احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۵ سنبله ۱۳۹۸
در آستانۀ ۲۸ اسد یعنی صدمین سالگرد افغانستان قرار داریم و آقای غنی تلاش دارد این روز ملی و شخصیت امانالله خان را به نفع خود و کمپاینهای انتخاباتیاش مصادر میکند. طوری رفتار میکند که گویا او استقلال افغانستان را گرفته است.
اولین این که از آقای غنی پرسان کنیم که به کدام استقلال جشن میگیری؟ استقلال معیاریهایی دارد که تنها محدود به روابط خارجی نمیشود. استقلال از نظری اقتصادی؛ استقلال از نظر نظامی-امنیتی، استقلال از نظر تمامیت ارضی و سیاسی. آیا ما از نظر اقتصادی استقلال داریم؟ آیا ما از نظر نظامی-امنیتی استقلال داریم؟ آیا حکومتی که آقای غنی در رأس آن قرار دارد، به تمام جغرافیای افغانستان و تمامیت ارضی آن مسلط است؟ آیا ما از نظر سیاسی استقلال داریم؟ پاسخ مشحص است؛ ما هرگز از یاد نمیبریم که جان کریِ امریکایی بود که دستهای اشرف غنی را بالا برد.
اما فرض میگیریم که تمام معیارها استقلال کامل است و ما استقلال داریم. اما چرا چهارصد میلیون افغانی برای برگزاری یک جشن هزینه میکنیم؟ آیا ما هیچ مشکلی دیگر نداریم که این پولها را بسان حاتم طایی، مصرف کنیم. آقای غنی؛ به جای مصرف چهارصد میلیون افغانی در این جشن، به چهار هزار خانوادۀ فقیر کمک میکردی. در روز استقلال این چهارصد میلیون افغانی را برای کودکان بیسرپرست و خیابانی، سرپناه و خوابگاه میساختی؛ این چهار میلیون را صرف درمان میلیونها معتاد بیسرنوشت میکردی، این چهارصد میلیون در ۲۸ اسد روز استقلال بیمارستان و مکتب میساختی، این چهارصد میلیون افغانستان را برای صدها هزار سربازی که همهروزه در خط مقدم جبهه در برابر دشمنان افغانستان جانشان به کف دستشان است و میجنگند هدیه میدادی.
مردم کابل برق ندارند، این حضرتِولا! درختهای کابل را چراغان کرده است. این چگونه استقلالی است، استقلال چی است؟ استقلال فقر و بدبختی؟ استقلال خون و خونریزی؟ استقلال کشت و کشتار؟ در مملکتی که فقر و بدبختی بیداد میکند، در مملکتی که هر روز و هر شب مردمانش در خاک و خون میغلتند، شرم است که چهارصد میلیون افغانی را صرف جشن و رقص و پایکوبی کنیم. به راستی اینها از شهیدان حادثۀ دیشب]حادثۀ تالار عروسی شهر دُبی[ نمیشرمند؟ از زخمیهای فراوان این حادثه نمیشرمند؟ از خانوادههای داغدار این شهیدان و زخمیان نمیشرمند؟ نام این جشن را هم گذاشتند، جشن استقلال؛ نخیر؛ مردم میدانند که جشن نه، بلکه به بهانۀ جشن، از پول بیتالمال برای خود کمپاین میکنی.
