آیین مصاحبه

گزارشگر:حامد علمی - ۰۴ اسد ۱۳۹۸

 بخش سی‌اُم/

mandegarسوال در مصاحبۀ خبرى اهمیتِ بسیار دارد. هرقدر پرسش‌ها پُربارتر باشد، مصاحبه غنى‌تر خواهد بود. وقتى سؤال عالمانه، جهت‌دار و جدى باشد؛ مصاحبه‌شونده مصاحبه‌گر را به‌صورتِ جدى قبول دارد و سعى مى‌کند از دادن جوابِ صحیح به سوال‌ها کوتاهى نکند، چرا که در مقابلِ خود فردِ آگاه و مطلعى را مى‌بیند.
بدون شک در گفت‎وگوىِ دوجانبه یکى از معیارهاى اصلى براى طرح مطالب، پرسش است که هم مى‌تواند مصاحبه‌شونده را به حرف وادارد و هم مخاطب را علاقه‌مند و مجذوبِ خود سازد. حساس‌ترین فرازِ مصاحبه را اظهاراتِ مصاحبه‌شونده تشکیل نمى‌دهد، بلکه طرح سوال‌هاى خوب، کوتاه، جذاب، عمیق و جهت‌دار است که مى‌تواند زوایاىِ باریک و دور از دسترس را به‌خوبى بگشاید و زمینۀ تهیۀ یک خبرِ خوب را فراهم کند. سوال‌هاى مناسب، مصاحبه‎کننده را از این‌که به پایۀ میکروفن و مصاحبه‌شونده را به سخنران و مصاحبه را به سخنرانى تبدیل کند، برحذر مى‌دارد.
سوال، کلید درِ منزلِ مصاحبه است که با گشودنِ آن محتواى منزل به‌خوبى هویدا مى‌شود. مصاحبه‌کننده، مصاحبه‌شونده و مخاطب سه ضلعِ مثلثى را تشکیل مى‌دهند که در قاعدۀ اصلى مثلث، مخاطبان یا پیام‌گیرنده‌گان قرار گرفته‌اند و در صورتى دو ضلعِ مثلت مى‌تواند بر قاعده استوار باشد که یک ارتباط تنگاتنگ بین دو ضلعِ دیگر به‌وجود آید و این ارتباط از یک زاویۀ دید مى‌تواند با طرح سوال‌هاى مناسب میسر گـردد. خبرنگارانى که بر موضوع خبر تسلط ندارند، معمولاً سوال‌هاى قالبی، کُلى و کلیشه‌یى مى‌پـرسـند و به‌ علت توانا نبـودن، از وارد شــدن به جزییات عاجز هستند. مصاحبه‎کننده باید به گفت‎وگوى مصاحبه‌شونده به‌دقت توجه کند و از سوال‌هایى که ممکن است بى‌اطلاعى او را نشان دهد و یا جواب آن در بخش‌هایى از مصاحبه داده شده باشد، پرهیز کند. از این‌رو طرح سوال بدون مطالعۀ کافى و جامع در دایرۀ یک موضوع خبرى امکان‌پذیر نیست و اگر هم انجام شود، بدون شک مصاحبه‌یی عمیق نخواهد بود. بنابراین، استفاده از بانک‌هاى اطلاعاتى و مطالعۀ سوابق امر، خبرنگار را در این راستا کمک و مصاحبه‌شونده را روى موضوع اصلى هدایت مى‌کند. سردبیرانِ خبر باید همیشه توجه خود را معطوف به تهیۀ سوال‌هاى عمیق و نو در مصاحبه‌هاى خبرى کنند و خبرنگاران را یارى دهند که این خود مى‌تواند به کشف لایه‌هاى زیرینِ یک موضوع کــمک جــدى کــند(محسنیان راد، ۲۵۱).
برای مثال در زیر متنِ کوتاه مصاحبۀ خبری‌یی آورده شده که مصاحبه‌کنندۀ رادیو بی‌بی‌سی از طریق تِلیفون در سال ۱۳۷۲ با نگارنده انجام داده است:
پرسش: حادثاتِ امروز از چه قرار است؟
پاسخ: امروز صدای زد و خورد شنیده نمی‎شود، ولی اوضاع شهر هنوز هم متشنج است. در اطرافِ پایگاه‎های حکومتی و جنبش ملی اسلامی افغانستان سربازان بیشتر دیده می‎شوند. جادۀ فرودگاه کابل دیشب شاهد زدوخورد‎هایی بوده، ولی از تعداد تلفات احصاییۀ دقیق در دست نیست.

از بمبارانِ امروز که گفته می‎شود قصر ریاست‌جمهوری هدف قرار گرفته، چه اطلاعی دارید؟
امروز در شهر کابل بمباران صورت نگرفته و این گزارش بی‌اساس و نادرست است.

