احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یعقوب یسنا - ۲۵ حمل ۱۳۹۸
کشف سیاهچاله از انشتین تا هاوکینگ در علم فزیک و کیهانشناسی غرب جریان داشت؛ تا اینکه پس یک سده؛ با استفاده از روش آزمایش و تجربه، عکسی از این سیاهچاله ارایه شد. بنابراین علم، پیشگویی، اشاره و ایما نیست.
ببیند علم به عنوان روش، یک کار انسانی است. آب همیشه وجود داشته، نیاز به کشف و پیشگویی نداشتهاست. به تعبیر عام، آب مادۀ حیات است. اینکه کسی گفته آب از هایدروجن و اکسیژن ساخته شده و فرمول آن را ارایه کردهاست؛ این مهم است. کسی که گفته آب از هایدروجن و اکسیژن ساخته شده، به اساس روشی این را میگوید که استفاده از این روش قابل آزمایش و تجربه است.
توجه داشته باشیم بحث انجام کار علمی، بحث مقایسۀ انسان و خدا نیست. طبعاً از نظر برداشت میتافزیکی و دینی خداوند همهچه را آفریده و همهچه را میداند؛ دیگر نیاز نیست که دعوا کنیم پیش از انشتین، خداوند اطلاع داشته که در فلان جای کهکشان، سیاهچالهیی هست.
در علم، پیشگویی نه جایگاه دارد و نه تأثیر. در اساطیر ملتها و در کتاب ادیان ملتها از پرواز انسان در آسمان سخت رفتهاست. در اوستا چندین مورد پرواز انسان را به آسمان داریم؛ اما این تخیل، آرمان و پیشگویی رویایی را نمیتوان دلیلی بر ساخت و اختراع هواپیما دانست. زیرا ساخت هواپیما به اساس روشیکه بارها به کار بسته شد، مورد آزمایش قرار گرفت تا تجربهپذیر شد؛ به هوا پرواز کرد و بهعنوان دستاورد علمی قابل استفادهی بشر قرار گرفت.
اگر قرار باشد که علم را پیشگویی تلقی کنیم، باید نویسندهگان داستانهای علمی-تخیلی را دانشمند بدانیم و دستاوردهای علمی را به آنها نسبت بدهیم. درحالی که هیچ نهاد و مرجعی حاضر نیستکه یک دستآورد علمی را به یک نویسندۀ داستان علمی و تخیلی منسوب کند.
در حماسۀ گیلگمیش (با پیشینۀ چهار هزار سال) از آرزوی بیمرگی انسان و از پیر نشدن انسان سخن رفتهاست؛ عملاً گیلگمیش برای تحقق اینکه بیمرگ شود و یا سالها جوان بماند، اقدام کردهاست. به گیاهی در درون دریا دست مییابد که خوردن آن گیاه میتواند موجب جوانماندن انسان شود. اما پیش از آنکه گیلگمیش گیاه را بخورد ماری آن را میخورد.
ممکن در آیندۀ نزدیک، انسان توسط تجربۀ علمی بیمرگ شود یا بتواند سالهای زیاد زنده بماند؛ آنگاه بگوییم که این سخن را نویسندۀ حماسۀ گلیلگمیش گفته بود. در علم هرگز چنین ادعایی را نمیتوان کرد. کسانی موجب بیمرگی انسان میشوند؛ سالها است در این عرصه در مهندسی ژن و ساخت داروها کار میکنند و روش خود را مورد آزمایش قرار میدهند تا کارایی روش شان تجربهپذیر شوند و نتیجه بدهند.
من که تخصصم دربارۀ ادبیات و شعر است. همه میدانیم شعر و ادبیات نتیجۀ مناسبات تخیلی انسان با خودش، جهان و چیزها است؛ اگر قرار باشد دربارۀ معرفی و شناخت شعر و ادبیات بنویسم باید از روش استفاده کنم؛ در غیر آن، آنچه را که دربارۀ شعر و ادبیات میگویم کار علمی نیست. یعنی اینکه برای معرفی و شناخت تخیل بشر نیز باید از روش علمی استفاده کنیم و نیاز به روش داریم.
همان سخن نیچه است که گفته بود سرانجام بصیرتها فرامیرسند اما بصیرتها روشها استند. بنابراین، هیچ بصیرتی در دستآورد علمی و در تجربۀ علمی جایگاه ندارد؛ اگر بصیریتی در کار باشد، آن بصیرت، طرح و تدوین یک روش قابل آزمایش، تجربهپذیر و محدود است.
درصورتی که بصیرت در دستآورد علمی و تجربۀ علمی جایگاه میداشت، ما شرقیها بنابه بصیرتباوری و داشتن افراد بصیر، از آسمان هفتم عبور کرده بودیم. غربیها مانند ما نه بصیرتباور اند و نه افراد بصیر دارند اما با روشباوری و با روشمندی محدود، حداقل به مریخ رسیدهاند، شبیهسازی میکنند، در حالی دستکاری و مهندسی اساس ژن استند و… .
Comments are closed.