احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:منبع: سایکولوژی سامری برگردان: علی ترسا - ۱۰ دلو ۱۳۹۱
پیچیدهگی زندهگی امروز، ثابت کرده است که در بسیاری از موارد آدمی به تنهایی از عهدۀ حل بحرانهای ذهنی برنمیآید. گاهی وقتها آدمها حتا از شناخت خودشان هم عاجز میمانند. گاهی وقتها در ارتباط گرفتن با آدمهای اطرافمان دچار مشکل میشویم، یعنی نمیدانیم که باید از چه دری و چهطور با یک دوست وارد رابطۀ جدیتری شد. به هر راهی که متوسل میشویم، رابطۀمان با شکست روبهرو میشود. دلیل این شکستها در عدم توانایی برای برقرار کردن ارتباط با دیگران نیست. بلکه مساله اینجاست که ذهن و روان آدمها به شدت با یکدیگر متفاوت است و نمیتوان بر اساس علایق مشترک، سطح سواد یا قرار گرفتن در یک طبقۀ اجتماعی، دوستیها یا حتا روابط زناشویی و یافتن زوجی برای ازدواج را بنا کرد. شاید بسیاری از ما به کسانی که برای شناخت خودشان یا ورود به یک رابطه، سراغ روانشناس تحلیلی میروند بخندیم، یا فکر کنیم آدمهایی که مطالعاتی در زمینۀ روانشناسی دارند، زندهگی را به خودشان سخت گرفتهاند.
اما همینجا با اطمینان میگویم که این شما هستید که اشتباه میکنید؛ چون حتا تجربۀ زندهگی هم نمیتواند سبب این شود که شما تیپهای شخصیتی را به خوبی بشناسید. کارل گوستاو یونگ معتقد است که رسیدن به این شناخت و تشخیص که آدمها هر کدام در چه گونهیی از تیپهای روانشناسی قرار میگیرند، اصلیترین عنصر برای داشتن رابطههای سالم است.
از نظر یونگ، آنچه از کودکی تا نوجوانی میآموزیم، تنها ما را به مهارتهایی برای «اجتماعپذیری» مجهز میکنند. «اجتماعپذیری» مرحلهیی است که فرد میتواند به طور موفق، نقش یک «عضو اجتماع» بودن را بازی کند. پاداش خوب بازی کردن این نقش؛ دریافت توجه، تشویق و نوازش از طرف اجتماع است. اما برای این اجتماعپذیر بودن، لازم است که پیش از هر چیز خود را بشناسیم و بدانیم هر یک از آدمهای اطرافمان در کدام یک از تیپهای شخصیتی میگنجند.
برونگرایی و درونگرایی، نظریهیی است که توسط کارل یونگ در سال ۱۹۲۰ ارایه شد و در آن به مسالۀ گرفتن انرژی انسان از دنیای بیرونش میپرداخت. این نظریه بر این اساس استوار است که درونگراها انرژی خود را از درونشان دریافت میکنند (ایدهها و مفاهیم را از ذهن) و برونگراها انرژی خود را از دنیای بیرونشان و در ارتباط با دیگران. این آغاز بحث است، ببینید خودتان و آدمهای دور و اطرافتان هرکدام در کدام یک از این تیپها میگنجند.
برونگرای متفکر
آنها آدمهایی هستند که در اجتماع تصویری منطقی، واقعبین و شاید یکدنده دارند. برونگرای متفکر، یکی از جذابترین تیپهای اجتماعی محسوب میشود و او همیشه سعی میکند مقررات را رعایت کند، به قواعد اجتماعی به آسانی تن میدهد و به دیگران هم توصیه میکند چارچوبهای اجتماعی را رعایت کنند. برای نمونه، اگر شما جزو آن دسته از آدمهایی هستید که اگر پولیسی سر یک چهارراه نبود، حق تقدم را رعایت نمیکنید، مطمین باشید که از سوی آدمی که در تیپ برونگرای متفکر قرار میگیرد، نقد خواهید شد و فردی با چنین خصوصیاتی بار دوم سوار موتر شما نخواهد شد.
آدمهایی از این طیف را نمیتوان به آسانی خوشحال کرد؛ آنها از هیجان زیاد خوششان نمیآید و هرگز برای خوشحال کردن شریک زندهگیشان سراغ شیوۀ سورپرایز نمیروند. در اغلب مواقع، به خوبی از عهدۀ پستهای مدیریتی برمیآیند، تمرکز زیادی روی محیط اطرافشان دارند و با استفاده از منطق تصمیم میگیرند. اما مهمترین ویژهگی این طیف اینجاست که آدمهایی از تیپهای شخصیتی دیگر به ویژه جنس مخالفشان علاقهمند هستند که با آنها دربارۀ لحظههای سخت و حساس زندهگیشان مشورت کنند.
برونگرای احساسی
نه تنها یونگ، بلکه خود شما هم بعد از شناخت این تیپ متوجه خواهید شد که آدمهایی با این حالوهوا بیشتر زنان هستند تا مردان. در واقع، جذابترین طیف در میان زنان، همین طیف هستند که اغلب در روابط اجتماعی هم موفقتر هستند. برونگرای احساسی را میتوان بیش از هر چیز با نشانههایی همچون غلیان عواطف، حساس بودن، داشتن معاشران بسیار و دوستانی از طیفهای مختلف تشخیص داد.
این تیپ برونگرای احساسی، گرایش دارد شیوۀ متفکر بودن را سرکوب کند و بسیار هیجانی باشد. آنها به طرز غیرمعمولی نسبت به عقاید و انتظارات دیگران حساس اند. آنها از لحاظ عاطفی، حساس بوده و به راحتی رابطۀ دوستی برقرار میکنند و آدمهای معاشرتی و سرزندهیی هستند.
یونگ معتقد بود که این تیپ در بین زنان بیشتر از مردان یافت میشود. این افراد تفکر را در اولویت تصمیمگیریهایشان قرار نمیدهند و شدیداً هیجانی هستند. آنها از ارزشها، اصول اخلاقی و آداب و رسومی که آموختهاند، دست برنداشته و از آنها پیروی میکنند و به طور غیرمعمول، نسبت به انتظارات و عقاید دیگران حساس هستند.
Comments are closed.