آقای غنی با شعارهای عوامفریبانه خاک به چشم مردم میپاشد. لاف میزند که من آمدهام تا فصل ناتمام امانالله خان را تمام کنم. او برادر؛ تو چه شباهتی با امانالله خان داری؟ شعارهای تو ما را کشته است. امانالله خان با همکاری اقشار مختلف مردم افغانستان و با همکاری دلاورمردان و مجاهدانِ آن زمان علیه انگلیس قیام و جهاد کرد و در نتیجه جهاد، مردم برایش لقب غازی را دادند و در بین مردم افغانستان و جهان اسلام به یک قهرمان تبدیل شد. صرف بهخاطر جهادی که در برابر انگلیس کرد. آنگونه که بیدارگر شرق علامه اقبال لاهوری در وصفش این شعر مشهور را سرود که:
ای امیر کامگار ای شهریار
نوجوان و مثل پیران پختهکار …
اما من از آقای غنی میپرسم که حضرت والا؛ شما به چه دلیل خود را دنبالهرو امانالله خان حساب میکنی؟ کدام جهاد را کردی؟ در مقابل کدام بیگانه بیرق جهاد را بلند کردی و مبارزه کردی؟ طنز تلخ را ببینید. کسی که در نوجوانی مهاجر امریکا شد و در پیری و کهنسالی به زور امریکا آمد و قدرت را غصب کرد، امروز خود را دنبالهرو و تمامکنندۀ فصل ناتمام شاه غازی تعریف میکند. شما بگویید که چه شباهتی دارید؟ امانالله خان اولین زعیمی بود که در افغانستان، اولین قانون اساسی را بهنام «نظامنامه» ساخت، اما اشرف غنی اولین زعیمی است که با نقض قانون اساسی برسر کار آمد. شما بروید از اتحادیۀ حقوقدانان افغانستان بپرسید که به چه دلیل در روز سالگردِ تصویب قانون اساسی، آنها برای قانون اساسی مجلس سوگواری برگزار کردند؟ به چه دلیل؟ جوان حقوقدانان این است که اشرف غنی رییس جمهوری است که بیشترین مواد قانون اساسی را زیر پا کرده است. حالا هم آمده و شعار میدهد که با قانونشکن مبارزه میکنیم. قانونشکن کی است؟ آقای غنی به ملت بگو که به چه دلیل و براساس کدام قانون قیصاری را گرفتار و به کابل انتقال دادی؟ اگر او زورگو و قانونشکن بود، چرا اکنون با او سازش کردی و او را در برابر جنرال دوستم تحریک میکنی؟ اگر او زورگو و قانونشکن است، چرا محاکمهاش نمیکنی؟ چرا افراد قانونشکن را به جای محکمه و تعقیبِ نهادهای عدل و قضایی، مورد نوازش قرار میدهی؟ چرا اشخاصی مانند ضیاالحق امرخیل را که متهم اصلی تقلب در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۴ است را به جای تعقیب عدلی و قضایی، نوازش میدهی و مشاور خود تعیین میکنی؟
ولید تمیم، کسی که در دادستانی دوسیۀ فساد دارد، به زور تو آقای اشرف غنی، به عنوان سفیر در هندوستان مقرر میشود و بازهم به زور تو، با حفظ سمت سفارت، معین در وزارت مالیه تعیبن میشود. این چگونه مبارزه با قانونشکنان است؟ این مبارزه است یا خود قانونشکنی؟ وزارت صلح و وزارت دولت در امور حقوق بشر از کجای قانون بیرون شده؟ شعارهای عوامفریبانه را یاد گرفته و در تلویزیون ملی که متأسفانه به آن تلویزیون حکومتی نام بگذاریم، روز تا شب تبلیغات میکند. در سایر تلویزیونها هم روز تا شب تبلیغات میدهد. اکت مبارزه با فساد را میدهد، اما فرمان میدهد که هیچکس و هیچ نهادی بهشمول دادستانی و امنیت ملی، حق تفتیشِ وزارت مالیه را ندارد. وزارتی که تا خرخره غرق در فساد است. آقای غنی چرا؟ تو از چه چیزی بیم داری که کسی وزارت مالیه را تفتیش و بازرسی نکند؟ بیا به ما و مردم بگو که پول کمپاین را از کجا آوردی؟
صحبتها در مورد قانونشکنیهای رییس حکومت وحدت ملی؛ حکومتی که تاریخاش تمام شده، فراوان است و آنچه من عرض کردم، مشتی بود نمونۀ خروار. اگر به همۀ موارد قانونشکنیهای آقای غنی بپردازم، مثنوی هفتاد من میشود و از حوصلۀ شما بسیار فراتر میشود. خلاصه میکنم و در اخیر یاد میکنم از مجاهدانِ دلیر افغانستان و در رأس آن، قهرمان همیشه ملی افغانستان، شهید احمدشاه مسعود فقید و کسانی که اگر در مقابل ابرقدرت شرق، شوروی وقت ایستادهگی نمیکردند، امروز نه این نظام میبود و نه ما فارسی و پشتو صحبت میکردیم. دلاورمردانی که استقلال افغانستان را حفظ کردند. اگر امانالله خان بانی استقلال بود، احمدشاه مسعود حافظ استقلال است. هیچکسی نمیتواند تاریخ دُرّافشان و رشادتهای مجاهدان راستین این سرزمین را انکار کند. تاریخ فراموش نمیکند و آنهایی که تلاش میکنند، آب در هاوان میکوبند.
