احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





کـارِ غنی تمـام است!

گزارشگر:احمد عمـران - ۰۵ قوس ۱۳۹۸

وضعیت بحرانیِ افغانستان سرانجام رییس‌جمهوری پیشینِ کشور حامد کرزی را وادار به واکنش کرد. او روز دوشنبه در یک نشستِ خبری در منزلش حرف‌هایی مطرح کرد که هرچند در محافلِ شخصی و خصوصی همواره ورد زبان‌ها بوده، ولی به گونۀ رسمی چندان بازتاب نیافته بود. او به‌صورتِ تلویحی حکومت فعلی و به‌ویژه ارگ را عاملِ اصلیِ نابسامانی‌های کشور معرفی کرد. او در بخشی از سخنانِ خود گفت که آزادی بیـان در کشور با خطر روبه‌روست و کسانی که علیه حکومت سخنانِ انتقادآمیز می‌گویند و می‌نویسند، مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. آقای کرزی mandegarهمچنین گفت که برخی از سیاسیونِ کشور به او مراجعه می‌کنند و می‌گویند که از سوی حکومت تهدید شده‌اند که سخنانِ انتقادآمیز به آدرسِ حکومت و سرانِ آن نگویند. او به کشته شدنِ وحید مژده از تحلیل‌گرانِ مطرحِ کشور اشاره کرد و بدون آن‌که بخواهد به‌صورتِ مستقیم نهادی و فردی را متهم کند؛ به گونۀ تلویحی اشاره‌اش به سوی ارگ بود.
چقدر این سخنان درست است یا نیست، به شخصِ آقای کرزی ارتباط دارد؛ اما بدون تردید در سخنانِ انتقادآمیزِ او از کارنامۀ حکومت فعلی، واقعیت‌هایی نیز وجود دارد. او راست می‌گوید که حکومتِ فعلی در تأمین امنیت و دادن امید برای مردم تا از کشور فرار نکنند، ناکام بوده است. هرچند کارنامۀ حکومتِ آقای کرزی بهتر از کارنامۀ حکومت فعلی نبود، اما حداقل وضعیت تا این اندازه بحرانی نشده بود. آقای کرزی در دامن زدن به تعصباتِ قومی و زبانی جانب احتیاط را می‌گرفت، درحالی‌که آقای غنی کُل هم‌وغمش را متوجه مسایل قومی و زبانی کرده است. در حکومتِ آقای کرزی می‌شد به هر وسیله‌یی که شده، لقمه‌نانی پیدا کرد و به‌آرامی در کنار خانواده خورد؛ اما در حکومتِ آقای غنی این لقمه نان نیز از مردم گرفته شده است. آقای کرزی هم به قدرت بسیار دلچسپی نشان می‌داد ولی نه به اندازه‌یی که آقای غنی عاشق و والۀ قدرت سیاسی شده است. آقای کرزی دلش بود که چند سالِ دیگر نیز در قدرت باقی بماند، ولی آقای غنی می‌خواهد که علی‌رغمِ ارادۀ مردم به زور خود را بر آن‌ها تحمیل کند و اگر ممکن بود، تا آخرِ عمر قدرت را از دست ندهد.
سخنان آقای کرزی در مقطعِ بسیار پیچیده‌یی از وضعیتِ کشور ارایه شدند؛ در مقطعی که نتیجۀ انتخابات مشخص نیست و بحث صلح با طالبان نیز همچنان روی میز قرار دارد. از قرار معلوم، حکومت از آقای کرزی خواسته است که در نشستِ چین که احتمالاً تا چند روز آینده برگزار خواهد شد، شرکت نکنـد. گویا حکومت از نقش کرزی در مسایلِ صلح هراس دارد و می‌خواهد که او در این مورد کاری انجام ندهد. این‎که آقای کرزی چه نقشی می‌تواند در بازی صـلح انجام دهد، واقعاً مشخص نیست؛ ولی جلوگیری از سفرِ او به چین نیز نمی‎تواند توجیه منطقی داشته باشد. همان‌گونه که دیگر سیاست‌مدارانِ کشور حق دارند در چنین نشستی شرکت کنند، او نیز به عنوان شهروند کشور و سیاست‌‎مدار می‌تواند از چنین حقی برخوردار باشد.
به نظر می‌رسد که وضعیت در حکومتِ آقای غنی چنان به مرحلۀ طغیان رسیده که او حتا از سایه‌اش نیز می‌ترسد. آقای غنی در زمان نامناسبی شیفتۀ دیکتاتوری شده است؛ زمانی که عمرِ چنین حکومت‌هایی به‌سرآمده است. او حالا حتا اگر بخواهد که از خود دیکتاتور بسازد، کسی او را جدی نمی‌گیرد. مردم افغانستان دیکتاتورهای بسیار مدهشی را از سر گذشتانده‌اند که آقای غنی حتا به گردِ پایِ هیچ کدامِ آن‌ها رسیده نمی‌تواند. مردم افغانستان هجده سالِ پیش به ارزش‌های جمهوریت پیوستند و دیگر نمی‌خواهند از راهی که انتخاب کرده‌اند، خارج شوند. آقای غنی شاید (می‌گوییم «شاید»، چون هنوز معلوم نیست که از صندوق‌های انتخابات چه چیزی قرار است بیرون شود) بتواند با نیرنگ و فریب و تقلب یک دورِ دیگر قدرت را همچنان برای خود و اطرافیـانِ خود حفظ کند؛ ولی او موفق نخواهد شد که کشور را از بحرانِ موجود برهاند؛ بحرانی را که آقای غنی به وجود آورده، صرف با کنار رفتنِ او از قدرت و ایجاد حکومتی با قاعدۀ وسیع ممکن است رفع شود. این بحران چنان گسترده و عمیق است که به‌تنهایی کافی‌ست کمرِ هر حکومتی را بشکناند.
در پنج سال اخیر، آقای غنی و اطرافیانِ او به اندازۀ صدسال افغانستان را صدمه زده‌اند. خبط‌های سیاسیِ او و هم‌تیمی‌هایش را هیچ‌یک از زمام‌دارانِ پیشینِ کشور انجام نداده بودند. او حتا حافظۀ درست ندارد که یک‌بار تاریخِ این کشور را بخواند و به ذهن بسپارد که دیگران در این کشور چه کردند و به کجا رسیدند. در رأس حکومت بودن، یک موضوع است و با تدبیر و درایت حکومت کردن، چیز دیگر. آقای غنی فقط شوق دارد که دیگران او را «رییس‌جمهوری منتخب کشور» خطاب کنند و او خود را «سرقوماندان اعلی قوای مسلح» بگوید. اما این‌که لازمۀ چنین جایگاه‌هایی چیست، او چیزی نمی‌داند. شاید خوب می‌بود که او در همان بانک جهانی باقی می‌ماند و به میرزاقلمی‌هایش ادامه می‌داد؛ چون او مناسبِ چنین کاری است، نه دولت‌داری و رهبری جامعۀ افغانستان.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.