احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالمقسط مرجو* - ۱۰ حوت ۱۳۹۷
مقـدمه
گزارههایی چون «خداشناسی»، «انسانشناسی» و «جهانشناسی» از محوریترین و بغرنجترین مسایلی است که در درازای تاریخ تفکر بشر مورد کاووش و بررسی قرار گرفته است. در این میان، پهنه وگسترۀ وجودی انسان از آن حیث که از یک سو، خود اسرار و رموزی در آفرینش و هستندهگی خویش دارد و از سوی دیگر در خط مقدم خداشناسی نشسته و سرآمد این مثلث جنجالبرانگیز قرار دارد. بر همین مبنا؛ بسیاری از مکاتب فلسفی و تفکرات پدید آمده در جهان غرب چه در عصرهای گذشته و عصر حاضر در پی معنای انسان و برهان آفرینش وی، تفکر و قلم زده اند. به بیان سادهتر میتوان گفت که فلسفۀ کهن یونان و یا مکاتب جدید فلسفی به گونۀ مستقیم و یا غیرمستقیم به پرسشی از انسان پرداخته و نظریات گوناگونی در این مورد داشته اند. مکاتب فلسفی پسارسانس مانند اومانیسم، اگزیستانسیالیسم، مارکسیسم، هرمنوتیک، فیمینیسم و… چهرههای متفاوت از فلسفه غرب است که به پرسشهای چیستی و کیستی انسان و جایگاه او در هستی پاسخهای گوناگون ارایه نموده اند. در فلسفۀ یونان قدیم و فلسفۀ جدید غرب انسان از آن حیث که انسان است مورد مطالعه قرار گرفته است؛ اما در فلسفۀ اسلامی به ویژه در اندیشههای ابوالحسن عامری انسان از آن حیث که «عبد» است، مورد بررسی وپژوهش قرار دارد.
با آن هم عامری برخلاف فیلسوفان اسلامی ماقبلِ خودش بیشتر به مباحثی پرداخته است که انسان و زندهگی و سرانجام او را در این جهان در بر میگیرد. «جام ازجاویدانهگی» تعبیر فوقالعاده زیباییست از دانشمند حکیم دکتر نصرالله حکمت که در واقع معنی نام کتاب «الامد علی الابد» عامری را افاده میکند. این نبشته بر محور همین تعبیر که حکایت موجودی سوار بر اسب ابدیت «انسان» را دارد، میچرخد.
ابوالحسن عامری کیست؟
ابوالحسن محمدبن عامری نیشاپوری یکی از فیلسوفان بزرگ جهان اسلام است که در فاصلۀ زمانی میان فارابی و ابنسینا میزیسته است. شوربختانه دربارۀ وی- بهسان خیلی از فیلسوفان و متفکران مسلمان، نه تنها کاری چندانی انجام ندادهایم، بلکه دربارۀ افکار و زندهگیاش نیز اطلاعات معتبری نداریم. زمینیشدنِ این حکیم بزرگ را نمیتوان بر یک روایت موثق ادعای دقیق نمود؛ اما اجمالاً در اوایل قرن چهارم یا پایان قرن سوم هجری متولد شده است. عمدۀ منابعی که در شناخت عامری ما را یاری میکند، علاوه بر آثار برجای مانده از وی، برخی از رجال معاصرِ او هستند که در کتابهای خود به گوشههایی از زندهگی عامری اشاره کرده اند؛ از میان این منابع میتوان «صوانالحکمه» ابوسلیمان منطقی سجستانی، «المقابسات،الامتاع والموانسه» ابوحیان توحیدی را نام بُرد.
عامری در نیشاپور به دنیا آمده و در کنار فرا گرفتن تحصیلات مقدماتی و علوم دینی و حکمی در زادگاهش، به شهرهای مختلف چون بخارا، ری، بغداد مسافرت نموده و جام تشنهلب دانشپژوهیِ خویش را سیراب نموده است. منابع تاریخی تلمذ عامری را در نزد ابوزید احمدبن سهل بلخی و ابوالفضل بن العمید القمی تأیید نموده و از شخص سومی به گونۀ دقیق نام برده نشده است.
کمتر فیلسوفی را در جهان اسلام میتوان شبیه عامری یافت، او بر خیلی از مباحثی که فیلسوفان ماقبلش پرداخته اند، نپرداخته و از مباحث انتزاعی و محض فلسفی اعراض کرده و به سمت مباحثی رفته است که با انسان و زندهگی و سرنوشت او در این جهان مرتبط است. به بیان سادهتر، عامری در بخش عمدهیی از آثار خود، به طرح انسانشناسی دینی پرداخته و در اوج ایمان به حقایق وحیانی، همۀ همّ خود را مصروف آن میکند که آدمی را نسبت به وجود خویش و جایگاهش در جهان هستی آگاه کند.
از عامری این پیر تشنهلبِ حقیقتجو آثار اندکی در دسترس داریم، ولی در آخرین کتاب خویش به نام «الامد علی الابد» که ششسال قبل از چشمفُروبستنش نبشته است، عمر فرهنگی خویش را مرور نموده و کارنامههای علمیاش را غیر از رسالات کوتاه و پاسخنامهها، هفده اثر نام میبَرد که با خود الامد علیالابد به هژده اثر میرسد. ابوالحسن عامری به لحاظ سنت فلسفی منسوب به سنت فلسفی یعقوب بن اسحاق کندی، نخستین فیلسوف مسلمان است و فیلسوفی که در محور این تفکر قرار دارد، واجد ویژهگیهای بهخصوصی است که میتوان این دو مورد را به عنوان مثال نام برد:
الف: پیروان این سنت همه علوم عصر خویش را میشناسند و برای علوم دینی ارزش ویژهیی قایل هستند.
