احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:بهزاد برمک-استاد اکادمی کوشا - ۱۴ اسد ۱۳۹۸
دانشمندان روانشناسی به این نظـر اند که دورۀ طفولیت نسبت به سایـر دورههای زندهگی، خیلـی حساس و مهم است؛ زیرا به صورت طبیعی پایه و تهداب شخصیت فرد در این دوره پیریزی میشود.
در بسیاری از کشورها به عوض این که از ایـن قشر آسیبپذیر جامعه مراقبت و نگهداری جدی شود؛ بـرعکس از هـرگـونه حـق مدنی و طبیعی محـروم گردیده، برخورد ناشایسته و غیرانسانی با این نیازمندان جامعه صورت گرفته و در معرض ظالمانهترین عمل انسانی قرار میگیرند.
در افغـانستان نیز کودکان در جریان جنگهای تحمیلی و دوامدار، بیشترین آسیب را دیدهاند و به مهاجرتهای اجبـاری داخل و خارج کشـور کشانیـده شده، از تعلیـم و تربیت به دور مانده، به شرایط ناگوار اقتصادی و اجتماعی مواجه گردیدهاند و برای ادامۀ زندهگی و امرار معاش خود و فامیل به کارهای دُشوار و شاقـه روی میآورند که مثـالهای زنـدهاش در سرک و کنار جادهها همه روزه به چشم میخورد. عـوامـل اصلی این وضعیت را میتوان چنین برشمرد: جنگ تحمیلی، فقـر، تنگدستی، عدم توانایی و دستـرسی به آموزش و پرورش، معلـولیت و معیوبیت، نداشتن سرپرست و ملاحظات دیگر ـ عنوان و مطرح میشود.
کودکان امروز، آینده سازان و رهبران آینده کشور هستند و سزاوار محبت و حمایت همه جانبه خانواده و جامعه. با آن که قوانین ملی و اسناد بینالمللی با وضاحت کامل و به شکل گسترده حقوق اساسی اطفال را تضمین میکند؛ با آنهم متأسفانه در کشور شاهد خشونتهای روز افزون علیه این قشر معصوم و نهایت آسیب پذیر در خانوادهها، مکاتب و جامعه هستیم.
مبرهن است که کودکان، گلهای نو شگفتۀ خوشبو و زیبای گلشن زندهگی و گلزار جامعۀ رو به تکامل انسانی هستند که از بدو تولد تا روزگار جوانی… پاک، معصوم، دوستداشتنی و مبرا از گناه هستند.
لبخند کودک در دل و دماغ خانواده جا میگیرد و تأثیر ژرف، زیبا و خوشآیندی در قلب و روان خانواده به جا میگذارد. کودکان گلهای سرسبد فامیلها و امیدهای فردای والدین، زنان و مردان آینده و آیندهسازان جامعه بشری هستند. با این توصیف، هر کودکی در هر حالتی، همیشه تشنۀ نوازش است و از دستهای نوازشگر مادر و پدر لذت میبرد و روحاً و جسماً در بستر خوب اجتماعی و اقتصادی به بالندهگی میرسد.
رشد مصوون و سالـم جسمـانی و روانی کودک صرفـاً در چارچوب یک خانوادۀ آرام همراه والدین با مسوولیت ممکن است. به همین دلیـل در تمـام مبـاحث حقوق فامیل، حقوق زن و حقوق طفل ـ مسأله خانواده؛ اساس اجتماع و زمینهساز انسان سالم تلقی گردیده است. اگر در خانواده با محبت برخورد کنیم، در جامعه به مجازات خفیف رو بهرو نمیگردیم؛ چون بنیاد آموزش و پرورش، ساختن ماشین نیست؛ بلکه ساختن انسان است و تعلیـم و تربیت باید در جهت انسانسـازی باشد؛ نه پرورش انساننماهایی تحصیل کرده.
سعی شود که فـرزندان را از کـودکی با واقعیات آشنـا سازیم. از بیتجربهگی کار نگیریم و آنها را ناآگاه در صحنۀ اجتماعی رها نکنیم. خانـواده از فـرزندان خود انتظار دارند انسانهای مسوول، متوجه، متعهد و پُرمهر باشند؛ در حالی که نمونههایی صحیح در اختیار آنها قرار نمیدهنـد. کودکان آنچه میبینند، به آن عمل میکنند؛ پس کوشش شـود کـه حس تعاون، همکاری و احساس مسوولیت را از کودکی در فرزندان تقویت دهیم. هنر و تقوا بیاموزند چون آنان زنده و نگهدارندۀ نام آوران پیش از خود هستند.
این وجیبۀ هر فرد جامعه است که اصلاحات و مبارزه را ابتدا از خود و خانوادهاش آغاز کند و علیه هر نوع نابرابریها و بیعدالتیها با قاطعیت ایستادهگی و مبارزه نماید تا جامعۀ عاری از هرنوع خشونت داشته باشیم؛ بناءً پیش از کوچکترین اقدام جهت اعمال حقوق اطفال این سرزمین، ضرورت مبرم است تا آگاهی اندکی از حقوق اطفال نظر به قوانین ملی و اسناد بین المللی داشته باشیم.
انتهای نوشته را با بیتی از استاد بزرگوار حیدری وجودی به پایان میرسانم:
چون نشد غیر از طبیعت هیچکس استاد ما
پیر شد پیش از جوانی طفل استعداد ما
Comments are closed.