احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:اسدالله ولوالجی - ۳۰ جدی ۱۳۹۱
شاهمحمود خان که پس از تأسیس کشور پاکستان، به رهبری کشور مذکور پیام تبریک گسیل داشته بود، هیــأتی را تحت ریاســت «نجیبالله» به پاکستان فرستاد تا با مقامات این کشور، پیرامون تعــین ســرنوشــت قبایل پشتون آن طــرفِ خــط دیورند مذاکره کند. فرستادۀ افغانستان راجع به نتایج این مذاکرات مینویسد:
«مختصراً عرض کرده میتوانم که مذاکرات من با حکومت پاکستان به مطالب آتی منتج گردید:
۱٫ حکومت پاکستان، استقلال قبایل آزاد سرحد را میشناسد و روابط آن حکومت با پاکستان بر اساس موافقات بوده، در راه رفاه و ترقی مادی و معنوی قبایل آزاد، پاکستان کمک مینماید.
۲٫ حکومت پاکستان خودمختاری صوبۀ سرحد شمال غرب را میشناسد. و حکومت سرحد دموکراتیک و مردم آن قادر خواهند بود که مؤسسات سیاسی و اجتماعی و عرفانی خود را با آزادی تمام ترقی و توسعه بخشند.
۳٫ حکومت پاکستان قرار اظهارات شفاهی جناب قاید اعظم، صدر اعظم پاکستان، وزیر امور خارجه و فارن سکرتر و بعضی از وزرای آن مملکت، به اختیار هر نامی که برای صوبۀ سرحد شمال غرب که تمثیل قومیت باشندهگان آن را نماید و از طرف نمایندهگان قوم در اسامبله تشکیلاتی (پاکستان ) انتخاب شود، هیچ مخالفتی نداشته مساعدت خواهند کرد. تعهد این امر را قبل از اسامبله بنا بر موانع اصولی و قانونی حکومت مرکزی (پاکستان) بهصورت کتبی نموده نمیتواند.
۴٫ حکومت پاکستان، به توحید همه افغانهای آن طرف دیورند موافق بوده، تصمیم این امر را مربوط به اسامبلۀ تشکیلاتی و خود مردم میداند.
۵٫ بر قبایل هیچ نوع فشاری تحمیل نگردیده، در صورتی که خود قبایل اراده و آرزو داشته باشند که به تشکیلات اتونوم آینده افغانها (در چوکات فدرالی پاکستان) یکجا گردند، حکومت پاکستان آرزوی آنها را خیر مقدم خواهد گفت. نسبت به دو مطلب آخر نیز اطمینان شفاهی داده شده است.» (۱۶)
این در حالی بود که پس از جنگ جهانی دوم، قوامالسلطنه صدراعظم وقت ایران نماینده خویش “حسین اعلا” را جهت ملاقات با “ترومن” رییسجمهور امریکا به این کشور فرستاده بود. “حسین اعلا” در ملاقاتی که با “ترومن” انجام داد، اظهار داشت: «آقای ترومن! در این موقعیت وخیم من ملتمسانه از شما میخواهم تا به حمایت از حقوق ایران که استقلال و تمامیت آن در حال لگدمال شدن است، ادامه دهید.» (۱۷)
ترومن برای او وعده داد که ایالات متحده طبق این پیشنهاد شما عمل خواهد کرد. بر این اساس، دولت امریکا دست دوستی و همکاری با ایران را دراز کرد. از آن به بعد، همین که پیمان بغداد در سال ۱۳۳۳، به اشتراک دولتهای عراق، ترکیه و انگلستان ایجاد گردید، و بعدها کشورهای ایران و پاکستان عضویت آن را حاصل کردند، ایالات متحده به حمایت خویش از ایران ادامه داد. چون طرح ایجاد این پیمان را ابرقدرت مذکور ریخته و از آن حمایت میکرد. دلیل بهوجود آمدن پیمان بغداد، روی دفاع از تمامیت ارضی کشورهای عضو در برابر هجوم اتحاد شوروی استوار بود. مرکز پیمان بغداد، پس از کودتای نظامی عبدالکریم قاسمی در عراق به شهر انقره پایتخت کشور ترکیه انتقال یافت.
این رخداد سبب شد تا اتحاد شوروی که استراتژی دست یافتن به خلیج فارس از طریق ایران را در برنامه داشت، با تحت حمایت قرار گرفتن ایران توسط ایالات متحده، از آن دست کشید و طرح رسیدن به آبهای گرم از طریق افغانستان را که از زمان زمامداری امیر امانالله خان به اینطرف میان دو کشور ایجاد گردیده بود، وسعت بخشید و سردار محمد داوود صدر اعظم وقت افغانستان که دل از حمایت و همکاری ایالات متحده کنده بود، دست دوستی استوار و همهجانبه به سوی رهبری دولت روسیه شوروی دراز کرد. از آن به بعد، سیاست خارجی کشور، ماهیت روسی به خود گرفت. بنابراین اگر گفته شود که شعار “دا پشتونستان ز مونژ” شعار داوود خان نه، بلکه شعار روسیه شوروی بود. شاید دقیق باشد.
