غنـی و عبـدالله سـر در گـریبان خـود کننـد

گزارشگر:الهام‌الدین رُخه‌یی - ۰۷ اسد ۱۳۹۸

دو روز از آغاز کارزارهای انتخاباتی سپری شده و در این مدت تنها دو تکت دولتی کمپاین خود را آغاز کرده اند. در ۶ اسد که محمداشرف غنی و عبدالله عبدالله مسوولان حکومت وحدت ملی در دو نقطۀ کابل رسماً کارزارهای خود را آغاز کردند، به همدیگر فراوان کنایه رد و بدل کردند.
محتوای اصلی این کنایهها ریشه در ناکامیها و فرصتسوزیهای این دو در پنج سال گذشتۀ حکومت‌داری‌شان داشت. بخش دیگر برنامۀ هر دو، تعهدات‌شان برای حکومت آینده بود. این دو، مواردی را به عنوان برنامه‌های انتخاباتی خود مطرح کردند که در پنج سال گذشته هیچ‌گونه وقعی به mandegarآن نگذاشتند و شاید این تعهدات در پنج سال پیش و امروز و آن هم تنها برای کارزارهای انتخاباتی مطرح شده است.
عبدالله در یکی از هوتل‌های کابل با شعار «ثبات و همگرایی» رسماً وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شد و تأکید کرد که به درخواست سه حزب جمعیت اسلامی، جنبش ملی و حزب وحدت اسلامی خود را نامزد کرده است. او در شرایطی با شعار «ثبات و همگرایی» وارد کارزارهای انتخاباتی شد که در فرصتِ زمانی حکومتی که او به عنوان رییس اجرایی‌اش حضور داشت، ثبات افغانستان متلاشی شد و ده‌ها برنامۀ بر هم زدن وحدت و همگرایی مردم افغانستان زیر چتر آن عملی گردید؛ اما عبدالله هیچ خمی به آبرو نیاورد و گذاشت تا شریک حکومتش هرچه می‌خواهد انجام دهد.
آقای عبدالله در سخنرانی خود گفت: غنی در پنج سالِ گذشته فرصت‌ها را از افغانستان گرفت و کسی که در دادستانی پروندۀ فساد مالی دارد را به عنوان معاون وزارت مالیه گماشت. او به برکناری و محاکمۀ عبدالرزاق وحیدی، وزیر پیشین مخابرات که دوبار در دادگاه تبرئه شد، اشاره کرد و برخورد اشرف غنی را با مردم افغانستان دوگانه خواند، اما از ناتوانایی‌های خودش چیزی نگفت که چرا مانع این خلاف‌کاری‌ها نشده است؟
محمداشرف غنی نیز در روز اول کارزار انتخابات ریاست جمهوری کنایه‌هایی به آدرس داکتر عبدالله و دیگر نامزدها داشت. او با اشاره به انتخابات گذشته، با کنایه تیم رقیبش عبدالله را محابط قرار داد و گفت: «در صورت برنده شدنِ تیم «دولت‌ساز»، به جاده‌ها نریزید و از قبول کردن نتایج خودداری نکنید». آقای غنی هیچ‌گاهی سر در گریبان خود فرو نبرد و با وجدان خود محاسبه نکرد که از چه راهی و با چه افتضاحی به ارگ رسید؟ کسانی که در انتخابات گذشته به خیابان آمدند، در پی اعادۀ حق‌شان بودند، حقی که با رأی گوسفندی عوض شد و نگذاشتند رأی واقعی مردم سرنوشت‌شان را تعیین کند.
محمداشرف غنی همچنین با ذکر این‌که فعالیت‌های همسرش (رولا غنی) داوطلبانه است، گفت: «بانوان نامزدها کجا هستند؟! دربارۀ حقوق بانوان گپ می‌زنند، اما کجا هستند اعضای خانواده‌های‌شان؟» او در زمانی کارهای رولا غنی را به رُخ مردم می‌کشد که پروندۀ فساد پروژۀ «پروموت» که تطبیق کنندۀ آن دفتر خانمش است، در الماری نهادهای عدلی و قضایی مانده و هیچ بانویی کار موثری از این دفتر ندیده است.
به رُخ کشیدن بی‌بی گل غنی در حالی اتفاق می‌افتد و با آن تلاش می‌شود که مشارکت زنان در حکومت وحدت ملی نشان داده شود که پروندۀ سوءاستفاده‌های جنسی در ارگ؛ تر و تازه است و هر روز داستان نوی از آن بیرون داده می‌شود. در فرصت زمانی حکومت وحدت ملی چنان با عزت و شرف زنان بازی شد که تاریخ افغانستان هیچ‌گاهی نظیر آن را شاهد نبوده است. پرونده‌های فساد در مقابل کاریابی بانوان؛ آیندۀ کار کردن زنان و مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان را چنان صدمه زده که ده‌ها سال نیاز است تا دوباره‌سازی شود و اعتماد لازم برای مشارکت زنان به میان آید.
محمداشرف غنی در بخشی دیگری از سخنانش گفت که در پنج سال حکومت وحدت ملی، سلطۀ زر و زور و ظلم را تضعیف کرده و تمام پیش‌بینی‌ها در پیوند به فروپاشی نیروهای امنیتی افغانستان را نادرست ثابت کرده است. این گفته در حالی مطرح می‌شود که بخش‌هایی از چندین ولایت افغانستان از ادارۀ حکومت خارج شده و ساحۀ حضور دولت محدودتر شده است. قربانیان غیرنظامی و نظامیان کشور هر روز بیشتر می‌شود و براساس آمار خود آقای غنی، بیش ۴۵ هزار نیروی امنیتی در این مدت به شهادت رسیده اند. آقای غنی در زمانی از پایان سلطۀ زر و زور صحبت می‌کند که هر روز دامنۀ زورگویی، قوم‌گرایی و دیکتاتوری خودش کلان‌تر می‌شود و در واقع، زرپسندی و زورگویی چهرۀ تازه به خود می‌گیرد.
آقای غنی در این سخنرانی یکی از بلوف‌های دیگر خود را نیز مطرح کرد و گفت که بر سر انتخابات معامله نمی‌شود و کسی حق معامله با سرنوشت مردم را ندارد. در حالی که او خود بزرگترین مانع برگزاری انتخابات شفاف در افغانستان است. غنی از راه تقلب به کرسی ارگ رسید و به هیچ تعهد مشترک خود برای آوردن اصلاحات انتخاباتی عمل نکرد و بدترین انتخابات؛ یعنی انتخابات پارلمانی در زمان مسوولیت او در ریاست حکومت وحدت ملی رقم خورد. سندهای فراوانی هم از مداخلات او در کار کمیسیون‌های انتخاباتی از همین حالا آفتابی شده و سبب بی‌اعتمادی مردم و نامزدان به پروسۀ انتخابات گردیده است.
این یادداشت کوتاه نمی‌تواند تمام شعارهای این دو نامزد حکومتی را به بررسی بگیرید. نامزدانی که در پنج سال حکومت‌شان صدها شهروندان از افغانستان فرار کرد و هزاران تن دیگر در حوادث گوناگون قربانی شدند. این روزها بیکاری به اوج خود رسیده و این دو به جای آوردن تغییر مثبت در دسترخوان شهروندان، نان آنان را نیز گرفته اند. این دو باید سر در گریبان خود کنند و بسنجند که برای مردم چه کارنامه‌یی تحویل داده اند و مردم به چه اساسی دوباره به آنان اعتماد کنند؟

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.