گزارشگر:رسول خان امین/ سه شنبه 6 قوس 1397 - ۰۵ قوس ۱۳۹۷
بخش نخست/
فصل اول
سخنور کیست؟
سخنوری فن یا هنری است که بهوسیلۀ آن میتوان شنونده را اقناع و بر منظور خویش ترغیب کرد و سخنوری هنری است که همهکس به آن نیازمند است و خود به خودی شغل و پیشه نیست، بلکه وسیلهیی جهت پیشرفت مقصود است.
سخنور اگر بهدرستی به شرایط سخنور عمل کند، برای عموم بهترین مدرس تهذیبکنندۀ نفوس است و چه بسا، مواقعی میبایست گفتار خود را کتباً تهیه نماید، از همینرو علم ادب و مشق نویسندهگی الزامی است و تسلط بر موضوع و اطمینان از خود، لازمۀ هنر سخنوری میباشد. یک سخنور گذشته از احاطه بر موضوع و زبردستی در سخنوری باید مردم را بشناسد و علم نفس داشته باشد، نکتهسنج و زمانشناس باشد و دامنۀ مطالعاتی خود را اعم از منطق و فلسفه و سیاست و اخلاق و تاریخ گسترش دهد. قواعد و اصول سخنوری برای یک سخنور میبایست ملکۀ ذهن باشد نه آنکه تنها قصد به یادآوری آن را در حین سخنوری داشته باشد و در آن لحظه سخنان خود را با آموزهها تطبیق دهد.
سخنوری، قوس و قزح دادن به کلام نیست، بلکه سخن نیکو گفتن هرچند ساده و بیپیرایه باشد، سخنوری است و عدم تقلید در جان اثر حاکم است؛ زیرا جذابیت یک سخنور، طبیعت شخص سخنور میباشد. بهترین سخنور آن است که در بیان قصد سخنوری نکند و نیت آن جلوهگری در کلام نباشد، بلکه تمامی حواس معطوف انجام وظیفۀ انتقال پیام سخنوری باشد.
سخنور در حضور جماعت هیأت خود را بهدرستی و قاعده میسازد و اگر حواس وی پریش باشد، میبایست اندکی تأمل کند تا حواس به جا بیاید، شتاب نکند، نفس بکشد و آرام پیش رود و بدون آنکه تذلل کند، نسبت به شنوندهگان مؤدب و متواضع باشد و کلامی ادا نکند دلیل بر آنکه آنان نادان هستند، و تا میتوان نباید از خود سخن گفت و ادعای راستگویی و بیغرضی کند، فریاد نکشد و بهسرعت سخن نگوید و شمرده سخن گوید، لحن، صوت، اشارات، حرکات و نگاهِ خود را مراقبت کند.
حتیالمقدور از نوشتۀ خود سخنوری نکند. در سخنوری علمی تشریفاتی و گاهی در سخنوری قضایی خواندن از روی نوشته جایز است و در سخنوری سیاسی کمتر و در سخنوری منبری هیچگاه جایز نیست. سخنوری آن است که سخن تعلیم دهنده، دلپسند و مهیج باشد، هم مغز را راضی کند، هم گوش را خوش آید و هم دل را تصاحب کند. سخنور میبایست معانی لطیف و پسندیده را به ترتیب صحیح در لفظ و عبارت فصیح، ساده، روان و خوشآهنگ دربیاورد و از عبارات طولانی و عالمانه و فضلفروشی بپرهیزد.
بلندی سخن از بزرگی روح برمیآید. استحکام سخن از متانت خلق، دلپذیری سخن از طبیعی بودن و مهیج و مؤثر بودن سخن از دل است. رنگ و روغن سخن از قوت تخیلِ گوینده و درستی سخن از مطالعۀ بسیار امکانپذیر است و سخنوری که افکار و معانی بدیع ندارد، به آرایش لفظ و عبارت میپردازد. سخن میبایست از جهت معنی و لفظ و لحن و اشارات با مقتضای زمان و مکان و احوال اشخاص موافق باشد و همچنین با موضوع تناسب داشته باشد.
بازی با الفاظ در سخنوری چنان است که طبیب به بالین بیمار بهجای معالجه، ادبیات ببافد و وکیل در محضر قاضی بهجای دفاع از جان و مال موکل، شاعری نماید. سخنور تا حد امکان میبایست قوۀ تفهیمِ خود را افزایش دهد و مطلب را روشن ادا کند.
Comments are closed.