احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حــامد علمی - ۰۱ میزان ۱۳۹۸
بخش پنجاهودوم/
در پرسشهای احساسی، میتوان از کلمات و جملاتِ ویژۀ اظهارِ همدردی، غمشریکی و بیانِ عواطف کار گرفت. مثلاً اگر در پایانِ یک مسابقۀ ورزشی با ورزشکارِ برنده مصاحبه میشود، بهتر است با تبریکگویی و یا ابراز احساساتِ میهنی همراه باشد. همچنان در حالاتِ تأثیر و یأس، کاربردِ کلمات و عباراتی مانند متأسفانه، شوربختانه، غیرقابل باور، «با دل شکسته میخواهم سوال نمایم که…»، معقولتر به نظر میآیند.
پرسشهای دو وجهی
پرسشهای دو وجهی به نوعی از ســوالات گــفته مــیشــود که مصاحبهکننده از طرح آن، هدفِ اصلی و فرعی میداشته باشد. این نوع پرسشها بسیار ماهرانه صورت میگیرند و مصاحبهکننده باید این مهارت را داشته باشد که ناخواسته سبب رنجشِ مصاحبهکننده نگردد. طرح این نوع پرسشها در رسانههای چاپی باید توضیح داده شود، چون مخاطبان حالاتِ روانییی که با طرح پرسش بر مصاحبهشونده وارد میشوند را نمیبینند یا تغییرِ صدا را نمیشنوند. عدهیی از مصاحبهشوندهگانِ ماهر میتوانند وجهِ دوم را طفره بروند و تنها پرسش فرعیِ سوال را پاسخ دهند.
حامد کرزی رییسجمهور اسبقِ افغانستان در مصاحبه با خانم کیمبارکر خبرنگار روزنامۀ شیکاگو تربیون در ۲۸ قوس ۱۳۸۷ با این نوع پرسش مواجه گردید و هر دو سوالِ فرعی و اصلی را جواب داد. نامبرده در مقابل سوالِ خبرنگار که پرســید «بــعضی مردم میگویند که افغانستان به یک رهبر قوی نیاز دارد، آیا چنین گفتههایی را شنیدهاید؟» گفت: «این حرف چه معنا دارد؟ یک رهبر قوی به چه معنا؟ آیا یک رهبر قوی به معنای زندانی ساختنِ مردم است؟ یک رهبر قوی به معنای بیرون کردن جامعۀ جهانی از افغانستان است؟ آیا یک رهبر قوی به معنای نخواستن تغییر در استراتیژی است؟ یک رهبر قوی به چه معنا است؟ به این معنا که ملیشههای شخصی داشته باشد؟ یک اردوی شخصی داشته باشد؟ یا کسی که همیشه کشور را متحد نگه داشته است؟ افغانستان را خانه همۀ افغانها ساخته است؟ در هنگام ضرورت صدایش را بلند نموده است؟ تقریباً با تمام کشور در تفاهم است؟ آزادی مطبوعات را احترام نموده و در گسترش آن سعی ورزیده است؟ به دموکراسی و آزادی بیان باور دارد و خواستار تغییرات لازم در رفتار جامعۀ بینالمللی گردیده است؟
به هر صورت من خواستار تغییر استم. من متهم شدهام که یک رهبرِ قوی نیستمـ بیشتر توسط جامعۀ بینالمللی. اگر من با آنها موافقت نشان دهم، آنوقت آنها مرا یک رهبر قوی میدانند و زمانی که من خواستار تغییر میشوم، من یک رهبر ضعیف استم. زمانی که من خاموشی اختیار نمودهام یک رهبرِ خوب بودم، ولی زمانی که من صدای خودم را بلند کردم، یک رهبر بد و یک مرد خشن خطاب میشوم. البته در داخل کشور، من از نرمی کار گرفتهام. بسیار بسیار به نرمی رفتار کردهام و این کار را من قصداً انجام دادهام. من همیشه یک مشوق بودهام و هیچگاه به فشار و جبر باور نداشتهام و به باور من این باعث شده که در طول سالها وجود مشکلات و با توجه به محیطی که ما درآن قرار داریم، کشور متحد باقی بماند. با وجود تمام مشکلات و ناهمواریها، ما افغانستان را در جهت درست هدایت نمودیم. بنابراین من در داخل کشور به نرمی رفتار نمودم و با خارجیان در جایی که
لازم بوده، با جدیت رفتار کردهام.» (علمی۲، ۵۶۰)
در پرسشِ فوق دیده میشود که خبرنگار ماهرانه سوال را به نقل از دیگران میپرسد و میگوید که «بعضی مردم میگویند»، یعنی قضاوت خودش نیست بلکه حرفهای مردم است و بعداً هدف اصلیاش که کرزی رهبر ضعیف است را غیرمستقیم در میان میگذارد و اضافه میکند که افغانستان به یک رهبر قوی نیاز دارد. در این پرسش در حقیقت کرزی رهبری ضعیف است، سوال اصلی است؛ اما نیاز مردم را به حیث سوال فرعی مطرح میسازد و رییسجمهور کرزی هم با زیرکی اولاً سوال خبرنگار را به چالش میکشاند، بعداً وانمود میسازد که رهبری ضعیف نیست و سیاستش مبتنی بر خواستِ مردم و حفظ اتحاد میان مردمانِ کشور است.
Comments are closed.