گزارشگر:محمد مرادی the_time('j F Y');?>
در ادبیات کلاسیک ما، حلقههای زلف و گیسوی زنان، به دام، زنجیر و بند تشبیه شده است. شاعران ما از گذشتهها متوجه شده بودند که حلقۀ زلف، جایگاه خاصی در نظام خواستاری و فیزیولوژی بدن مرد دارد. در ذهن مردان، به صورت طبیعی یک برنامهریزی در سطح ناخودآگاه برای حفظ بقای نسل انسان موجود است که سلامت یک زن را بر اساس اندام و شکل اعضای بدن او تعیین میکند. مو، چهره و چشم، نمادهای یک زن ایدهآل، در ضمیر ناخودآگاه مردان است. هرچند خواستههای مردان، مطلق نبوده و حتا نسبت به محیط و گذر زمان متغیر است اما زلف، رُخ و چشم و همچنین ابروی زن، همواره مورد توجه مردان بوده است. مصریان باستان و آریاییهای قدیم نیز توجه خاصی به این نمایههای زنانه بهخصوص موها و گیسوهای زنان، داشتند. شاعران ما هم برای انتقال پیامهایشان، مقصود خود را در قالب مو، چهره و چشم زنان بیان کردهاند. این که منظور شاعران از تشبیهات و استعارات با محور نمادهای زنانه در شعرشان، جنبه زمینی یا آسمانی دارد، وارد این بحث نمیشوم اما گاهی لاجرم برای یافتن صاحب «زلف» و «رُخ یار» نه در عرش بلکه در فرش و دقیقتر در کوچه و شهر شاعر، باید به جستجو پرداخت. در این میان، آنچه به اهمیت قضیه میافزاید، توجه ویژۀ شاعران به زلف و بهخصوص، حلقههای آن است که همواره به دام، زنجیر و بند تشبیه شده است. همانطور که فردوسی در وصف «رودابه» دختر «مهراب کابلی» گفته است:
دهانش به تنگی دل مستمند
سر زلف چون حلقه پایبند
نظامی گنجوی نیز در خمسه خود ذیل داستان جان دادن شیرین در دخمه خسرو، به حلقههای زلف او اشاره کرده و گفته است:
نهاده گوهرآگین حلقه در گوش
فکنده حلقههای زلف بر دوش
این شاعر گنجه، در ذیل داستان لیلی و مجنون هم به همین نکته اشاره کرده است:
زلفی به هزار حلقه زنجیر
جز شیفته دل شدن چه تدبیر
از دید سنایی غزنوی نیز حلقه زلف یار، پنهان نمانده است:
دام کن بر طرف بام از حلقههای زلف خویش
چون که جان در جام کردی تنگ در کش جام را
و یا:
رمزهای لعل تو دست جوانمردان گشاد
حلقههای زلف تو پای خردمندان ببست
مولوی هم در جایجای دیوان شمس، به حلقه زلف، توسل جسته است. به عنوان مثال:
بجهم حلقه زلفش گیرم
که در آن حلقه تماشا خوشکست
و یا:
در سایه آن زلفی کو حلقه و خم دارد
گفتم به نگار من کز جور مرا مشکن
حافظ نیز با تیزبینی خاصی، همواره به حلقه زلفان مهرویان توجه داشته است. همانطور که گفته است:
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
و یا:
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
و همچنین:
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
جان صد صاحب دل آن جا بسته یک مو ببین
یکی دیگر از شاعران تیزهوش که به حلقه زلف دوست، توجه داشته و بارها از حلقه سخن گفته، سعدی است. به عنوان مثال:
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
و یا:
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
عطار نیشابوری هم از حلقه زلف معشوق غافل نبوده است:
مگر با حلقههای زلف معشوق
شماری بیشمارم اوفتادست
و یا:
حلقههای زلف سرگردانت را
سر ز پا و پا ز سر نیکوتر است
یکی دیگر از شاعران شیرینسخن، بیدل دهلوی است که او هم با تمسک به حلقه زلف دوست، همواره به خیالپردازی پرداخته است. مانند:
حلقه آن زلف رونق از غبار دلگرفت
دود آه صید باشد سرمه چشم دام را
و یا:
بیدل آشفته ما بوی جمعیت نبرد
تا بهکی در حلقه زلف پریشان شما
و همچنین:
نشئه دورگرفتاری ما سخت رساست
حلقه زلفکه دارد خط جام دل ما
ایرج میرزا از شاعران معاصر نیز زلف یار را به زنجیر تشبیه کرده و سروده است:
باز روز آمد به پایان، شام دلگیر است و من
تا سحر سودای آن زلف چو زنجیر است و من
اینها نمونههایی از توجه شاعران فارسی سرا به حلقه زلف دوست بود و من کمتر شاعری را میشناسم که از حلقه زلف سخن نگفته باشد.
از سوی دیگر طبق قانون جاذبه، زنان با درک خواسته طبیعی مردان که به حلقه گیسوهای آنان، اهمیت ویژه قائل بوده و هستند، همیشه سعی کردهاند که زلفان خود را از سادگی دربیاورند و فرم و حالت بدهند. از قدیمیترین تصاویر موجود از زنان باستان گرفته تا عصر حاضر، این قانون یکنواخت جاری بوده است. زنان در گذشتهها به وسیله قطعات استوانهای چوب و با استفاده از انواع چسبهای گیاهی مثل کتیرا، به موهایشان پیچوتاب میدادند اما در عصر ما این ابزار به بیگودی، بابلیس، اتوی مو و سایر مواد و حالتدهندههای مو تغییر کرده است. قصد داشتم در این یادداشت به رنگ مو و رنگ چشمان زنانه از دیدگاه مردان و البته شاعران هم اشارهیی داشته باشم اما یادداشتم طولانی شد.
Comments are closed.