احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۷ میزان ۱۳۹۸
انتخابات ششم میزان، از منظر جامعهشناسی مسایل زیادی را به اثبات رساند. در کنار اینکه این انتخابات در برهۀ حساسی از تاریخ کشور اتفاق افتاد، نوع برخورد و نگاهِ مردم و کنشگرانِ انتخابات با آن قابل بررسی و تأمل است. تا دو هفته مانده به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، گمان نمیرفت که چنین انتخاباتی در کشور به واقعیت بپیوندد. بحث صلح امریکا با طالبان، احتمال به تعویق افتادنِ انتخابات را بالا برده بود. امریکا تلاش داشت که با امضای توافقنامۀ صلح با طالبان، زمینۀ مشارکتِ سیاسیِ این گروه را در قدرت فراهم کند و خود به شکلِ آبرومندانه و بدون آنکه به سرنوشت اتحاد شورویِ پیشین مبتلا شود، از مخمصۀ جنگِ افغانستان بیرون شود. اما گفتوگوهای صلحِ امریکا با طالبان ظاهراً با کشته شدنِ یک نظامی ارشدِ این کشور در حملۀ انتحاری طالبان، توسط دونالد ترامپ رییسجمهوری امریکا لغو و متوقف شد.
هنوز واقعاً مشخص نیست که دلیل اصلیِ توقفِ گفتوگوهای صلح، کشته شدن یک نظامیِ ارشد امریکا بوده و یا کشته شدنِ این فرد بهانۀ آن را فراهم کرده تا گفتوگوهای صلح متوقف گردد. اما هرچه باشد، توقف گفتوگوهای صلح، موضوع برگزاری انتخابات را از شک و گمان بیرون کرد و آن را در اولویتِ برنامۀ جامعۀ جهانی و حکومت قرار داد. به محض توقف گفتوگوهای صلح، امریکا ۲۹ میلیون دالر را برای برگزاری انتخابات افغانستان کمک کرد. این کمک پیش از توقفِ گفتوگوهای صلح به هیچ صورت محتمل به نظر نمیرسید؛ زیرا امریکا چندان موافق برگزاری انتخابات پیش از رسیدن به صلح با طالبان نبود. حالا اما ورقها برگشته و گفتوگوهای صلح ظاهراً از آجندای تمام طرفهای ذیربط بیرون کشیده شده است. حکومت افغانستان نیز اعلام کرد که موضوع صلح پس از برگزاری انتخابات توسط حکومتِ بعدی دنبال خواهد شد.
با توجه به چنین فضایی، از آغاز مشخص بود که انتخابات آنگونه که انتظار برده میشود، برگزار نخواهد شد. در طول مدتِ ۶۰ روزی که برای کمپاینهای انتخاباتی در نظر گرفته شده بود، جنبوجوشِ قابلِ ملاحظهیی از سوی بسیاری از نامزدانِ انتخابات صورت نگرفت. برخی از نامزدان حتا از محدودۀ کابل بیرون نشدند و تا آخرین لحظه، به برگزاری انتخابات اُمید چندانی نداشتند. تیمهایی هم که موفق شدند برای پیکارهای انتخاباتی به برخی نقاط کشور سفر کنند، به جز دو دستۀ انتخاباتی حکومتی که از امکاناتِ دولتی بهره میگرفتند، با موانع و چالشهای فراوانی روبهرو بودند. حکومت حتا از رفتن برخی نامزدان به ولایتهای کشور به بهانههای گوناگون جلوگیری کرد. شورای نامزدان انتخابات ریاستجمهوری بهدلیلِ احتمال سوءاستفادۀ دو دستۀ مشخص از امکانات دولتی به نفعِ خود در روز انتخابات و پس از آن در روزهای شمارش آرا، موضوع تحریمِ آن را در دستور کار داشتند. اما با وصفِ چنین وضعیت نابسامانی، در ششم میزان انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد.
