گزارشگر:نظـری پریانی - ۰۴ قوس ۱۳۹۸
اخیراً رسانههای اجتماعی پُر شده است از بحثی که آقای صالح معاون اولِ تیم دولتساز مطرح کرده و واکنشهایی که نسبت به آن صورت گرفته است؛ اما این مقاله در پی رد یا تأیید آن ادعا نیست.
آقای صالح مدعی است که او اسنادی را در دست دارد که نشان میدهد کسانی در تکت ثبات و همگرایی به هزارهها توهین کردهاند. اما واکنشهای دکتر عبدالله رییس تیم اجرایی و محمد محقق و فعالانِ شبکههای اجتماعی از مردم هزاره در فضای مجازی، آقای صالح را زیر فشار گرفته است که او یا دروغ میگوید و یا هم باید اسنادش را برملا کند. آقای صالح هم وعده کرده است که اسنادش را بهصورتِ روشن به نهادهای عدلی و قضایی میسپارد.
اما نکتۀ اساسی قبل از اینکه سندی در نزد جناب صالح باشد یا نباشد، بحث کشمکشهای انتخاباتی بیشتر این مسأله را داغ ساخته است. هر دو تکت انتخاباتی در صفحات مجازی توفانی از نزاع را بر سرِ این مسأله رایج کردهاند و از دو روز به اینطرف فضای مجازی را حرفها و پرداختِ دادخواهانه پُر کرده است. برخیها صالح را به دروغگویی متهم میکنند و برخیها هم او را به دلیلِ راستگوییاش میستایند.
البته منطقی نیست که بگوییم صالح حق نداشت که نقطهضعفِ تیم حریفش را بازنمایی نکند؛ این کاملاً حق اوست. اما کاملاً منطقی هست که بگوییم آقای صالح میتوانست اخلاقاً در صورتی که چنین سندی در دست داشته است، از تاب دادن بخش نژادی و قومی آن بهخاطر مصلحتِ کشور خودداری میکرد. اما این هم حقِ اوست که چنین نکرده و خواسته مسالۀ قبیحی را از دل تکت انتخاباتی حریفش بازگو کند. از جانب دیگر، تیم ثبات و همگرایی قبل از مواجهۀ مطلق با این ادعا، باید به بررسی درستی و نادرستی آن بپردازد. اگر بهراستی تیم ثباتوهمگرایی این را میداند که ادعای آقای صالح درست است، باید به صورتِ فوری آن مسأله را آشکار و فرد توهینکننده را به دادگاه و دادستانی معرفی کند؛ زیرا این مسأله میتواند به این کمک کند که افغانستان به مسیرهای تشنجزایِ قومی سوق داده نشود و باید تبعیضگران از هر نژاد و قومی که باشند، در برابر برخوردهایشان پاسخ بدهند. چنانچه ادعای آقای صالح درست نیست و او به دلیل مخالفتش با تیم حریف، چنین چیزی را خود ساخته باشد، باید در برابر آن مسوول باشد. زیرا واضح است که یک طرفِ این ماجرا برحق و طرفِ دیگر آن باطل است. فرصتِ آن است که آقای صالح و تیم دولتساز و هم تیم ثباتوهمگرایی و آقای عبدالله، در برابر این مسأله به گونۀ روشن و مسوولانه برخورد کنند. اکنون که هر دو طرف دارای نوعی ادعا نسبت به این مسأله اند، رسانهها و نهادهای مدنی و سیاسی و حقوقی باید مسألهیی به این مهمی را پیگیری کنند. اگر توهینی به قومی صورت گرفته باشد، باید با آن برخورد شود و اگر نگرفته باشد، به چنین ادعای خطرناکی باید رسیدهگی شود.
اما پیش از همه، سیاستمداران باید بدانند که طرح مسایل قومی و نژادی چه در جلسههای خصوصی و چه در جلسههای علنی و همینگونه بازتاب یک خطا، اشتباه یا نقصِ فردی در قالبهای قومی میتواند جامعه را به یک تنشِ درونی بکشاند که برآمدن از آسیبهای ویرانگرِ آن سخت و دشوار است. پرداختهای سیاستمداران در شرایطی که افغانستان در یک موقعیتِ حساس قرار دارد، بسیار خطرناک است و سیاستمداران از هر دو طرف باید سعی کنند که مسایل انتخاباتی را به حدی به حاشیههای قومی نبرند که جرقههای آن دامانِ همهگان را بسوزاند. اگرچه افغانستان دهههاست که به نامهای مختلف درگیر نزاعهای داخلیست و نیز جنگهای پیچیدۀ نیابتی که هستوبودِ کشور را نشانه رفته است، اما همواره طرفها سعی کردهاند که جنگشان را کمتر زیر تأثیر نشانههای قومی و نژادی به شکل آشکار نشان بدهند.
تکتهای انتخاباتی دولتساز و ثباتوهمگرایی نباید مسایل قومی و نژادی را وارد ادبیات انتخاباتی افغانستان بسازند؛ زیرا به پیمانۀ کلان این بستر از آسیبهای تقلب، سیاهنمایی و یا هم اتهام به حریف زیان دیده است و نباید بیش از این انتخابات را فرصتی برای بروز تنشهای خوابیدۀ قومی در افغانستان ساخت. هر دو تکت انتخاباتی اکنون مسوولیت دارند که با این مسأله به گونۀ عمیق و روشن برخورد کنند و از ادعا تا واقعیتِ آن به شکل مسوولانه پاسخگو باشند. زیرا این انتخابات ممکن به نتیجه برسد یا نرسد، اما مسایل قومی نظیر تصفیهکاری در ادارۀ امور که توسط شخصی به نام مخکش به بیرون درز کرد و نیز برنامۀ تصفیۀ قومی در دولت که داوود سلطانزوی از آن سخن گفت و نیز طرح مسالۀ نژادپرستانه توسط فردی در یک تکت انتخاباتی که توسط تکت انتخاباتیِ دیگر افشا شده است یا اصل ابداع و طرح یا تهمت این مسأله بدون حقیقت آن، همه و همه نشان از بیماری افراد و حتا حلقههایی در جامعه دارد که دوست دارند سیاست را در مدارهای قومی و سمتی به آزمون بگیرند تا منافع کوچکِ خودشان را از آن بهدست آورند. متأسفانه باید گفت که افغانستان قابلیتِ آن را دارد که با داغ کردن مسایل قومی، به یک به هرجومرجِ چندلایۀ داخلی مواجه شود؛ اما مرم خواهانِ آن نیستند و فقط برخی از نخبهگان بودند که به چنین مسایلی دامن زدهاند. این تجربهییست از اینهمه سال نزاع و کشمکش در افغانستان.
اما در سالهای پیسین، نزاع و تنشهای قومی به دلیل برخی کنشهای تاریخی و سیاستهای رسمی قومی بهخصوص در چهار سال اخیر که از طرفِ حاکمیت حمایت شده است، به سطح لایههای مردمی و درون خانوادهها کشانده شده است. بنابرین اکنون این آقای صالح است که با ادعای صورتدادهاش بخواهد سندی را ارایه دهد و تیم ثباتوهمگرایی را به واکنش و پوزشخواهی وا بدارد و یا خود به دلیلِ نداشتن سند از طرح آن ادعا از مردم افغانستان پوزش بخواهد.
باید صحت و سقمِ مسأله بهدرستی معلوم شود تا جامعه وارد یک نزاع ویرانگرِ هویتی و بیالوژیکی نگردد.
Comments are closed.