احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:کمال الدین حامد-استاد دانشگاه/ شنبه 10 قوس 1397 - ۰۹ قوس ۱۳۹۷
بخش پنجم/
فرهنگ حاکم برفتواها
ـــ نظام شرعی اسلام در بدو امر حضور خود در رأس مدیریت حقوقی جامعۀ اسلامی «رویه» گونه عمل کرده است. در عصر خلفای راشدین بسیاری از مسایلی که موضوعیت منصوص نداشت و یا برخی مسایلی که به لحاظ مقتضای منصوص خود متعلق به یک علت خاص بود، به صورت «رویه» حل و فصل گردیده است. مانند آنچه خلیفۀ دوم پیرامون مسایل اجتماعی و سهم مؤلفه القلوب تصمیم گرفت و اعلام حکم کرد. به لحاظ حقوقی سیستم «رویه» یک سیستم در حال بروز است و میتواند مزیتهای ذیل را داشته باشد (مشروط بر اینکه جامعه از یک انسجام اجتماعی خوبی برخوردار باشد).
۱٫درنظام «رویه» پیرامون هر مسألۀ جدیداً مطرح شده، میشود تحلیل ویژه کرد و حکم متعلق به وضعیت خاص محل وقوع آن مسأله را صادر کرد. این صدور حکم به صورت یک «داوری» باشد و یا به صورت یک «فتوا» (اعلام نظر شرعی).
۲٫ نظام «رویه» میتواند از گزند تحمیل یک فرهنگ خاص بر فرهنگهای دیگر به دور ماند. طبیعتاً جامعۀ عربی عصر پیامبر در مقایسه با جامعۀ مسلمانان جنوب آسیا دارای فرهنگ و رسوم متفاوتی بوده است و یا میباشد. به دلیل اینکه یک قسمت اعظم عناصر فرهنگی برگرفته از وضعیت آب و هوایی، تاریخ و سنن گذشته، خاصیت جغرافیایی و مسایل دیگری از این قبیل میباشد که بالتبع از یک نقطه تا نقطۀ دیگر متفاوت است. اصول فرهنگی عبارت از ارزشهای برخاسته از اعتقاد و یا تاریخ است که این عناصر را جهت میدهد و این اصول میتواند توسط یک دین در نقطههای متفاوت و متعددی تسری یابد، اما عناصر فرهنگی را نمیتوان انتقال داد و اگر تلاشی در این جهت صورت گیرد قطعاً «تحمیل» خواهد بود که به هیچ صورت ممکن نیست و جواب نمیدهد. مسایلی مانند تغذیه، طرز لباس، روابط غم و شادی اجتماعی و مناسبتهای قومی همه و همه عناصری اند که از یک منطقه تا منطقۀ دیگر فرق میکند و صرف میتواند از طریق اصول فرهنگی برخاسته از دین توجیه و هدایت گردد.
۳٫ سیستم «رویه» پا به پای پیشرفت علوم و روابط اجتماعی به پیش میرود که به این صورت از گزند «تراکم فتوای» و گرفتار شدن به «قضایای غیر جدی» به دور میماند. یک قسمت اعظم فتواها و دکترین شرعی ما با موضوعیت مسایلی صورت گرفته که یا اساساً واقع نشده است (قضایای مفروض) یا به ندرت واقع گردیده است (قضایای غیر جدی) و یا واقع گردیده اما حضور موثر آن در روابط اجتماعی به شدت کم است (قضایای کوچک). در نتیجه، ما در بارۀ برخی موضوعات گرفتار تراکم فتوا هستیم مانند موضوع عبادات فردی و قضایای خانوادهگی مفروض. در این گونه موضوعات قیمت بالایی مانند صرف وقت، انرژی علمی و زحمات دیگر پرداخت شده است، اما بازدهی اجتماعی آن بهشدت کم است و اساساً در یک جهان انتزاعی میتواند وجود داشته باشد. در بارۀ برخی موضوعات دیگر ما گرفتار «ولخرجی» فتوا هستیم به این معنا که این قضایا کوچکاند و گره اصلی کار ما نیست که با تحلیل و یافتن راه حل آنها وضعیت اجتماعی ما به لحاظ سیاسی، اقتصادی وفرهنگی تغییر یابد، مانند پرداختن وسیعی برخی دانشمندان دینی ما به مسایل مربوط به آرایش خانمها و موضوعاتی از این قبیل. باری کتابی را دیدم که تمام موضوع آن «مورد لعنت قرار گرفتن زنان بود به دلایلی چون ارضا نکردن شوهر و استفاده ازآرایش و موضوعات ریز دیگر» این کتاب مشکل زیبایی زنان را حل نکرده بود بلکه آن را «جراحی» کرده بود و باید نام آن «عملیات» عمل آرایش گذاشته میشد. همین گونه مسایل دیگر مانند آداب و تکنیکهای «وضو گرفتن» که با این همه تشریح «جراحی» وضو کردن میباشد تا یاد دادن روش وضو گرفتن.
ــــ مزایایی که گفته شد از آن سیستم «رویه» بود. این سیستم در عین حال مزایای گفته شده نواقصی هم دارد و داشته است که در نهایت، فقهای خلاق مسلمان در عصر عباسیها نظام حقوقی (شرعی) اسلام را به یک «نظام نوشته» تبدیل کرد. نظام نوشته با همه خوبیهای خود مزایای یاد شده را ندارد که در نتیجه گرفتار هر سه مشکل میگردد.
فرهنگ حاکم بر فتواهای شرعی امروز در قدم نخست همان اولویتبندیهای نوشته شده در «فقه اسلامی» سنتی است که این اولویتبندیها دیگر تفاوت کرده است و مشکل اصلی در آن عصر به لحاظ اخلاقی غیبت بوده است، امروز ابتذال و اسراف است، مشکل اجتماعی در آن زمان که خان و فقیر بوده است، امروز ظلم اجتماعی برخاسته از عدم عدالت اجتماعی مبتنی بر حقوق اقوام است، مشکل اقتصادی آن روز سود وضع شده بر محصولات زراعتی و پول نقد بوده امروز شرکتهای چند ملیتی است و همین گونه آن روز دراز بودن یا کوتاه بودن پاچۀ شلوار یک قضیه بوده که به لحاظ فرهنگی نشانۀ تکبر بوده است، اما امروز معضل آفرین نیست و همین گونه محرومیت مردم از حقوق اساسی شان یک قضیۀ جدی است نه مسألۀ ابرو چیدن خانمها و کشمش پرداختن صدقۀ فطر که حتماً باید خرما و یا کشمش باشد نه پول نقد به این دلیل که پیامبر پول نقد نپرداخته است.
در نتیجه، مهمترین بحث در مدیریت جامعه از طریق اصدار فتواهای شرعی، تفکیک دقیق عناصر فرهنگی یک قوم با قوم دیگر، یک جغرافیا با جغرافیای دیگر و یک تاریخ با زمان دیگر است ورنه همین حالا ما گرفتار «تورم» اصدار حکم پیرامون مسایل فرهنگییی هستیم که اینجا دیگر کسی به آن عمل نمیکند، اما کتابهای زیادی را به خود اختصاص داده و هزینه برده است.
Comments are closed.