انتخابات سالِ روان هرچند از نظر تأمین امنیت نسبت به انتخاباتهای گذشته رضایتبخشتر بود و نشان داد که نیروهای امنیتی کشور تواناییهای بیشتری بهدست آوردهاند، اما از نظر مشارکت در نازلترین سطحِ خود در هجده سالِ گذشته قرار داشت. به باورِ بسیاری از نهادهای ناظر و بر اساسِ آمار ابتدایییی که از سوی کمیسیون انتخابات نیز تأیید شده، در انتخابات سال روان ریاست جمهوری شمار رایدهندهگان به کمتر از دو و نیم میلیون نفر میرسد. در حالی که کمیسیون انتخابات پیش از آن، از نُه میلیون رایدهنده سخن میگفت که واجد شرایط رایدهی اند.
انتخابات ششم میزان از نظر گستردهگی ـ یعنی اینکه در اکثر نقاط کشور برگزار شده ـ مشکلِ چندانی ندارد؛ ولی سطح مشارکت از همین حالا نتایجِ آن را در سایۀ ابهام قرار میدهد. یکی از اصلهای اساسی برگزاری انتخابات موفق، میزان مشارکتِ رایدهندهگان است و اگر رایدهندهگان حاضر نشوند که از رایِ خود استفاده کنند، به معنای آن است که انتخابات با تحریم مواجه شده است. دلایل زیادی برای عدم مشارکت در انتخابات میتواند وجود داشته باشد؛ اما ۱٫ بیعلاقهگی مردم به نتایج انتخابات؛ ۲٫ تجربههای تلخ گذشته؛ ۳٫ تهدیدهای امنیتی؛ ۴٫ بیتأثیر بودن رای مردم در نتیجۀ انتخابات، از مهمترین فکتورهای تأثیرگذار بر حضورِ کمرنگِ مردم در انتخاباتِ ششم میزان میتواند تلقی شود.
متأسفانه انتخابات ششم میزان نهتنها تجربۀ موفقی را در زمینۀ کاهش تقلب و مهندسی آرا به نمایش نگذاشت، بل چهرۀ دیگری از تقلب و جعلکاری را نشان داد. تیم «دولتساز» به رهبری محمد اشرفغنی که هیچ اُمیدی به گرفتن رای مردم نداشت، از یکسال به اینسو زمینههای تقلب و مهندسی را فراهم کرده بود. این دستۀ انتخاباتی افزون بر استفادههای غیرقانونی از امکانات دولتی و پخش میلیونها دالر برای خرید رای، انتخابات را از طرف یک تیمِ سایه که در رأسِ آن ضیا امرخیل قرار داشت، مدیریت کرد. آقای غنی در زمان انتخابات پارلمانی، شرایط را برای تقلب در انتخابات ششم میزان فراهم کرده بود. او در آن زمان، با استفاده از امکاناتی که در کمیسیون انتخابات داشت، چند میلیون استیکر را به نامزدان انتخابات پارلمانی به فروش رساند تا از آنها در زمان مناسبش، یعنی انتخابات ششم میزان استفاده کنند.
در همین حال، نباید از مشکلات فنی در روند برگزاری انتخابات نیز چشمپوشی کرد. مشکلاتی که در سیستمهای بایومتریک و فهرست نامها وجود داشت، عملاً زمینه را برای دستههای متقلب فراهم کرد که از چنین فضایی به نفعِ خود استفاده کنند. وقتی نام نامزد انتخابات در فهرست رایدهندهگانِ مرکزی که ثبت نام کرده وجود نداشته باشد، و یا یکی از نامزدان انتخابات بدون استیکر اجازه پیـدا کند که در برابر چشم رسانهها و ناظران رای دهد و به آن افتخار کند، معلوم است که وضعیت انتخابات در مناطقِ دوردست و تحت نفوذ عاملانِ تقلب چگونه بوده است.
با چنین تصویری که از انتخابات ششم میزان وجود دارد، باید گفت که روزهای دشواری در انتظار مردم افغانستان است؛ روزهایِ پُرالتهاب و نگرانکننده که ممکن است به بحرانی مهارناپذیر مبدل شود.
Comments are closed.