احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۰ جوزا ۱۳۹۸
این روز مغالطهگویی از اصلیترین ویژهگیهای زمامداران ارگ شده است. آنها در هر زمینۀ به جای توضیح و استدلال به مغالطهگویی و حرفهای من درآوردی دست میآزند. سخنان اخیر حمدالله محب مشاور امنیت ملی اشرف غنی رییس حکومت وحدت ملی اوج این مغالطه گوییها را به نمایش گذاشت. آقای محب که در یک گفتوگوی تلویزیونی دعوت شده بود، حرفهایی مطرح کرد که هیچ کدام روشن کننده وضعیت موجود نبودند. توضیحات او در زمینۀ مسایل اصلی بحران کشور فقط کمپاین انتخاباتی به نفع آقای غنی و تیم دولتساز بود. او در کل این مناظره تلاش کرد که به جای روشنگری ابهامهای تازه خلق کند و با سخنان تناقض آمیز ناکامیهای حکومت آقای غنی را در پنج سال گذشته موفقیت نشان دهد. همین که آقای محب میگوید که در ظرف چهارماه آینده طالبان به شکست قطعی نظامی مواجه خواهند شد، نه تنها حرفی پر از تناقض و در مغایریت با وضعیت بحرانی امنیتی قرار دارد؛ بل نوعی کمپاین انتخاباتی به نفع تیم دولت ساز میتواند باشد. از همان دست شعارهای آبکی که فقط در رژیم های جهان سومی در زمان انتخابات بازار گرم پیدا میکنند و پس از آن حتا کسی از این گونه شعارها خبر نیز نمیگیرد. گویا همه میدانند که حرف های انتخاباتی را باید شنید ولی باور نکرد. آقای غنی پنج سال پیش نیز اداعا داشت که به محض رسیدن به کرسی قدرت افغانستان را به کشور امن و از نظر اقتصادی به چهار راه منطقه تبدیل میکند. او ادعا داشت که در سال اول حکومت داری خود حداقل یک میلیون کار به وجود خواهد آورد تا مشکل فقر و به بیکاری در کشور تا حد زیادی حل شود. اما آیا این وعده ها جامه عمل پوشیدند و افغانستان به آن وضعیتی که آقای غنی از آن سخن می گفت رسید؟ بدون شک که چنین اتفاقی نیفتاد و حتا افغانستان از وضعیت قبلی خود نیز به صورت دراماتیکی دچار افت سیاسی، امنیتی و اقتصادی شد. روزی که آقای غنی حکومت را غبضه کرد، بهای دالر در بازارهای افغانستان تقریبا معادل به پنجاه و پنج افغانی بود؛ اما امروز در مرز هشتاد افغانی قرار دارد. روزی که آقای غنی وارد ارگ شد، فقط بیست درصد از خاک افغانستان در اختیار نیروهای دهشت افکن قرار داشت؛ ولی حالا براساس آمارهای سازمانها و نهادهای جهانی بیشتر از شصت درصد خاک افغانستان از اختیار حکومت خارج شده است. روزی که آقای غنی حکومت را تسلیم شد، فقر و بیکاری این قدر حاد و گسترده نبود؛ اما امروز افغانستان دوباره به همان کشور فقیر و بیکار زمان طالبان سقوط کرده است. کشت کوکنار دیگر غیرقابل کنترول شده و تعداد معتادان روز به روز افزایش مییابند. فساد مالی، اداری و اخلاقی چنان بیداد میکند که فقط افشای دو مورد آن می تواند داغ ننگ بر جین حکومت گران افغانستان و به ویژه ارگ بگذارد. یکی آن چه که در فدراسیون فوتبال افغانستان اتفاق افتاده که دیگر آبرویی برای حتا ورزش نیز باقی نگذاشت و دیگری فساد اخلاقی که در ارگ صورت گرفته و یا هم میگیرد و دو تن از مشاوران پیشین آقای غنی که خودش آنها را برگزیده بود، دست به افشای آن زدند. آیا دست آوردهای حکومت وحدت ملی همین هاست که آقای محب از آنها دفاع میکند؟ آیا واقعا نگرانی ارگ از روند گفتگوهای صلح که امریکا آغاز کرده به منافع ملی کشور ارتباط دارد و یا اینکه در این گفتگوها منافع آقای غنی و اطرافیان او صدمه دیده است؟ چرا بحث حکومت سرپرست میتواند این قدر باعث عصبانیت ارگنشینان شود؟ آن ها چرا حتا به بهای آزمون یک طرح هم که شده نمیخواهند از کرسی قدرت کنار بروند؟ مردم افغانستان به یاد دارند که در زمان داکتر نجیبالله آخرین رییسجمهور حکومت پس از کودتای هفت ثور، او حاضر شد که در صورت تامین صلح قدرت را کنار بگذارد. اما آقای غنی با تفسیر غلط از کنار رفتن داکتر نجیبالله، مرگ او را به نفع خود مصادره میکند. مثل این که آقای غنی نمیداند که داکتر نجیبالله هرگز از قدرت کنار نرفت و دلیل برکناری او اتفاقهایی بود که در درون حکومت همان وقت و از سوی اطرافیان داکتر نجیب الله افتاد. در همین حال این را نیز نباید فراموش کرد که شرایط امروز افغانستان به هیچ صورت با زمان حکومت داری داکترنجیبالله قابل مقایسه نیست. امروز نظامی که در افغانستان به وجود آمده مورد حمایت مردم قرار دارد در حالی که حکومتهای پس از کودتای هفت ثور هرگز مورد حمایت مردم قرار نداشتند. برای آقای محب هیچ اهمیتی ندارد که شریک قدرت آقای غنی چه نظری در مورد اظهارات او در امریکا دارد ولی او فکر میکند که نگرانی های یک کشور را به صورت مسوولانه در گفتههایش بازتاب داده است. اما واقعا نگرانی های مردم افغانستان این است که سرنوشت آقای غنی و تیم اش پس از گفتگوهای صلح چه خواهد شد و یا این که گفتگوهای صلح چه نتایجی میتوانند برای مردم افغانستان به بار آورند. به نظر میرسد که ارگ دچار توهم وحشتناکی شده است که حضور خود را در قدرت به عنوان نگرانی مردم افغانستان از روند گفتگوهای صلح امریکا با طالبان میخواهد جا بزند. مردم افغانستان نگران گفتگوهایی هستند ولی از آن بیشتر نگران رهایی طالبانی اند که به نام روند صلح و حسن نیت از نام جرگه مشورتی رها میشوند و دوباره به سنگرهای نبرد میروند. آیا پس از این رهایی سربازان کشور انگیزۀ لازم برای مقابله با دهشتافکنان را خواهند داشت؟
Comments are closed.