همه از بمبـارانِ کابل حـرف می‎زنند، اما شمـا می‎گویید که حقیقت ندارد؟ این خبر از طرف ادارۀ ملل متحد در اسلام‎آباد اعلان گردیده است.
من از یک کیلومتری قصر ریاست‌جمهوری با شما صحبت می‎کنم. در طول روز حتا صدای انفجار در شهر کابل شنیده نمی‌شد و اتفاقاً در همان ساعتی که شما اعلان کردید که بمباران صورت گـرفته، مـن در وزارت دفـاع که در مقابـل قصـر ریاست‌جمهوری قرار دارد، بودم. هیچ منبع دیگرِ خبررسانی که در کابل نماینده دارند خبر را تأیید نکرده‎اند، نمی‎دانم مأموران سازمان ملل که در اسلام‌آباد نشسته‌اند به چه وسیله کابل را دیده و از بمباران حرف می‎زنند.

پس می‎گویید که کابل امروز بمباران نشده است؟
با صراحت و صداقت می‎گویم نه! (علمی۳، ۲۶۲)
در مصاحبۀ فوق دیده می‎شود که پرسش‎هــا در محـور اخــباری که گویا کابل بمباران شده است می چرخد. پرسش‎ها و پاسخ‎ها کوتاه بوده و مصاحبه حدود دو دقیقه وقتِ نشرات رادیو را در بر گرفت.

مصاحبه‎های تفسیری یا معلوماتی
این نوع مصاحبه‎ها شرح خبر یا دلایل برای انجام کار یا خبر می‎باشد، طوری‎که در این نوع مصاحبه‎ها خبر از سطح به عمق کشانده می‎شود و مسایل به‌طور مشرح بیان می‎گردد.
در این نوع مصاحبه‎ها وقتِ بیشتر به مصاحبه‌شونده داده می‌شود و چون وقت مشخص ندارد، بنابران جملات کارشناسان طولانی‌تر می‌باشد و دایرۀ بحث وسیع بوده و مصاحبه‌کننده در ضیقی وقت قرار نمی‌داشته باشد. علاوتاً انجام دادن این نوع مصاحبه‎ها مستلزمِ آن است که مصاحبه‌کننده از مسایل بیشتر آگاه باشد و ویراستاری آن دقتِ بیشتر می‎خواهد و به همین ترتیب، ویراستاری آن برای رسانه‎های تصویری دشوارتر می‌باشد.
اگر این نوع مصاحبه‌ها ثبتی باشد، مصاحبه‌کننده در اول به پرسش‌هایی می‌پردازد که حیثیتِ گرم‌کننده یا یخ‌شکن را دارد و بعد با گذشتِ زمان پرسش‎ها تخصصی می‌شوند و در اخیر مصاحبه‌کنندۀ موفق، آن را با درایت و زیرکی به هدف می‌رساند.
مصاحبۀ تفسیری زیر با جنرال عبدالمؤمن قوماندان فرقۀ هفتاد واقـع در شهرک حیرتان ولایت بلخ در سال ۱۳۷۲ صورت گـــرفته که یک مصاحبۀ تفسیری بوده و جزییاتِ وقایعِ آن‎زمان را بیان می‌کند.

خبرنگار: جریان قیامِ شما علیه حکومت داکتر نجیب‌الله چه گونه بود؟ آیا می‌توانید آن را مفصلاً بیان کنید؟
جنرال مؤمن: دو عاملِ عمده باعث شد که قیام علیه حکومت داکتر نجیب‌الله صورت گیرد. اول موجودیتِ یک نظام ضد مردمی و دوم تک‌روی، انحصارطلبی و خاصیت‎های فاشیستی شخص داکتر نجیب.
به همۀ مردم افغانستان واضح و آشکار بود که در افغانستان یک نظام ضدمردمی حکمروایی می‌کرد و این نظام منفور باعث می‌شد که روزمره قتل و کشتار در کشور جریان داشته باشد و هر روز یک دهکده ویران و یک خانواده به ماتم بنشیند. از وضع افغانستان همۀ مردم کشور و به‌خصوص ما افسران زیادتر رنج می‌بردیم، زیرا ما به چشمِ سر بدبختی و تباهی ملت و وطنِ خویش را مشاهده می‌نمودیم.
صاحب‌منصبانِ اردو بعد از خروج شوروی‌ها از افغانستان هیچ‌گونه دلیلی برای خون‌ریزی‌ در افغانستان نمی دیدند. این طبقه مردم از وضع ناراضی و از اعمالِ روزمرۀشان پشیمان بودند. بنابراین یک نوع نارضایتی عمیق در بین افسران اردو به وجود آمده بود. ما فکر می‌کردیم و با خود می‌اندیشیدم و می‌پرسیدم که این بدبختی ملت تا کی ادامه پیدا می‎کند؟ تا کی خانواده‌ها در رنج و درد زنده‎گی کنند و ملیون‎ها افغان آواره و بی‌چاره در کشورها و ملک‎های بیگانه به‌سر برند؟ و تا کی حکومت یک حزب یا یک شخص بر تمام ملت تحمیل شود؟ این خون‌ریزی تا کی ادامه پیدا کند؟ این اندیشه‌یی بود که نزد همه‌کس خصوصاً افسران اردو به‌وجود آمده بود و همه خواستار پایان معضلۀ کشور بودند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.