احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:هالی گروت/ برگردان: افسانه دادگر - ۰۳ عقرب ۱۳۹۸
بخش نخست/
اسکار وایلد در رمان تصویر دوریان گِری (۱۸۹۱) به شوخی مینویسد: «تنها یک چیز در جهان بدتر از این است که همه از تو حرف بزنند، و آن این است که هیچکس از تو حرفی نزند». هنگامی که وایلد این کلمات را مینوشت در اوج شهرت بود ــ و در آغاز رسوایی رمانتیکی که او را بدنام کرد. وایلد به خاطر نثر تحریکآمیز و ژست و قیافۀ متظاهرش اغلب تحقیر میشد اما به همان اندازه تحسین میشد و عجیب نیست که به سبب رابطۀ عشقی جنجالیاش با لرد آلفرد داگلاس و دفاع پرشورش در دادگاه از «عشقی که جرئت نام نهادن بر آن نیست» توجه عموم را جلب میکرد. این نه نخستین بار، و نه آخرین بار، بود که شخصیت عجیب وایلد بر وجهه و اعتبار حرفهیی او سایه میانداخت. وایلد که یکی از نامتعارفترین، پرجذبهترین و معروفترین چهرههای آن عصر بود امتیازات و مخاطراتِ زبانزدِ همگان بودن را، بیشتر از هر کس دیگری، تجربه کرد. به عبارتی میتوان گفت که از قدرت شهرت به خوبی آگاه بود.
شهرت (celebrity) چیست؟ چرا ما وایلد را سلبریتی میدانیم اما، مثلاً، اسحاق نیوتن را نه؟ سلبریتی دقیقاً چیست، و از چه زمانی سلبریتی آن گونه که آن را میشناسیم به وجود آمد؟ سلبریتی با دیگر مقولات معروفیت از قبیل خوشنامی (fame) یا آوازه (renown) چه تفاوتی دارد؟
شهرت از دیگر شکلهای تأیید عمومی متمایز است زیرا بر شخصیت فرد متمرکز است. سلبریتیها در کمالِ ظاهراً جاودانیِشان ما را از امور عادی روزمره رهایی میبخشند، ما را سرگرم میکنند، باعث لذت ما میشوند یا به ما کمک میکنند که درد خود را بیان کنیم. آنها به واسطۀ نقص کاملاً انسانیِشان ما را نسبت به نقایص خودمان دلگرم میکنند و به ما قوت قلب میدهند، حس تعلق ما را پرورش میدهند و به ما یادآوری میکنند که سختی و مشقت صرفاً بخشی از وضعیت انسان است. سلبریتیها شخص بودنِ ما را بازتاب میدهند ــ آنها کیستی ما را به ما نشان میدهند. اما سلبریتیها در عین حال ما را با وهم و خیال افسون میکنند، و به ما نشان میدهند که میخواهیم چه کسی باشیم.
خاستگاه سلبریتی بهشدت مناقشهانگیز است زیرا تعاریف بسیار متفاوتی از این اصطلاح وجود دارد. برای مثال، تا حدی عادی شده است که «سلبریتی» و «خوشنامی» را به جای هم به کار برند. اما با کاربرد این واژهها به جای هم، از زمینههای تاریخی خاص پیدایش این واژهها غافل میمانیم. خوشنامی (fame) که از واژهی لاتین (fama) مشتق شده است، نخست، از طریق شعر حماسی ویرژیل، انهاید، به رُما، الههی شایعه و خبرپراکنی، که از «بالها و دهانهای بسیارش برای سخن گفتن» استفاده میکند مرتبط میشود. واژۀ خوشنامی در زبانهای فرانسۀ قدیم و انگلیسی قرون وسطی رایج بود و در قرن سیزدهم بر ارزیابی عامۀ مردم از یک فرد، و در قرن چهاردهم بر تحسین عمومی یک فرد دلالت میکرد.
