معنای واقعی کلمه از آرا و افکار «احمد بن عبدالحلیم حرانی» مشهور به «ابن تیمیه» متولد ۶۶۱ و متوفای ۷۲۸ هجری، گرفته شده است. دو کتاب «الفتاوی» و «منهاجالسنه» ابن تیمیه بستری بود که بعدها «محمد بن عبدالوهاب نجدی» پیشوای وهابیان، جریان وهابیت را روی آن به حرکت درآورد. از بدو آشکار شدن عقاید ابن تیمیه در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری، اولین واکنشها را علمای اهلسنت به آن نشان دادند. این واکنشها تا جایی پیش رفت که ابن تیمه را تکفیر، تفسیق و زندانی کردند. «ذهبی» متوفای ۷۷۴ هجری دانشمند بلندآوازۀ اهلسنت که از معاصران ابن تیمیه بود، پیروان ابن تیمیه را فرومایه و مکار نامیده است.(۱)
محمد بخاری عالم حنفی متوفای سال ۸۴۱ هجری در بدعتگذاری و تکفیر ابن تیمیه بیپرده سخن گفت تا آنجا که در مجلس خود تصریح کرد: «اگر کسی ابن تیمیه را «شیخالاسلام» بداند، کافر است».(۲)
از علمای دیگر اهلسنت که در مخالفت با آرای ابن تیمیه برخاست، «تقیالدین سبکی» بود. وی در دو کتاب «شفاءالسقام فی زیاره خیر الانام» و «الدره المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه» به شدت ابن تیمیه را محکوم کرد. همچنان «ابن شاکر کتبی» و «حصنی دمشقی» از علمای اهلسنت در قرن هشتم، «ابن حجر عسقلانی» در قرن نهم، «ابن هیثمی» در قرن دهم، «ملا قاری حنفی» در قرن دهم، «یوسف بن اسماعیل بن یوسف» در قرن سیزدهم و «محمود کوثری» عالم متأخر مصری، از دیگر علمای بزرگ و برازندۀ اهلسنت بودند که عقاید ابن تیمیه را مردود اعلام کردند.
ابنبطوطه سیاح و جهانگرد مشهور نیز در کتاب سفرنامۀ خود، داستان جالبی از عقیدۀ عجیب ابن تیمیه ذکر کرده و نوشته است: «در دمشق شخصی بهنام ابن تیمیه بود که در تمام علوم سخن میگفت اما عقلش مشکل داشت. من آن موقع در دمشق بودم و روز جمعه نزد او حاضر شدم. او روی منبر مسجد جامع، مردم را موعظه میکرد. او گفت که خداوند به آسمان دنیا فرود میآید همانگونه که من پایین میآیم. این را گفت و از پلههای منبر پایین آمد. در همین هنگام، یکی از فقهای مالکی به اسم «ابن الزهرا» به مناقشه با ابن تیمیه برآمد و فضا متشنج شد».(۳)
ابنبطوطه سپس نوشته است که چندی بعد فقهای شافعی و مالکی، سندی از عملکرد خلاف ابن تیمه را تهیه کردند و در اختیار حاکم زمان که «ملک عبدالناصر» بود، گذاشتند. ناصر نیز ابن تیمیه را زندانی کرد تا در زندان درگذشت.(۴)
سهم علمای اهلسنت شبهقارۀ هند نیز در مبارزه با پدیدۀ وهابیت، چشمگیر بوده است. یکی از علمای طراز اول اهلسنت پاکستان مولوی «سید محمود حکیمی» است. او کتابی به زبان پشتو تحت عنوان «وهابیت د قرآن او سنتو په رڼا کښی» یا «وهابیت در روشنی قرآن و سنت» نوشته و در ۱۷ فصل مسلک وهابیت را نقد کرده است. منابعی که مولوی حکیمی در این کتاب استفاده کرده، همه از اهلسنت است.
مباحثی چون «زیارت»، «شفاعت» و «توسل» را که این عالم بزرگوار سنی طرح کرده، تفاوتی با ادلۀ فقه جعفری در رد مسلک وهابیت ندارد. کتاب مولوی محمود در سال ۱۴۱۲ هجری قمری در ۲۰۴ صفحه در پاکستان به چاپ رسیده است. در نتیجهگیری باید تصریح کرد که با توجه به سیر تاریخی مبارزه با وهابیت، علمای اهلسنت پیشگام مبارزه با این معضل بودهاند؛ همانطور که اکنون نیز علمای واقعی اهل سنت، سد راه فعالیتهای سلفیها و وهابیها بهشمار میروند. البته وهابیان نیز بیکار ننشسته و هرگاه فرصتی به دست آورند، اولین ضربه را به اهل سنت وارد میکنند که تاکنون بارها وارد کردهاند. خلاصۀ کلام اینکه وهابیت دردِ بیدرمان جامعه مسلمانان است که اکنون برای جامعۀ انسانیت نیز به یک غدۀ سرطانی تبدیل شده است.
منابع:
۱- الإعلان بالتوبیخ، صفحه ۷۷ و تکمله السیف الصقیل، صفحه ۲۱۸
۲- بدر الطالع، جلد ۲، صفحه ۲۶۰
۳- سفرنامه ابنبطوطه، جلد اول، صفحه ۱۳۲، ترجمه محمد علی موحد، چاپ ششم تهران ۱۳۷۶
۴- همان منبع، صفحه ۱۳۳
Comments are closed.