لزوم برقراریِ تعادل در روابط انسان و طبیعت

گزارشگر:فـاطمه برادران - ۰۸ میزان ۱۳۹۸

mandegarرابطه میان انسان و محیط زیست، رابطه‌یی بس ناعادلانه و سودجویی یک‌طرفه است. انسان به عنوان موجود به کمال رسیدۀ اکوسیستم، در طول تاریخی بس طولانی با افعالِ نابخردانۀ خود، ناملایمات و خرابی‌های بسیاری در حقِ اکوسیستم روا کرده است. خرابی‌ها و بهره‌کشی‌هایی که باعث توجیه بسیاری از زلزله‌ها، آتشفشان‌ها، سیل‌ها و… می‌گردد.
در این میان، انسان با افعالِ غیرمنطقی خود، افعالی که نتیجۀ فکر بکر و اختیار انسان مدرنیته بوده و هست، به تخریب محیط زیست پرداخته و در واقع تیشه به ریشۀ خود زده است.
در نتیجۀ تحولات اجتماعی و صنعتی، انسان با بهره‌گیری بیش از حد از طبیعت، آن را مقهورِ خود نموده و با از بین بردن پوشش گیاهی و درختان، باعث آلوده‌گی هوا و در نهایت افزایش بیماری‌های عفونی شده است.
هم‌چنین شبکۀ حیات، دارای پیوسته‌گی حکیمانه‌یی است که در آن هر جزو، نقش، تأثیر و ظرفیت خاصِ خود را دارد و به همین علت نباید بیش از حد توان موجود، از آن بهره جست؛ زیرا هم باعث از بین رفتن تعادلِ مجموعه می‌شود و هم این‌که منابعی که در حال حاضر در اختیار انسان‌هاست، فقط متعلق به نسل حاضر نیست و نسل‌های آتی نیز سهمی از آن دارند.
در محیط زیست عواملِ غیر زنده مانند خاک، آب، گازها و غیره به همراه جانداران وجود دارند. موجودات زنده با هم و با محیط غیرزندۀ خود ارتباطی متقابل برقرار می‌سازند. این ارتباط‌ها برای بقای محیط زیست بسیار لازم اند. بشر به عنوان تکامل‌یافته‌ترین موجود این کرۀ خاکی، در طول عمر نه چندان طولانیِ خود، بیشترین تأثیرات را بر زمین و محیط زیست خود داشته است که آن‌هم به وجود شعور و عقل و علمی برمی‌گردد که به واسطۀ آن، اشرف مخلوقات است. برخی جوامع از این عقل و شعور خدادادی حسن استفاده را نموده و نه تنها خود از عقل و علم‌شان بهره‌ها گرفته اند، بلکه سایر انسان‌ها و موجودات زنده نیز از آن بهره‌های فراوان برده‌اند. اما بعضی دیگر، آن را وسیلۀ تباهی نوعِ خود و دیگر موجودات و محیط زیست بی‌زبان‌شان کرده‌اند.
در کشورهای جهان سوم، تأثیرپذیری محیط زیست از محیط اجتماعی، به مراتب بیشتر از تأثیرگذاری عوامل فنی ـ مهندسی بر محیط زیست است؛ زیرا بیشتر مسایل فنی مانند آلوده‌گی آب‌وهوا، فرسایش خاک، تخریب پوشش گیاهی ناشی از پاره‌یی از ناهنجاری‌های اجتماعی است.
این‌ها نه تنها خدمتی به جامعۀ بشریت نمی‌کنند، بلکه اعمال و کردارشان باعث تباهی خود و دیگران و محیط زیست‌شان نیز می‌شود. علاوه بر آن، محیط زیست نه تنها محل زنده‌گی و تأمین معیشت انسان‌هاست، بلکه محیط زندگی هزاران موجود زندۀ دیگر است. موجوداتی که خانه و کاشانه‌یی جز محیطی که در آن زنده‌گی می‌کنند، ندارند و به تدریج بر اثر فشارهای وارده و تغییر محیط زنده‌گی، برای همیشه از بین رفته و نسل‌شان منقرض می‌شود. انسان‌ها برای کسب قدرت و ثروت و رسیدن به آن، نه تنها مردمان دیگر را استثمار می‌کنند، بلکه با زیاده‌خواهی ها، ندانم‌کاری‌ها و مدیریت غلط خود، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به محیط زیست می‌زنند.
در کشورهای جهان سوم، بیشتر معضلات زیست‌محیطی، ناشی از محیط اجتماعی است. در ارزیابی کلی از وضعیت زیست‌محیطی در کشورهای جهان سوم، تأثیرپذیری محیط زیست از محیط اجتماعی به مراتب بیشتر از تاثیرگذاری عوامل فنی ـ مهندسی بر محیط زیست است، زیرا بیشتر مسایل فنی مانند آلوده‌گی آب و هوا، فرسایش خاک، تخریب پوشش گیاهی، ناشی از پاره‌یی از ناهنجاری‌های اجتماعی است. به طور مثال: آلوده‌گى هوا در نتیجۀ افزایش جمعیت، رشد شهرنشینی، افزایش موترها و الگوى نامناسب حمل‌ونقل به عنوان یکى از مهم‌ترین معضلات زیست‌محیطى در کشورهای جهان سوم تلقى مى‌شود.
اما نکتۀ قابل تأمل و پرسش اصلی این‌که: وضعیت سلامت و بهداشت هر فرد، هر جامعه، هر ملت، با تأثیر متقابل و تلفیق اثر دو محیط تعیین می‌شود: یکی محیط زیست داخلی خود انسان و دیگری محیط پیرامون و تخریب محیط زیست در قالب آلاینده‌های فیزیکی، کیمیاوی و رادیو اکتیوی موجب از بین رفتن بافت طبیعی و تغییر نرخ رشد گونه‌های موجودات است و سلامتی، رفاه، آسایش و حقوق اعضای جامعه را به خطر می‌اندازد. اگر محیط زیست مادی، سلامتش را از دست بدهد؛ جسم با آسیب مواجه می‌گردد و روان و اندیشه را به خود مشغول می‌دارد و اختلال در آن ایجاد می‌کند و آدمی نمی‌تواند در تعاملات اجتماعی خود موفق ظاهر شود.
انسان به عنوان موجود به کمال رسیدۀ اکوسیستم، در طول تاریخی بس طولانی با افعال نابخردانۀ خود، ناملایمات و خرابی‌های بسیاری در حق اکوسیستم روا کرده است. خرابی‌ها و بهره‌کشی‌هایی که باعث توجیه بسیاری از زلزله‌ها، آتشفشان‌ها، سیل‌ها و… می‌گردد.
امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضای سبزِ موثر در اشکال گوناگون آن، دیگر قابل تصور نیست. شهرها به عنوان کانون‌های تمرکز، فعالیت و زنده‌گی انسان‎ها برای این‌که بتوانند پایداری خود را تضمین کنند، چاره‌یی جز پذیرش ساختار و کارکردی متأثر از سیستم‌های طبیعی ندارند. در این میان، فضای سبز به عنوان جزوِ ضروری و لاینفکِ پیکرۀ شهرها در متابولیسمِ آن‌ها نقش اساسی دارند که کمبود آن‌ها می‎تواند اختلالات جدی در حیاتِ شهرها به وجود آورد. همچنین وجود آب‌ها و فضای سبز به عنوان منابع طبیعی برای تفرج انسان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.