در آستانۀ ۲۸ اسد یعنی صدمین سالگرد افغانستان قرار داریم و آقای غنی تلاش دارد این روز ملی و شخصیت امانالله خان را به نفع خود و کمپاینهای انتخاباتیاش مصادر میکند. طوری رفتار میکند که گویا او استقلال افغانستان را گرفته است.
اولین این که از آقای غنی پرسان کنیم که به کدام استقلال جشن میگیری؟ استقلال معیاریهایی دارد که تنها محدود به روابط خارجی نمیشود. استقلال از نظری اقتصادی؛ استقلال از نظر نظامی-امنیتی، استقلال از نظر تمامیت ارضی و سیاسی. آیا ما از نظر اقتصادی استقلال داریم؟ آیا ما از نظر نظامی-امنیتی استقلال داریم؟ آیا حکومتی که آقای غنی در رأس آن قرار دارد، به تمام جغرافیای افغانستان و تمامیت ارضی آن مسلط است؟ آیا ما از نظر سیاسی استقلال داریم؟ پاسخ مشحص است؛ ما هرگز از یاد نمیبریم که جان کریِ امریکایی بود که دستهای اشرف غنی را بالا برد.
اما فرض میگیریم که تمام معیارها استقلال کامل است و ما استقلال داریم. اما چرا چهارصد میلیون افغانی برای برگزاری یک جشن هزینه میکنیم؟ آیا ما هیچ مشکلی دیگر نداریم که این پولها را بسان حاتم طایی، مصرف کنیم. آقای غنی؛ به جای مصرف چهارصد میلیون افغانی در این جشن، به چهار هزار خانوادۀ فقیر کمک میکردی. در روز استقلال این چهارصد میلیون افغانی را برای کودکان بیسرپرست و خیابانی، سرپناه و خوابگاه میساختی؛ این چهار میلیون را صرف درمان میلیونها معتاد بیسرنوشت میکردی، این چهارصد میلیون در ۲۸ اسد روز استقلال بیمارستان و مکتب میساختی، این چهارصد میلیون افغانستان را برای صدها هزار سربازی که همهروزه در خط مقدم جبهه در برابر دشمنان افغانستان جانشان به کف دستشان است و میجنگند هدیه میدادی.
مردم کابل برق ندارند، این حضرتِولا! درختهای کابل را چراغان کرده است. این چگونه استقلالی است، استقلال چی است؟ استقلال فقر و بدبختی؟ استقلال خون و خونریزی؟ استقلال کشت و کشتار؟ در مملکتی که فقر و بدبختی بیداد میکند، در مملکتی که هر روز و هر شب مردمانش در خاک و خون میغلتند، شرم است که چهارصد میلیون افغانی را صرف جشن و رقص و پایکوبی کنیم. به راستی اینها از شهیدان حادثۀ دیشب]حادثۀ تالار عروسی شهر دُبی[ نمیشرمند؟ از زخمیهای فراوان این حادثه نمیشرمند؟ از خانوادههای داغدار این شهیدان و زخمیان نمیشرمند؟ نام این جشن را هم گذاشتند، جشن استقلال؛ نخیر؛ مردم میدانند که جشن نه، بلکه به بهانۀ جشن، از پول بیتالمال برای خود کمپاین میکنی.
