احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۰۹ حمل ۱۳۹۸
هرچند در طول چهار دهۀ گذشته، به جز دورۀ طالبان، کابل و اسلامآباد روابط پُرتنشی داشتهاند، اما به نظر میرسد که در روزهای اخیر این تنشها به همان میزانی بالا گرفته است که پس از کودتای ثور ۵۷ و حاکمیتهای تحت نفوذ اتحاد جماهیر شورویِ پیشین بالا گرفته بود. پس از اظهارات عمرانخان نخستوزیر پاکستان در مورد شکلگیری یک حکومتِ خوب در افغانستان که مورد قبول همۀ جناحها باشد، روابط کابل و اسلامآباد ظاهراً به گونۀ جدی به وخامت گراییده است. اما اینکه این روابط وارد فازهای دیگری شود و یا حداقل سران حکومت بتوانند از فضای بهوجود آمده به نفع صلح و ثبات در کشور و منطقه استفاده کنند، بعید به نظر میرسد.
حکومت وحدت ملی در حالی سفیر خود از اسلامآباد را به کابل فرا خوانده که متحد استراتژیکِ آن یعنی ایالات متحدۀ امریکا از مسیر پاکستان تلاش دارد که به توافقهای صلح با گروه طالبان برسد. در اینکه در بهوجود آوردن مذاکرات صلح میان طالبان و امریکا پاکستان نقش اساسی بازی کرده، هیچ جای تردید نیست. زلمی خلیلزاد که اخیراً با یکی از رسانههای بینالمللی گفتوگو میکرد، به گونۀ تلویحی به این نقش اشاره داشت و از جانبی هم اگر غیرممکن نباشد، ولی بسیار دشوار است که بتوان طالبان را در جایی دیگر و یا مسیری دیگر غیر از پاکستان جستوجو کرد.
ما متأسفانه در طول هفده سال نتوانستیم که مسیر جایگزین برای گفتوگوهای صلح تدارک ببینیم. به همین دلیل همچنان گفتوگوهای صلح در قبضۀ پاکستان باقی مانده است. امریکاییها این موضوع را بهخوبی درک کردهاند و با احتیاط کامل تلاش دارند که از نقش اسلامآباد در میانجیگری در رابطه با نشستهای صلح استفاده کنند. اما حکومت وحدت ملی همانگونه که نتوانست در گفتوگوهای صلح بهتنهایی نقش درستی به عهده بگیرد، از گفتوگوهای امریکاییها نیز به دور مانده است. حالا در زمانی که امریکا اعتماد خود را به ارگ به عنوان متحد استراتژیک از دست داده و وخامت روابط با پاکستان به اوج خود رسیده، سخنگویان آقای غنی از «سیاست اقتصادی صادراتمحور» حرف میزنند و چنان دروغهایی را به خورد جامعه میدهند که فکر میکنی با این سیاست بهزودی افغانستان به عنوان یکی از قطبهای اقتصادی در جهان در کنار چین و هند به ظهور خواهد رسید. آنهم با چه صادراتی؟!
ما میخواهیم بر اساس سیاست اقتصادی صادراتمحور، کچال را به آذربایجان و بادام افغانستان را به امارات متحدۀ عربی صادر کنیم و با صادر کردن این دو قلم کالای بیرقیب، میلیاردها دالر! برای افغانستان عاید دستوپا کنیـم. من نمیدانم آقای غنی واقعاً چیزی از روابط و مناسبات اقتصادی میداند و یا همۀ آنچه که در مورد او گفته میشده و میشود، مثل دومین مغز متفکر جهان، بلوف و گول زدن افکار عمومی بوده است.
در اینکه معاون سخنگوی ریاستجمهوری چیزی از دانشِ اقتصاد و گرایشِ اقتصاد سیاسی بینالملل نمیداند، جای شک نیست؛ ولی حداقل وزرای اقتصاد و تجارت باید متوجه آنچه که از منابع ارگ منتشر میشود، باشند. کدام کشور با دو قلم جنس که حتا احتیاجاتِ خود آن کشور را مرفوع نمیکند، از نظر اقتصادی خودکفا شده است؟ ونزویلا که بر سر ذخایر نفت جهان زندهگی میکند، در فقر و بیچارهگی دستوپا می زند. کشور ایران در همسایهگیِ ما با وجود داشتن ذخایر مهم نفتی و صنعتِ کمرقیب در منطقه حال و روزِ خوشی ندارد. آنگاه افغانستان چگونه با صادر کردن چند کیسه جلغوزه و بادام مشکلات اقتصادی خود را رفع میکند؟ به این میگویند حماقت سیاسی و اقتصادی!
آنچه که از صادرات جلغوزه و بادام به دست خواهد آمد، خرج یک هفتۀ ارگ ریاستجمهوری را تأمین کرده نمیتواند. من نمیدانم که این آقایان اگر سیاست و اقتصاد نمیفهمند، چرا مردم را نادان گمان کردهاند. وزیر پیشینِ مالیه با یازده میلیون دالرِ گرفته شده از مصرف تلیفون همراهِ بیوهزنان و یتیمانِ افغانستان فرار میکند و به مادر وطنِ خود برمیگردد، ولی هیچکس حتا خم به ابرو نمیآورد و سخنگویانِ ارگ که حاضرند در مورد تشناب رفتن ولینعمتشان چیزی بنویسند و یا دهن مخالفانِ سیاسی را که تا دیروز با آنها دست در یک کاسه داشتهاند سرویس کنند، حتا از آن یادآوری هم نمیکنند. حالا کُل هموغمِ آقای غنی و چاپلوسانِ دربار را این احتوا میکند که آیا همزمانی سخنان اخیر عمرانخان نخستوزیر پاکستان با فلان نامزد انتخابات ریاستجمهوری تصادفی بوده و یا خیر.
خوب حالا گرفتیم که تصادفی نبوده، مگر همین آدم در هفده سالِ گذشته در کنار شماها حکومتداری نمیکرد؟ ما که او را نیاوردیم، از آسمان هم که نازل نشد، پس از کجا آمد؟ چگونه مشاور امنیت ملی شد؟
وقتی کسی یک انگشت را به سوی کسی میگیرد، سه انگشتِ دیگر به سوی خودش نشانه رفته است. وقتی عقل در سیاست وجود نداشته باشد، طبیعیست که کار حکومتداری به همینجا میرسد. در نیم بدبختیها و خراب شدنِ رابطههای حکومت با مردم، سیاسیون و کشورهای منطقه، یکی از سخنگویانِ ارگ نقش دارد. آیا به این میگویند حکومتداری خوب؟ ما درست است که با برخی کشورهای همسایه مشکلِ سیاسی و حتا فراتر از آن داریم، ولی این مشکلات نباید از طریق فیسبوکِ فلان معاون سخنگو حلوفصل شود. دولت نیاز به سیاست خارجی دارد، تا چه وقت این حرف را تکرار کنیم؟
نباید سیاست خارجی افغانستان در فیسبوک فلان آدم در ارگ بازتاب پیدا کند. آن وقت عمرانخان حرفهایی از این بدتر هم خواهد زد. مگر در چهل سال گذشته، سران پاکستان خود را قیمِ افغانستان نمیدانستهاند؟ این قیمومیت را کی به آنها داده است؟ معلوم است که از کجا آمده! حالا همه خود را خاموش گرفتهاند و آدم بده شده مثلاً فلان نامزد انتخابات ریاستجمهوری!
Comments are closed.