پس از این قطببندی در منطقه و پیمانی که “نجیبالله” فرستاده دولت افغانستان با رهبری دولت پاکستان بست، مناسبات سیاسی میان دولتین به شکل عادی پیش میرفت تا اینکه حکومت پاکستان در ماه مارچ سال ۱۹۴۹ اعلامیهیی را صادر کرد که بر اساس آن، منطقه قبایلنشین جزوِ لایتجزای کشور مذکوراعلان گردید. بر همین اساس، دولت افغانستان در برابر تصمیم همسایه جنوبی خویش موضع جدی اتخاذ کرد، و ادعاهای طرفین پیرامون مسأله، وضع را متشنج و روابط را چــنان تــیره ساخت که قوای هوایی پاکستان، قریه «مغلگی» واقع در قسمت جنوبی افغانستان را بمبارد و ۲۴ نفر را به قتل رسانید. در حالی که روابط سیاسی میان دو کشور با گذشت هر روز به وخامت میگرایید، پارلمان افغانستان طی جلسۀ تاریخی ۲۶ جولای ۱۹۴۹ م خویش معاهده سال ۱۸۹۳ م دیورند، پیمان سال ۱۹۰۵ م افغانستان انگلیس، مقاوله سال ۱۹۱۹ م راولپندی و عهدنامه سال ۱۹۲۱ م افغان ـ انگلیس در مورد مشروعیت خط دیورند را بیاعتبار اعلان داشت. این فیصله پارلمان افغانستان، موجب ایجاد تنش تازه سیاسی میان طرفین گردید و راه تفاهم بین آنها را مغشوشتر ساخت. تا اینکه جانب افغانی جهت دریافت راهحل قضیه دست به کار شد و در سال ۱۹۵۴ م محمدنعیم خان وزیرخارجه وقت را به پاکستان فرستاد. وزیر موصوف، طی ملاقاتهایی که با جانب پاکستانی انجام داد، تقاضا کرد که کشور پاکستان یک سلسله آزادیها را برای قبایل قایل گردد. این درخواست وی نه تنها بیپاسخ ماند، بلکه مقامات پاکستانی پس از مدتی ایجاد یونیت غربی کشور را که مناطق قبایلی را در بر میگرفت، اعلان داشت. این موضع گیری پاکستان موجب گردید تا دولت افغانستان دست به اعتراضات شدید علیه آن بزند. در همین جریان بود که عدهیی از مردم شهرهای کابل، قندهار و جلالآباد، پس از بهراه انداختن تظاهرات، وارد سفارتخانه و قونسلگریهای پاکستان شدند و بیرق این کشور را به زیر کشیدند. بعداً طرف پاکستان نیز به عمل بالمثل متوسل گردید، تا اینکه معضلۀ مذکور در اثر پادرمیانی ممالکی چون عربستان سعودی، عراق و مصر در ماه سپتمبر سال ۱۹۵۵ م راهحل یافت. اما این آخر کار نبود. چون زعامت افغانستان لویهجرگۀ ماه عقرب سال ۱۳۳۴ هـ ش را دعوت و در آن مساله پشتونستان را به بحث گذاشت. این لویه جرگه که ۳۶۰ نفر عضو داشت، در ۲۲ عقرب سال ۱۳۳۴ هـ ش ساعت دو و سی دقیقه بعد از ظهر در تالار قصر ستور ارگ شاهی توسط ظاهرشاه افتتاح شد. سپس محمد گل مهمند به صفت نایب رییس، کار آن را پیش برد. در نتیجه، اشتراک کنندهگان لویه جرگۀ مذکور، طی مباحثاتی که در پنج روز انجام دادند، فیصلهنامه هایی را طرح و به تصویب رساندند که متن آن در صفحات ۲۱۳ و ۲۱۴ کتاب تألیفی محمدعلم فیضزاده، زیر عنوان «جرگههای بزرگ ملی افغانستان» به این شرح قید گردیده است:
«۱٫ حمایت حقوقی و تعیین سرنوشت مردم پشتونستان که برادران همکیش و همنژاد ما هستند. بنا بر درخواست عامه مردم پشتونستان وظیفه ملت و حکومت افغانستان است. بنابراین لویه جرگه به حکومت توصیه میکند که مطابق ایجابات اوامر شرعی و اشتراک تاریخ و عنعنه و کلتور، از درخواست عامه مردم پشتونستان برای حق تعیین سرنوشت آنها حمایت نماید.
۲٫ نظر به سیاست موجود حکومت پاکستان، مخصوصاً بههم خوردن توازن قوا در این منطقه که در اثر گرفتن کــمکهــای نظامی از ممالــک بزرگ از طرف پاکستان بهوجود آمده و اصرار اراده سوء و اقدامات خطرناک پاکستان به افغانستان نیز متوجه گردیده است؛ پس در چنین موقع پرخطر وظیفه حکومت است که مملکت را نظر به فریضه حفظ استقلال و تمامیت ارضی تقویت کند.
بناءً علیه، لویه جرگه به ملاحظه این ایجابات و ضرورتها حکومت را توصیه میکند تا به هر طریق و وسایل ممکن و بهصورت شرافتمندانه، مملکت را برای دفاع مجهز و تقویت نماید.
۳٫ لویه جرگه به نمایندهگی از ملت افغانستان اعلام میدارد که به هیچ صورت منطقه پشتونستان را برخلاف میل و اراده مردم آن سرزمین، جزو خاک پاکستان ندانسته و در این مورد مصوبه نمبر ۷۲ تاریخی ۲۳ میزان سال ۱۳۳۴ هـ ش مجلس شورای ملی و اعضای آن را تأیید میکند.
در خاتمه، لویه جرگه به پشتیبانی هر سه مقصد فوق، آمادهگی ملت را به حکومت وعده و اطمینان میدهد.» (۱۸)
Comments are closed.