احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالاحد هادف - ۰۱ سنبله ۱۳۹۸
مردم دنیا همیشه از این امر هراس داشته اند که مبادا انرژی اتومی به دست تروریستان قرار گیرد که در استفاده از آن برای یک لحظه هم صبر و دریغ نخواهند کرد. این هراسِ بالفعل از یک عامل بالقوه خیلی بهجا است و باید همیشه به قوت خود باقی بماند. هراس دیگری اما که کمتر از این عامل نیست، خیلی از قبل به فعلیت رسیده و چیزی از دستیابی تروریستان به انرژی هستهیی کم ندارد و آن عبارت از مجهزشدن آنها به انرژی دین است.
تمام اشکال و انواع دیگر تروریسم در مدار تاریخ، در حد یک جنایت امنیتی بُحرانساز و چالشبرانگیز برای جوامع متبوعشان به حساب میرفت، اما وقتی تروریسم به انرژی دین دست یافت، مشکل از مرحلۀ بحران به مرحلۀ فاجعه صعود کرد و فرامرزی شد؛ دقیقاً مثل اینکه تروریسم به انرژی هستهیی یا سلاح کشتار جمعی دست یافته باشد. دین یک انرژی فوقالعاده است که وقتی کنترل عقلانی نشود و به موارد مثبت اخلاقی توجیه نگردد، بیجا رها میشود و آدم و عالَم را تباه میکند.
مجرمان همه خطرناک اند، اما هیچ مجرمی خطرناکتر از آن یکی نیست که تا هرچه مجرمتر میشود، مقدستر میشود! وقتی که جنایت عین دین شود و دین در کنشهای مجرمانه تمثیل یابد، این جا است که تروریسم با انرژی بدتر از هستهیی مجهز شده است. شاید اتفاق بدی باشد که شمار زیادی از افراد بشر با حس خشونت آراسته اند و از هیچ چیز به اندازه تجربه خشونت لذت نمیبرند و چهبسا که وجهه ضد ارزشی خشونت بوده که ارتکاب آن را دشوار و محدود میساخته است. دینیشدن خشونت اما این ردع اخلاقی را از بین برد و خشونت را مقدس ساخت.
در میان بشریت درصدی بزرگی در مرحلۀ توحش ذاتی بهسر میبرند و دینیشدن تروریسم است که این انرژی فوقالعاده را رها میکند. این گلههای متوحش و خشن با حس مقدس به صحنه میآیند و چنان سرشار از انگیزۀ درونی و بیرونی به جنایت دست میزنند که انگار خدا هم از بالا به آنها کف میزند؛ درست همانند مربی سگان جنگی هار که از قدرتنمایی سگانش در میدان سگجنگی از فرط خوشی غش میکند و به وحشیترین و درندهترین و بیباکترین آنها صد آفرین میگوید و بر آنها دست نوازش میکشد.
ما دقیقاً در همین مرحله از فرگشت تروریسم قرار داریم که واقعاً مرحله ترسناکی است. تروریستان ما در برابر این نوع اندیشهها و اندرزها که ما در نقد و نقض شان ارایه میکنیم، نهتنها که اعتنایی ندارند، بلکه آن را نشان کفر بواح میانگارند و به سرشت و سرنوشت ما میخندند. اتفاقاً خنده آنها صدا هم دارد که هر از گاهی در حوادث انتحاری و انفجاری مرگبار شبیه انفجار اخیر در مراسم عروسی در شهر کابل شنیده میشود و چه خندههای زیاد دیگری که هنوز به شنیدن داریم.
تروریسم در این مرحله دست بالا دارد و مجهز با نیرویی است که اتوم هم پیشِ آن بد کرده است. تروریسم مجهز با دین است. برخورد امنیتی با چنین تروریسمی یک ضرورت تاکتیکی محض است، در حالی که کار استراتژیک این است که تروریسم را باید خلع سلاح کرد. سلاح تروریسم همان طلسم لاهوتی آن است که دین است. این شیشک آدمخوار را فقط زمانی میتوان به زانو درآورد که چادر طلسماتیاش را از سرش گرفت و آن را خلع دین ساخت و این کاریاست که دگراندیشان دینی و یا هر طیف آگاه و متعهد فکری دیگر انجام میدهند و باید بدهند.
Comments are closed.