- ۲۸ اسد ۱۳۹۸
صد سال از استرداد استقلال افغانستان گذشت و به همین پیمانه یک قرن دیگر هم به دفاع از استقلال سپری شد تا کشوری به نام افغانستان در دل تاریخ و جغرافیای منطقه زنده بماند. در حالی مردم افغانستان صد سالگی استقلال شان را شاهد بودند که حکومت به شدت آن را به یک ابزار سیاسی تبلیغاتی در انتخابات مصرف کرد و صدها میلیون افغانی خرج آن شد. با این حساب، استقلال به دست آمده در آن صد سال پیش، از همان فردای آن با چالشهای اساسی مواجه بودهاست. به هر رو، آن استقلال در همان زمان امر مبارکی بود که میسر شد؛ اما در تاریخ سیاسی کشور این استقلال باربار از دست رفت مگر توسط مردانی در این سرزمین محافظت شد و از آن دفاع صورت گرفت.
آموزهها، قهرمانیها، خاطرات و اندیشههای مدافعان، مبارزان، مجاهدان و مقاومتگران در مقابل سه تجاوز بریتانیای وقت، قشون سرخ و تروریزم بینالمللی برای مان نشان میدهد که از تاریخ بنیاد استقلال تا کنون چه ایستگاههای تاریخییی برای توقف آن ایجاد شده است؛ اما مردم همچنان برای افغانستان و برای استقلال از خود مایهها گذاشته اند و از هر سدی گذشتهاند. چیزی که استقلال کشور ما را برای ما ارزشمند ساخت، جهاد و مقاومت مردمان دلیری بود که در برابر تجاوز مستقیم شوروی به افغانستان و سپس مداخلات بیگانگان به خاطر تقسیم کردن یا زیر کنترل بردن کشور و نیز مقاومت مردم در برابر تجاوز مستقیم پاکستان و تروریزم بینالمللی بود که تا کنون هم ادامه دارد. در این میان در کنار امانالله خان که نامش با تاریخ آزادی و استقلال کشور گره خورده است، مردانی در دل این تاریخ بودهاند که این کشور را برای ما و آیندهگان حفظ کردهاند. در راس این مردان مبارز و سلحشور، ابرمردی به نام احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان بود که در برابر ارتش سرخ شوروی رزمید و در برابر تجاوز پاکستان ایستاد و در برابر تروریزم بینالمللی مبارزه کرد تا این کشور برای ما به میراث گذاشته شد؛ ورنه افغانستان یا بخشی از شوروی بود و یا یکی از ایالاتهای کشور پاکستان. اما اکنون آن حافظ استقلال سر به دامن خاک گذاشته است و صفحه جدیدی در کشور رقم خورده است، میبینیم که موقعیت کشور و ماهیت دولت ما با استقلال سنتی ما هیچ رابطه یی ندارد.
اکنون به قول احمدولی مسعود، در این کشور هیچچیز از ما نیست چیزی مربوط ما نمیشود نه جنگ آن و نه هم صلح آن و نه نه در افغانستان کسی در قدرت سیاسی می تواند مستقلانه تصمیم بگیرد.
به اضافه، در این هجده سال کشور زیر پای هزاران خارجی از دهها کشور شدهاست و هر روز تلاش برای به اسارت در آوردن کشور توسط همسایۀ ما ادامه دارد. اکنون ما در شرایطی قرار داریم که دیگران برای ما تصمیم میگیرند که در آینده چه نوع نظامی را داشته باشیم و یا هم دو دست تسلیم چه کسانی باید شویم. در چنین حالتی آقای غنی از استقلال و مستقل بودن و قدم گذاشتن روی قدم امانالله خان حرف میزند و داد استقلال سر میدهد که هیچ مصداق و عینیتی با آن ندارد. این همه مصارف و این همه شادی و پاکوبی و سر و صدای چندین ماهه برای استقلال لباسی است که نه در قامت افغانستان کنونی جور میآید و نه به ماهیت سیاسی دولت ما زیب میدهد. بنابراین ما در صدمین سال استقلال کشور باید متوجه باشیم که حد اقل به شکل رسمی به کشور دیگری تحویل داده نشویم و یا از لحاظ موقعیت سیاسی در منطقه به اساس تحولاتی که در روابط قدرت ها به وجود آمدهاست، بار دیگر به افغانستان قبل از ۱۹۱۹ بر نگردیم. بنابراین، افغانستان جدید به یک حافظ راستین اسقلال نیازمند است که باید در انتخابات پیش رو به اساس رای مردم بالا کشیده شود و به کرسی سیاست و درایت کشور تکیه زند تا بتواند کشور را با نام و نشان مستقلش در گردونۀ روابط بینالملل در منطقه نگه دارد.
Comments are closed.