آقای غنی با شعارهای عوامفریبانه خاک به چشم مردم میپاشد. لاف میزند که من آمدهام تا فصل ناتمام امانالله خان را تمام کنم. او برادر؛ تو چه شباهتی با امانالله خان داری؟ شعارهای تو ما را کشته است. امانالله خان با همکاری اقشار مختلف مردم افغانستان و با همکاری دلاورمردان و مجاهدانِ آن زمان علیه انگلیس قیام و جهاد کرد و در نتیجه جهاد، مردم برایش لقب غازی را دادند و در بین مردم افغانستان و جهان اسلام به یک قهرمان تبدیل شد. صرف بهخاطر جهادی که در برابر انگلیس کرد. آنگونه که بیدارگر شرق علامه اقبال لاهوری در وصفش این شعر مشهور را سرود که:
ای امیر کامگار ای شهریار
نوجوان و مثل پیران پختهکار …
اما من از آقای غنی میپرسم که حضرت والا؛ شما به چه دلیل خود را دنبالهرو امانالله خان حساب میکنی؟ کدام جهاد را کردی؟ در مقابل کدام بیگانه بیرق جهاد را بلند کردی و مبارزه کردی؟ طنز تلخ را ببینید. کسی که در نوجوانی مهاجر امریکا شد و در پیری و کهنسالی به زور امریکا آمد و قدرت را غصب کرد، امروز خود را دنبالهرو و تمامکنندۀ فصل ناتمام شاه غازی تعریف میکند. شما بگویید که چه شباهتی دارید؟ امانالله خان اولین زعیمی بود که در افغانستان، اولین قانون اساسی را بهنام «نظامنامه» ساخت، اما اشرف غنی اولین زعیمی است که با نقض قانون اساسی برسر کار آمد. شما بروید از اتحادیۀ حقوقدانان افغانستان بپرسید که به چه دلیل در روز سالگردِ تصویب قانون اساسی، آنها برای قانون اساسی مجلس سوگواری برگزار کردند؟ به چه دلیل؟ جوان حقوقدانان این است که اشرف غنی رییس جمهوری است که بیشترین مواد قانون اساسی را زیر پا کرده است. حالا هم آمده و شعار میدهد که با قانونشکن مبارزه میکنیم. قانونشکن کی است؟ آقای غنی به ملت بگو که به چه دلیل و براساس کدام قانون قیصاری را گرفتار و به کابل انتقال دادی؟ اگر او زورگو و قانونشکن بود، چرا اکنون با او سازش کردی و او را در برابر جنرال دوستم تحریک میکنی؟ اگر او زورگو و قانونشکن است، چرا محاکمهاش نمیکنی؟ چرا افراد قانونشکن را به جای محکمه و تعقیبِ نهادهای عدل و قضایی، مورد نوازش قرار میدهی؟ چرا اشخاصی مانند ضیاالحق امرخیل را که متهم اصلی تقلب در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۴ است را به جای تعقیب عدلی و قضایی، نوازش میدهی و مشاور خود تعیین میکنی؟
ولید تمیم، کسی که در دادستانی دوسیۀ فساد دارد، به زور تو آقای اشرف غنی، به عنوان سفیر در هندوستان مقرر میشود و بازهم به زور تو، با حفظ سمت سفارت، معین در وزارت مالیه تعیبن میشود. این چگونه مبارزه با قانونشکنان است؟ این مبارزه است یا خود قانونشکنی؟ وزارت صلح و وزارت دولت در امور حقوق بشر از کجای قانون بیرون شده؟ شعارهای عوامفریبانه را یاد گرفته و در تلویزیون ملی که متأسفانه به آن تلویزیون حکومتی نام بگذاریم، روز تا شب تبلیغات میکند. در سایر تلویزیونها هم روز تا شب تبلیغات میدهد. اکت مبارزه با فساد را میدهد، اما فرمان میدهد که هیچکس و هیچ نهادی بهشمول دادستانی و امنیت ملی، حق تفتیشِ وزارت مالیه را ندارد. وزارتی که تا خرخره غرق در فساد است. آقای غنی چرا؟ تو از چه چیزی بیم داری که کسی وزارت مالیه را تفتیش و بازرسی نکند؟ بیا به ما و مردم بگو که پول کمپاین را از کجا آوردی؟
صحبتها در مورد قانونشکنیهای رییس حکومت وحدت ملی؛ حکومتی که تاریخاش تمام شده، فراوان است و آنچه من عرض کردم، مشتی بود نمونۀ خروار. اگر به همۀ موارد قانونشکنیهای آقای غنی بپردازم، مثنوی هفتاد من میشود و از حوصلۀ شما بسیار فراتر میشود. خلاصه میکنم و در اخیر یاد میکنم از مجاهدانِ دلیر افغانستان و در رأس آن، قهرمان همیشه ملی افغانستان، شهید احمدشاه مسعود فقید و کسانی که اگر در مقابل ابرقدرت شرق، شوروی وقت ایستادهگی نمیکردند، امروز نه این نظام میبود و نه ما فارسی و پشتو صحبت میکردیم. دلاورمردانی که استقلال افغانستان را حفظ کردند. اگر امانالله خان بانی استقلال بود، احمدشاه مسعود حافظ استقلال است. هیچکسی نمیتواند تاریخ دُرّافشان و رشادتهای مجاهدان راستین این سرزمین را انکار کند. تاریخ فراموش نمیکند و آنهایی که تلاش میکنند، آب در هاوان میکوبند.
Comments are closed.