نیـاز جـامعه به مدیران کاردان و باکفایت

گزارشگر:غلام‎حسن زاهدی - ۰۹ جدی ۱۳۹۸

mandegarاگر به زنده‌گی روزمره خود یک نگاه عمیق و دوراندیشانه بیندازیم، در می‎یابیم که جامعه شدیداً به یک مدیر موفق و کارا نیازمند است. ما در عصری زنده‌گی می‎کنیم که شاید بهتر باشد آن را عصر مدیریت و شیوه‎های مدیریتی نامید. به طور مثال: وقتی شما در شفاخانه می‎روید، به نحوۀ مدیریت آنجا رو به‎رو می‎شوید. هنگامی در یک ادارۀ دولتی رجوع می‎کنید، با شیوه‎های مدیریتی آن اداره بر می‎خورید. مادامی که در یک شرکت خصوصی مراجعه می‎کنید، به روش‎های متفاوت مدیریتی آن شرکت مواجه می‎شوید. نتیجه می‎گیریم که مدیریت در تمام بخش‎های زنده‌گی انسان نفوذ کرده و تمام امور زنده‌گی بشر را تحت تاثیر خود قرار داده است.
از مدیر و مدیریت تعریف‎های گوناگون توسط داشمندان ارایه شده است، ولی به منظور روشنایی موضوع یک تعریف از علمای مدیریت به عنوان مُشت نمونۀ خروار مطرح می‎کنم.
مدیر در لغت به معنای اداره‎کننده و کارگردانی را گویند و در اصطلاح عبارت از شخصی است که مسوولیت عمل‌کرد و تنظیم فعالیت‎های اشخاص تحت اثرش را به عهده دارد.
با اتکا به تعریف فوق، امروز جامعه به فرد نیازمند است که بتواند تمام بُعدها و بخش‎های سیاسی، اقتصادی، اجتماع، فرهنگی، ارتباطات، ادبی… آن را مدیریت و به سوی یک جامعه ایده‎آل و مدرن که خواست هر شهروند کشور است، سوق دهد. یک مدیر ویژه‌گی‎های زیادی دارد، ولی یکی از خصیصه‎های بارز آن تعهد و صداقت است که در صدر همه خصلت‎ها قرار دارد.
در دنیای امروز مدیریت اهمیت برازنده در زنده‌گی مردم دارد که می‎توان به شکل زیر توضیح داد تا خواننده‌گان محترم به جایگاه مدیریت و شیوه‎های مدیریتی پی ‎برده و آن را در زنده‌گی شخصی و اجتماعی خود عملی نماید. شاید کسی بتواند یک انجنیر موفق باشد، یا یک داکتر لایق و زبردست باشد، ولی هرگز نمی‎تواند یک مدیر موفق باشد. زیرا اگر یک انجنیر مسوولیتش را به وجه احسن انجام ندهد، ساختمان به صورت مسلکی و معیاری ساخته نمی‎شود. اگر یک داکتر وظیفۀ خود را درست انجام دهد، نهایت یک مریض هلاک می‎شود. اما اگر یک مدیر وظیفۀ سپرده شده را به شکل درست آن انجام ندهد، یک جامعه (ملت) به بی‎راهه رهنمایی می‎شود که برایند آن عواقب خطرناک و جبران‎ناپذیر است.
جامعه‎یی که مدیر کارکشته و لایق نداشته باشد، بدون شک آن مردم به مشکلات و مشقت‎های گوناگون مواجه می‎شود. زیرا مدیران می‎توانند نقش حیاتی و بنیادی را در جامعه به عنوان داکتران متخصص و مسلکی ایفا نماید. به این معنا که از یک طرف نقاط ضعف، مشکلات، نارسایی‎ها، آسیپ‎پذیری‎ها و ناهنجاری‎های جامعه را بررسی و شناسایی می‎نماید و از طرف دیگر، نسخه‎های کارساز و قابل تطبیق را جهت حل مشکلات به شکل عملی پیش‎کش می‎نماید.
مدیران کارفهم و در عین حال صداقت، تعهد و پاسخ‎گو به مردم باشند، بدون شک تصمیم‎های معقول و منطقی را به مبنای درک شرایط موجود جامعه و با مشوره‎های سازنده و دوراندیشانه اتخاذ می‎نمایند تا هدف‎های کوچک، متوسط و بزرگ جامعه تحقق پیداکند.
لازم به ذکر است که تصمیم‎ها و برنامه‎های مدیران جامعه نباید برمبنای سلیقۀ شخصی و فردی استوار باشند، بلکه براساس مطالعۀ دقیق و کارشناسانه مشکلات مردم اتخاذ شوند. به بیان دیگر، تمام آحاد و اقشار جامعه شامل برنامه‎های انکشافی، امنیتی، زراعتی، مواصلاتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی… باشند. زیرا برایند عملکردهای شخصی که تنها بتواند منفعت یک شخص تامین کند، مطمیناً جامعه به بحران کشانیده می‎شود و مدیریت آن وقت دشوار و غیرممکن است.
در یک جمع‎بندی کُلی به عنوان یک شهروند این کشور، به این نتیجه رسیده‎ام که مدیر و مدیریت از سطوح پایین گرفته تا لایه‎های بالای جامعه نیاز جدی پنداشته می‎شود. جامعه‎ی بدون مدیر و مدیریت، جامعۀ بی‎سر، بی‎برنامه، بی‎هدف، بی‎اراده… می‎باشد.
باید مدیران جامعه از صلابت و سلامت و در عین حال تعهد و صداقت برخوردار باشند تا هدف‎های جزئی و کلی مردم را براساس قانون و امکانات دست داشته، مو به‌مو پیاده کنند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.