چون خوشنامی به اعمال قهرمانانه و رفتارهای شایستۀ قهرمانانِ با سطوت و هیبت و مردانِ بهاصطلاح بزرگ مربوط میشد، منزلتی شد که به چند آدم استثنایی اختصاص مییافت: اسکندر کبیر، شارلمانی، مارکو پولو، افلاطون، ارسطو، لئوناردو داوینچی، ژاندارک، و غیره. اما خوشنامی یک خواهر یا برادر شرور را هم در سایه مخفی کرده است، که در دو طرف صحنه منتظر اند تا وسط صحنه را اشغال کنند: بدنامی. در طی زمان، سلسلهیی از مستبدان، مجرمان و خطاکاران، از نِرون، کالیگولا، آتیلا رهبر قوم هون، جسی جیمز و مارکی دوساد گرفته تا راسپوتین، ماتا هاری و چارلز مَنسون، برای جلب نظر مردم با افراد مورد احترام رقابت کردند. افراد بدنام، که قصههایی را میپرداختند که عموم کسانی را که مجذوب سویۀ تاریک طبیعت انسانی بودند تحریک میکرد و به وحشت میانداخت، در تصور و تخیل جمعی قد عَلم کردند. شخصیتهای منفی، بیانگر تمایلاتِ دیگرآزار بودند و به دلها رعب و هراس میافکندند، همان طور که در گذشته خائنان، اهریمنان، اراذل و اوباش چنین بودند.
شهرت، که از خوشنامی و بدنامی مبهمتر است، از واژۀ لاتین سلبرِم (celebrem) مشتق است، واژهیی که هم متضمن تجلیل است و هم حاکی از «ازدحام» بالقوه دور یک نفر (یا شاید «محاصره»ی او). خوشنامی میتواند به سبب رفتار خوب فرد به او اعطا شود اما در عین حال میتواند به سبب مقام و جایگاه والای موروثی او به وی داده شود: ملکه صرفاً به خاطر ملکه بودنش خوشنام است. اما شهرت که متکی بر معیار بازرسی بیرونی است به طور ضمنی به معنای رابطۀ متقابل میان شخص محترم و عموم مردم است، لقبی که اعطایش کمتر امری انتصابی و بیشتر حاصل نوعی بدهبستان است. بر خلاف «خوشنامی» و «آوازه»، که گویای احترام و تکریم بودند، اصطلاح «شهرت»، که در قرن هجدهم رواج یافت، مشکوک بود. «شهرت» برای کسب مشروعیت کوشید و با انتقادات افراطی بودن و سطحی بودن مبارزه کرد. شهرت به طور جمعی ساخته شد. خوشنامی محتاج به شخصی برجسته بود؛ شهرت مستلزم مخاطبانی دارای قوۀ تمیز بود.
هنگامی که ایدۀ خوشنامی ظهور کرد و دامنهاش وسعت یافت تا جایی برای بدنامی باز شود، کمتر به عملی خاص و مشخص تعلق گرفت و بیشتر به فرد خاص و مشخصی، یا دستکم به ایدۀ خاصی از فرد، منضم شد. به قرن نوزدهم که رسید، آدم خوشنام، که به خاطر قابلیت معماگونهاش برای استثنایی و قابلتقلیدبودن ارج و قرب داشت، نه تنها به واسطۀ موفقیت یا ارث بلکه به واسطۀ محبوبیت و مردمپسند بودن بلندآوازه میشد. شهرت، که نمود و ظاهر فردیت را بر ابراز آن ترجیح میدهد، و به نظر مردم دربارۀ آدم مشهور اهمیت میدهد، مثل خوشنامی و بدنامی جایی برای چهرهیی مردمی باز میکند، چهرهیی که تصویر و هویتش، سبک و جوهرش به طرز تفکیکناپذیری در هم تنیده شدهاند.
با این همه، وقتی خوشنامی این ظواهر را کسب کرد چه چیز آن را از شهرت مجزا میکرد؟ برای مثال، چه چیز جان استوارت میل، چارلز داروین و فلورانس نایتینگل را از لرد بایرون، فرانتس لیست، توماس ادیسون یا سارا برنارد متمایز میکند؟ همۀ این شخصیتها در قرن نوزدهم به خوبی شناختهشده بودند؛ همگی شهرت را تجربه کرده بودند؛ همۀ مردم «دربارۀ آنها حرف» میزدند. و با این همه، دستۀ اول به اندازۀ دستۀ دوم توجه رسانهها را به خود جلب نکردند و، کالایی شدن (تأیید کارها و آثار، به گردش افتادن عکسها، دستخط و امضا) را به اندازۀ دستۀ دوم برنینگیختند یا شخصیتپرستی را به اندازۀ دسته دوم تسریع نکردند. دستۀ اول پیروانی داشتند و سرسپردهگانی؛ دستۀ دوم طرفدارانی داشتند. دستۀ اول به گفتوگو دعوت میکردند؛ دستۀ دوم بحث و مناقشه برمیانگیختند. دستۀ اول توجه را جلب میکردند؛ دستۀ دوم به امید آن زنده بودند. تفاوت میان خوشنامی و شهرت به تفاوت در درجه و نه در نوع تبدیل میشد.
