احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۸ حوت ۱۳۹۷
چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن کنم؟ این سوالی است که اغلب والدین آن را مطرح میکنند. بچهها به طور کُلی مخالف گوش دادن نیستند.
کودک صداهایی با زیر و بم خاص را ترجیح میدهد و نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهد. اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند، ممکن است توجه کند. اما مسلماً به سمت صدای مادرش بر میگردد. این موضوع شاید به این دلیل باشد که او در رحم، نسبت به صدای مادرش آشنا شده است. این صدای زیر مادرانه، همان صدایی است که همۀ ما موقع صحبت با شیرخواران و بچههای کوچک به کار میبریم. آنچه این صدای خاص به یک کودک خُردسال میگوید، این است: حالا من فقط با تو صحبت میکنم. با این کار، ما احتمال گوش دادن را افزایش میدهیم.
توجه کردن کودک حالتی آهنگین دارد. یعنی بین زمانهایی که او در خودش فرو میرود، «نت پایین» و مواقعی که حواسش با دقت کافی متوجه شماست، «نت بالا»، هماهنگی وجود دارد.
محققان با استفاده از نوار مغزی «ای.ای.جی» نشان دادهاند که مغز کودکان در تمام طول روز یک چرخه را بالا و سپس پایین برای بازسازی طی میکند و یکی از دلایل بیتوجهی پیدرپی آنها به توصیههای والدین همین است. پس اگر میخواهید کودک شما به آنچه میگویید توجه کند، این نکته را بهخاطر بسپارید: یک دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشد، بسیار قدرتمند است. به عبارت دیگر، به کودک گیر ندهید. کودک از شکست ناشی از اشتباه کردن و امتحان راهحلهای مختلف، بسیار بیشتر از زمانی که تحت نظارت یا راهگشایی مستقیم بزرگسال قرار دارد، یاد میگیرد. وقتی او تلاش میکند و با آزمون و خطا به سمت هدفاش میرود، موفقیت نهایی نیز به خود او تعلق دارد. مثلاً میگوید: «من انجاماش دادم، خودم به تنهایی انجاماش دادم.»
دورههای تکامی در کودک وجود دارد که او نمیتواند به حرف پدر و مادرش گوش کند و آن زمانی است که انگیزه سبقتجویانه در کودک قویتر از انگیزهی پدر و مادر است. برای کوکان یک سالهای که در حال یادگیری، ایستادن، راه رفتن و جرات کشف کردن هستند، گوش سپردن به اخطارهای پدر و مادر غیرممکن است. مواظب باش، نزدیک راهزینهها نرو. یعنی تنها دروازهی که در انتهای سالون است، میتواند مانعی بر سر راه میل قوی او برای فتح دنیایش باشد.
در دو سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن یا ندادن، یعنی این کار را بکنم یا نکنم، بد خلقی را به تنها راه حل عملی تبدیل میکند. وقتی کودک چهار ساله یا پنج ساله است، شکایت معمول مادرها این است که به حرفهایش گوش نمیدهد، اما وقتی که پدرش میآید، انگار یک پادشاه حرف میزند. فروید این مساله را کشمش ادیب مینامد. کودک آنچه را که میتواند محبت او را جلب کند، میآموزد. او به سمت مادرش بر میگردد و سعی میکند تا همه چیز را از او بیاموزد.
Comments are closed.