احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۱۸ سرطان ۱۳۹۸
فرض کنید که وضعیتی پیش آمد و طالبان و امریکا به بخشهایی از خواستهایِ خود در گفتوگوهای صلحِ دوحه دست یافتند و توافقنامهیی را امضا کردند، آیا این توافقنامه منجر به صـلح و پیوستن طالبان به روند جدید سیاسی در کشور خواهد شد؟
خلیلزاد نمایندۀ امریکا در امور صلحِ افغانستان میگوید، کشورش نمیگذارد که تجربۀ خروجِ نیروهای شوروی از افغانستان تکرار شود و تا زمانی که مطمین نشده باشد که جنگ پایان یافته، این کشور را ترک نخواهد گفت. اما این گفته فقط میتواند چیزی در حدِ دلخوشکنکِ کودکانه باشد. امریکا و مردمِ جهـان تجربۀ خروج نیروهای شوروی و تبعاتِ آن را هنوز پیشِ چشم دارند و میدانند که هر توافقِ ناقص و توام با ترس میتواند باعث هرجومرج و بیثباتی در وضعیتِ افغانستان شود و حتا بارِ دیگر منطقه را دچار تنش سازد.
در کنار آن، نباید فراموش کرد که هیچ ضمانتی برای پایانِ جنگ وجود ندارد. شورویها نیز زمانی که مجبور شدند افغانستان را ترک کنند، بسیار تلاش کردند که با رفتنشان افغانسـتان در پرتگاه جنگهای داخلی سقوط نکند. این موضوع برای روسها پوشیده نبود که عدم حضور نظامیِ آنها باعث جنگها و انتقامگیریهایِ خونین در افغانستان میشود. سخنانی که داکتر نجیب الله آخرین رییس جمهوری حکومت پس از کودتای ثور، در مورد وضعیت آیندۀ کشور پس از سقوط حکومتش میگفت، غیبگویی نبودند. او میدانست وضعیت کشور چنان دچار بیسروسامانی است که یک تکانِ کوچک در چیدمانِ قدرت میتواند نیروهای زیادی را رو در رویِ هم قرار دهد و افغانستان را به قتلگاهِ انسـانها تبدیل کند. موجودیت سلاحهای سنگین و سبک که به صورتِ سرسامآور در اختیار جناحهای رقیب قرار داشت و حتا مردم عـادی نیز مسلح بودند، میتوانست به صورتِ بالقوه تهدیدی برای امنیت و ثبات افغانستان باشد.
این تجربه را حالا دنیـا و مردم افغانستان در پیشِ چشم دارند و میدانند که بازهم کوچکترین تکان در چیدمانِ قدرت میتواند به جنگِ داخلی منجر شود و فقط داشتنِ یک توافقنامه با طالبان از بروز چنین وضعیتی جلوگیری نخواهد کرد. مگر ممکن نیست که ناگهان شرایط به گونهیی دیگر رقم بخورد و بیثباتی را به اشکالِ دیگر بر کشور حاکم سازد؟
البته وقتی میگوییم «بیثباتی» به معنایِ آن نیست که فعلاً افغانستان در وضعیتِ ثبات قرار دارد. اکنون نیز در کشور بیثباتی جریان دارد اما این بیثباتی سیستم را از حالتِ تعـادل بیرون نکرده است که به آن میتوان «ثبات نیمبند» گفت. به عبارت دیگر، سخن بر سرِ ثبات نسبی است که از وقوع حالتِ طبیعی و هابزی جلوگیری میکنـد. در زمانی که حکومت در دست داکتر نجیبالله بود هم افغانستان در امنیتِ سراسری به سر نمیبرد ولی چیزی به نام نهاد حکومت به صورتِ حداقلی وجود داشت که از انارشیِ امنیتی جلوگیری میکرد.
سخنی معروف است که میگوید تاریخ دو بار تکرار میشود؛ یک بار به صورتِ تراژدی و بار دوم به صورت کمیدی. این سخن شاید کُلِ واقعیت را نشـان ندهد. تاریخ ممکن است بارها تکرار شود اما به صورتهای مختلف؛ به صورتهایی که هیچ شباهتی با صورتهای گذشته نداشته باشد و انسانها را غافلگیر کند. غافلگیری، عنصر سازندۀ تاریخ است. انسانها در روند تاریخی دچار فراموشی و غافلگیری میشوند و همین مسأله مصیبتبار است.
سخنانِ طالبان در مورد آزادی بیـان و حضور زنان در جامعه فریبی بیش نیستند. از چهرههایِ آنان پیداست که با این مفاهیم مشکل دارند. آنها میگویند آزادی بیان را به رسمیت میشناسند و حتا برای جامعه ضروری میدانند، اما باید با اصول اسلامی توام باشد. اینجاست که مشکل بروز میکند.
طالبان فهمِ خاصی از اصول اسلامی دارند و بر اساسِ همان فهم جامعه را میسازند. وقتی کسی آزادی بیـان را بپذیرد، به معنای آن است که انسانِ دموکرات است و در کنار آن تساوی حقوق زنان و مردان، حقوق شهروندی، حقوق بشر و چیزهایی از این دست را قبول دارد، حتا چنین انسانی اهل تساهل و مداراست و با عقاید دینی و غیردینیِ دیگران کاری ندارد. اما آیا طالبان به چنین جایگاهی از فکر و اندیشه رسیده اند؟ آیا آنها وضعیت فعلیِ افغانستان را درک میکنند و به آزادیهای نسبیِ مردم غرض نخواهند داشت؟
اینجاست که باید به وضعیت شک کرد و با احتیاط سخن گفت. طی هجده سالِ گذشته هیچ نشانهیی به دست نیامده که نشان دهد طالبان تغییری در فکر و برنامههای سیاسیِ خود وارد کرده اند. آنها همان گروه افراطگرایی هستند که زمانی در بخشهایی از افغانستان حاکمیت داشتند و مردم را به زور شلاق، زندان و تهـدید میخواستند مثلِ خود بسازند. طالبان هیچ برنامۀ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نداشتند؛ چون فکر میکردند که اینگونه برنامهها مربوط آنها نمیشود. آنها فقط مأمور بودند که مردم را مطابق به شریعتی که میفهمیدند، آراسته سازند، آنگاه دنیا گل و گلزار میشود. سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ همه درست میشوند.
طالبان هنوز چنین میاندیشند و با همین رویکرد میخواهند به کشور برگردند. فراموش نکنیـد که بسیاری از دیکتاتورهای جهان با استفاده از همین ترفند قدرت را بهدست گرفتهاند و باز تغییرِ چهره دادهاند.
Comments are closed.