ادیسون به معنای واقعی کلمه جهان را نورانی کرد، حال آن که بایرون، لیست و برنارد در حوزههای ادبیات، موسیقی و تئاتر موفقیتهایی کسب کردند و تحسین شدند. آنها برخلاف بسیاری از معاصرانشان با همان درجه از فضل و کمال، که مدتهاست فراموش شدهاند، افکار و عقاید عامه را بهشدت متأثر کردند، و موفق شدند نظر همگان را به خود جلب کنند، به این که کیستند و چه کارهایی کردهاند. آنها با خلق کردن و نمایش دادن یک شخصیت، شخصیتی مردمی که یگانه اما ــ به نحوی تعیینکننده ــ قابلبازتولید بود، خود را در طول عمرشان متمایز ساختند، و مقام و منزلت اسطورهایِ پس از مرگشان را تضمین کردند. چهرههایی از قبیل ادیسون جادوگر، برنارد «افسانهای»، بایرون پرجاذبه و ستارهی راکِ تمامعیارِ همسن او، یعنی لیست، که استادِ جلب توجهِ جراید عمومیِ پررونق، مبلّغان زرنگ خود و حتی سرمایهدارانی نوپا شده بودند، هم شهرت مدرن را پدید آوردند و هم به آن تجسم بخشیدند.
برخی از پژوهشگران با اشاره به چنین مثالهایی خاستگاه شهرت را در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم میدانند. آنها میگویند که این دوره بود که نه تنها شخصیتهایی استثنایی را پدید آورد بلکه شرایط ساختاریِ لازم برای تسهیل رشد و تحول یک فرهنگ شهرتمحورِ کاملاً تحققیافته را فراهم کرد. این دوره، که در حوزهی جدید زندگینامهنویسی، عمومیت پیدا کردن نقاشی از چهره، انتشار خاطرات، و ظهور داستانهای عاطفی و سوگنامهها در روزنامهها بازتاب یافت، مفهومی نو از «خود» را پرورش داد که از فرد حمایت میکرد. با گسترش قلمرو عمومی، آنجا که آدمها توانستند بیش از پیش بخوانند و به واسطهی فروپاشی سلسلهمراتب مستحکمِ اجتماعی و سیاسی در گفتگوهای عمومی شرکت کنند، هر فردی (دستکم از حیث نظری) توانست عظمت و بزرگی خود را بخواهد. نوآوریهای فناورانهای که شیوههای جدید ارتباط، از قبیل فرهنگ فراگیر چاپ و بازتولید تصاویر، را برانگیخت، و نیز نیروهای سرمایهداری صنعتی که شهرنشینی گسترده، وقت و کار ماشینی را به راه انداخت، به اوقات فراغت جنبهی تجاری بخشید، و اشکال جدید و معیارهای منزلت را پدید آورد، همهی اینها به مردان و زنان عادی به نحو فزایندهای در کار مخاطرهآمیز کسب عظمت و بزرگی کمک کرد.
مدتها بود که افراد مشهور معروفیت و اعتبارشان را در مراکز قدیمی نفوذ از قبیل کاخها، سالنها و برجهای عاج به دست میآوردند، و قرنها بود که صورتهایشان در قلمزنیهای توی کتابها، در تندیسها، روی مدالها و سکهها، و در مجسمههای کوچک سرامیکی بازتولید میشد. اما این تصاویر عمدتاً در میان نخبگان دست به دست میشد، کسانی که قدرت سفارش، خریدن و گردآوردن آنها را داشتند. تولید ماشینی سبب شد که دستیابی به چنین تصاویری دموکراتیزه و برابر شود. از اواخر قرن نوزدهم، دیگر تماشاگران عادی و مصرفکنندگان ناشناس (در برابر حامیان و دوستان نزدیک) در کاریکاتورهای روزنامهها،در نقشهای برجستهی روی ظروف چینی و تصاویر جیبی ارزان، در کارتهای ویزیت، و در پوسترهایی به اندازهی طبیعی که بولوارهای شهری و جادههای اصلی را تزئین میکرد به تصاویر افراد استثنایی برمیخوردند.
Comments are closed.