ب: پیروان این سنت پیش از آنکه به مباحث صرفاً انتزاعی فلسفه بپردازند، سراغ مباحث انضمامی میروند.
جایگاه انسان در اندیشههای عامری
عامری از انسانی بحث میکند که نابودشونده و پایانپذیر نیست، او انسان را موجودی میداند که در کنار هستندهگی گذرا به عنوان پارهیی از زمان به لازمان پیوند خورده است و این پیوستهگی نه به عنوان بودنش در این عالم، بلکه به مثابۀ رهسپاری به سوی ابدیت است. عامری در مقدمۀ کتاب «الامد علی ابد» خویش میگوید: «سپس چنین دریافتم که شناخت انسان نسبت به حال خویش پس از مرگ و بعد از مفارقت روح از جسدش، تا آن که در قیامت محشور شود، و در سرای آخرت حضور یابد، از زمره مسایلیست که هیچخرمندی در ندانستن آن معذور نیست، و شایسته آن است که آدمی به کنه آن ره یابد.»
وصفی که عامری برای انسان به کار میبرد، موجودی سوار به اسپ ابدیت و جاویدانهگی ست، نه موجودی گسسته و وانهاده شده و پایانپذیر. در باور عامری، انسان برعلاوۀ اینکه پایان پذیر و تمام شدنی نیست، بلکه همان گونه که قوۀ ناطقۀ او سبب برتری او بر سایر موجودات شده، علت برتری انسانی بر انسان دیگر نیز بستهگی به میزان بهرهگیری از استعداد انسی خویش است. مظهر کمال بهرهگیری از استعداد انسی، استفاده از قوۀ عاقلۀ انسانی و در نتیجه، نایل شدن به ایمان محض و یا کفر محض است؛ زیرا منشای ایمان در انسان، ارتباط آن با فیض عقلانی و در نتیجه، عقل الهی و یا غیرِ آن است. با بهرهگیری از آن استعداد است که انسانی فاضل و انسانی دیگر غیرفاضل میشود.
هر جوهری از جواهر جهان هستی به حسب ذات، دارای فعلی خاص و عملی ویژه است. در این میان آنچه مخصوص به انسان است و فعل ویژۀ وی به شمار میآید، این است که میتواند حق را بشناسد و بر اساس آن عمل کند. به این ترتیب، کاملترین مردم کسی است که در معرفت حق از دیگران بهرهمندتر است و در عمل کردن به مقتضای حق از همه تواناتر (التقریر لاوجه التقدیرص۳۰۶).
عامری از انسانِ صاحب اراده در سرنوشت خویش حرف میزند، او فرازندهگی و درچاه فتادهگی انسان را به ارادۀ خویش دانسته و انتخاب میان دو راه را به واسطۀ گوهر ارزندۀ عقل تلقی مینماید. به تعبیر وی، انسان میتواند به نور عقل زمینۀ آبادانی این جهانی و زیور تابندۀ آسمانی گردد. انسانی که عامری از وی حرف میزند، موجود نشسته و رها شده نیست، بل موجودیست محرک به سرزمین جاویدانهگی، علاوه بر اینکه پارهیی از زمان اینجهانی کنونی را طی میکند، همچنان به سوی ابدیت در حال حرکت است.
نتیــجه
انسان در باورهای ابوالحسن عامری نیشاپوری، جایگاه «عبد» را دارد و این عبودیت در قلۀ وفاداری و آزادی به حقوق انسان، و عین تضمین برای رهایی انسان از تمام زنجیرهاییست که او را به غیر حق پیوند داده و راه کمال فکری و عقلی اورا مسدود میکند. در واقع عامری میخواهد بگوید که اگر انسان به واسطۀ عقل که در اندیشههای عامری همان «خلیفۀ خدا» محسوب میشود، به نردبان حقیقی یا همان جام از جاویدانهگی گام بگذارد، دیگر مرگ را معبر پنداشته و برای سرکشیدن آن جام لذیذ لحظه شماری میکند.
—
نکتـه:
این نبشته از منابعی که بر مبنای کتاب مشهور «السعاده والاسعاد» نبشته شدهاند، استفاده نکرده است؛ زیرا آقای دکتر نصرالله حکمت در پژوهش مفصلی منسوب بودن این کتاب را به عامری تکذیب نموده است.
منابع
الامد علی الابد، نبشتۀ ابوالحسن عامری
التقریر لاوجه التقدیر، نبشتۀ ابوالحسن عامری
الاعلام بمناقب الاسلام، نبشتۀ ابوالحسن عامری؛ ترجمۀ احمد شریعتی و حسین منوچهری
زندهگی و آثار ابوالحسن عامری نیشاپوری، نبشتۀ دکتر نصرالله حکمت
مقالۀ «فیلسوف خراسانی» نوشتۀ محمد سعید حنایی کاشانی
مقالۀ «عامری» در کتاب نیایش فیلسوف، نبشتۀ دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
* دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه سیستان و بلوچستان
Comments are closed.