احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۱۷ حمل ۱۳۹۸
زلمی خلیلزاد فرستادۀ ویژۀ امریکا در امور صلح افغانستان در آخرین اظهارات خود به مسایلی اشاره کرد که ذهن بسیاری از شهروندان کشور را در ماههای اخیر که گفتوگوهای صلح امریکا با طالبان جدی شده، به خود مشغول داشته اند. به نظر میرسد امریکا پیش از آن که نگران وضعیت افغانستان باشد، نگران وضعیت خود و متحدان خود است که چگونه از این کشور بدون آن که آسیب جدی ببیند، بیرون شود. آقای خلیلزاد میگوید گفتوگوهای اصلی در محور موضوعهای چون عدم استفاده گروهها تروریستی از خاک افغانستان در برابر کشورهای دیگر و بهویژه امریکا، خروج نیروها از این کشور، آتشبس و آغاز گفتوگوهای «بینالافغانی» میچرخند و امریکا تلاش دارد که گروههای مختلف افغانستان را کمک کند که به چهل سال جنگ پایان دهند.
از سخنان آقای خلیلزاد چنین بر میآید که او حکومت افغانستان را نیز یکی از گروههای دخیل همچون دیگر گروهها در قضیه میداند و احتمالاً این نکتهیی است که میان او و اشرف غنی رییس حکومت وحدت ملی اختلاف ایجاد کرده است. آقای غنی میخواهد با طالبان از موقف یک حکومت وارد گفتوگو شود و این چیزی است که در حال حاضر طالبان نمیخواهند آن را بپذیرند. برخی گزارشهای تایید ناشده حاکی از آن اند که طالبان به خلیلزاد گفته اند، با تمام گروههای موجود در افغانستان میخواهند مذاکره کنند، ولی با اشرف غنی و اطرافیان او حاضر به گفتوگو نیستند. حتا برخی منابع تایید میکنند که طالبان برای داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت نیز چراغ سبز نشان دادهاند. در چنین وضعیتی آقای غنی که خود را بازندۀ شرایط احساس میکند، در تلاش است با مصرف پولهای گزاف و برگزاری جرگۀ مشورتی صلح مانور سیاسی اجرا کند. آقای غنی در حالی ۳۷۰ میلیون افغانی را برای برگزاری جرگۀ مشورتی اختصاص داده که همه میدانند نتیجۀ چنین جرگهیی تقریباً هیچ است. آقای غنی برای هیچ تلاش میکند و برای هیچ پولهایی را که با مصیبت و گردن کجی افغانستان به دست میآورد، حیفومیل میکند. برگزاری جرگۀ مشورتی صلح با مدیریت افرادی چون ضیاالحق امرخیل عملاً توهین به شعور و احساس شهروندان افغانستان میتواند تلقی شود. شهروندان افغانستان به خوبی کارنامۀ آقای امرخیل را به یاد دارند و میدانند که او در دستگاه غنی و شرکا چه نقشی را به عهده گرفته است. متأسفانه آقای غنی بدون آن که متوجه عواقب کار خود باشد، دقیقاً به یکی از چهرههای حزب دموکراتیک خلق در زمان حکومتداری آن مبدل شده است. وقتی خلیلزاد میگوید که برخی رهبران سیاسی افغانستان فقط از این منظر به قضایا نگاه میکنند که «یا من و یا جنگ» عملاً به آقای غنی و برنامههای او اشاره دارد. البته این به معنای آن نیست که از طالبان تروریست دفاع صورت گیرد. طالبان یک گروه جنایت پیشۀ قرون وسطایی است که فقط برای هدفهای خاص و غیرانسانی میجنگد. طالبان به هیچ صورت حاضر به برگزاری انتخابات و پذیریش قانون اساسی افغانستان نخواهند شد و این جنگ اگر به وسیلۀ خارجیها به مسیر دیگری کشانده نشود، همچنان به صورت فعلی ادامه پیدا خواهد کرد. زلمی خلیلزاد ماموریت اصلی خود را رسیدن به توافقی است که به سود امریکا تمام شود. به همین دلیل او میگوید که در حال حاضر بحث او و طالبان بر محور دو موضوع قرار داشته است و هنوز هم ادامه دارد. نخست این که هیچ گروهی از خاک افغانستان علیه منافع امریکا استفاده نکند و دوم این که آتشبسی در افغانستان به میان بیاید که در نتیجۀ آن زمینۀ خروج نیروهای امریکایی از این کشور فراهم شود. خلیلزاد معتقد است که پس از توافق روی این دو موضوع میتواند گفتوگوهای بینالافغانی آغاز شوند. او میگوید که در نتیجۀ گفتوگوهای بینالافغانی است که آیندۀ نظام سیاسی افغانستان مشخص میشود. این جاست که به نظر میرسد امریکا از دکترین جنگ پیشگیرانه و گسترش و حمایت دموکراسی در جهان میخواهد عقبنشینی کند. امریکا بر اساس دکترین پس از جنگ سرد که یکی از طراحان آن آقای خلیلزاد بود، برای برقرار دموکراسی در کشورهای که نظامهای تمامیتخواه داشتند، پولهای هنگفتی را هزینه کرد. این داکتر هم زمان جنگ پیشگیرانه را نیز سفارش میکرد که بر اساس آن امریکا هر کشوری را که احساس میکرد، میتواند در آینده خطری برای آن محسوب شود، از طریق نظامی هدف قرار دهد. حمله به افغانستان و بعد به عراق دقیقاً نشأت یافته از همین دکترین پیشگیرانه بود، هر چند که پس از حادثۀ یازده سپتامبر به باور بسیاری از تحلیلگران روابط بینالملل در امریکا، این کشور نتوانست خطری را که از جانب طالبان و القاعده متوجه آن بود، تشخیص دهد. حالا اما امریکا با سیاستهای دونالد ترامپ رییسجمهور نا به هنگام این کشور که بیشتر منافع خود را داخل مرزهای آن شناسایی کرده، وارد فاز تازهیی از مناسبات جهانی شده است. دیگر آن دکترین جنگ پیشگیرانه و گسترش دموکراسی در کشورهای با رژیمهای تمامیتخواه در صدر وظایف امریکا قرار ندارد. با همین رویکرد امریکا در تلاش است که با جور کردن بینی خمیری افغانستان را در میان گروههای مختلف رها کند. ارگ متأسفانه با ضعف نگاه سیاسی نمیتواند آینده را ببیند. آقای غنی کل هم و غم خود را در محور خود و چند نفر از نزدیکانش خلاصه کرده است. افغانستان در چنین وضعیت بغرنج و پیچیده به مدیریت خردمندانه و مدبر نیاز دارد که کُل تیم ارگ فاقد آن اند. اگر چنین تیمی در آینده نزدیک مدیریت افغانستان را به دست نگیرد آقای غنی که حالا حس تمامیتخواهیاش بالا گرفته ممکن است که کشور را به سوی فاجعه تازه به سان دهه هفتاد و حتا پیش از آن بکشاند.
Comments are closed.