احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۹ جدی ۱۳۹۸
آنچه که این روزها در فضای مجازی و رسانههای کشور در مورد اجرای حدود شرعی توسط یک مولوی در هرات دست به دست میشود، به جای آنکه باعث حسرت و هیجان باشد، جای تأسف و تأثر دارد. جای نگرانی ندارد؛ چون حداقل بر اساسِ گزارشهای موثق، ۴۵ تا ۵۰ درصد خاکِ افغانستان در اختیار طالبان و گروههای تندرو قرار دارد که کُلِ برنامۀشان برای استقرار امنیت، صلح و رفاه در جامعه به همان حدود شرعیِ متعارف و مورد نظرشان خلاصه میشود. حالا اگر یک بخش کوچکی از یک شهرِ بزرگ مثل هرات هم در اختیار یک مولوی تندرو قرار گیرد که همان دیدگاههای طالبان را دارد، چه چیزی تغییر خواهد کرد؟!
دولتِ پس از طالبان آنقدر اشتباههای فاحش در حیات سیاسی خود انجام داده که حالا چنین فتواها و هشدارهایی محلی از اعراب در کشورِ بیسر و صاحبی چون افغانستان ندارد. اما جای تأسف دارد، به این دلیل که چگونه شماری از جوانان به حرفهای یک مولوی تندرو برای اجرای حدود شرعی که زیر نام حدودالله میخواهد انجام شود، چنین با حسرت و علاقه گوش میدهند و حتا اجرای آن را جزوِ وظایف شرعیِ خود میدانند. و جالبتر و تأسفبارتر اینکه وقتی رسانهها به سراغ والی هرات به عنوان نمایندۀ رییسجمهوری خودخوانده میروند و میخواهند واکنش او را در مورد اعلامیۀ این مولوی جوان بشنوند، والی هرات با وارخطایی و دستپاچهگی میگوید «آیا میخواهید مرا با جناب مولوی صاحب مواجه بسازید، در حالی که ما دوستانِ بسیار خوبی هستیم.» این جاست که باید تأسف خورد به حالِ چنین حکومت و حکومتگرانِ نالایق و بیکفایت. باید تأسف خورد که پس از هجده سال حکومتِ پاسخگو گفتن و از حکومتداری خوب دم زدن، یک مولوی ساده در یک گوشۀ هرات و در متن جامعه، همه چیز را به شمول قانون و حاکمیت دولتی به چالش میکشـد.
مولوی هراتی نشـان داد که صدای او رساتر از صدای حکومتی است که خود را نمایندۀ مردم میداند. او عملاً ارزشها و ساختار نظام را به چالش میکشد و والی هرات با ترس و لرز میگوید که در افغانستان آزادی بیـان است و هرکس هر چیزی خواست میگوید. آیا آزادی بیان همین است؟ آیا آزادی بیان به معنای اجرای قوانینی است که یک فرد آنها را به حالِ جامعه مفید میداند؟ آیا آزادی بیان این است که یک مولوی به امرِ خود دستِ متهم به دزدی را قطع کند، فرد متهم به زنا را سنگسار کند و چیزهایی از این دست؟ آیا این است آزادی بیان؟… اگر روزی طالبان همین والی هرات را دستگیر کنند و به اتهام همکاری با کفار بخواهند سنگسار کنند، آنگاه جناب والی خواهد گفت که آنها حق دارند چون در افغانستان آزادی بیان است؟
واقعاً جای شرم است که حکومت و حکومتداری در افغانستان به چنین جایگاهی نزول کرده است. حالا افزون بر اینکه طالبان چالشِ جدی برای حاکمیت شمرده میشوند، هر کسِ دیگری هم که بخواهد میتواند قوانینِ خود را عملی سازد. حتا افراد دزد و خاطی نیز میتوانند با استناد به گفتههای والی هرات، به پیشۀ دزدی و سایر جنایتهایِ خود ادامه دهند، چون در افغانستان آزادی وجود دارد.
سخنان و هشدارهای مولوی هراتی یک مورد دیگر را نیز برملا میکند و آن اینکه دیگر چیزی به نام حاکمیتِ قانون در افغانستان باقی نمانده است. وقتی حاکمیت حکومتی و قانونی به یک بهانۀ کوچک میتواند نقض شود، آنگاه طالبان حق دارند که دعوای حاکمیت داشته باشند. اگر حاکمیتهای پس از طالبان میتوانستند که در اجرای عـدالت و قانون در کشور از خود کارایی نشان دهند، بدون شک امروز یک مولوی در متنِ شهر هرات قوانینِ خود را به اجرا نمیگذاشت. بلند شدن صدای چنین افرادی به معنای خاموش بودن صدای حق و عدالت در کشور است. وقتی مردم نسبت به حاکمیت بیاعتماد شوند، بدون شک به طالبان و گروههای تندرو رجوع خواهند کرد. این گروهها یک امتیاز دارند که درست و یا نادرست، برای هر مشکلی راه حلی در آستین دارند. اگر به کسی ظلمی صورت گیرد، با مراجعه به چنین ساختارهایی بدون آنکه عوامل و اسباب ظلم و یا صحت و سقمِ آن مورد کنکاش و ارزیابی قرار گیرد، فوراً به آن ترتیب اثر داده میشود.
در زمان طالبان اگر کسی ادعایی میکرد، حتا ادعایی دروغ، تا زمان تثبیت ادعای آن فرد، فرد متهم در زیر شلاق و لتوکوبِ طالبان یا از بین میرفت و یا دیگر برایش رمقی باقی نمیماند. مولوی هرات عملاً نشان داد که در افغانستان چیزی به نام حاکمیت قانون وجود ندارد. او حکومت و کُل دم و دستگاهِ آن را به مبارزه طلبید و جالب اینکه حاکمیتِ قانون نیز در برابرِ او دستهایش را بالا کرد. حالا باید منتظر بود که چنین مناطق خودمختار در دیگر ولایتهای افغانستان هم سر برآورند و به دستورِ خود هرچه را که میخواهند، در محدودۀ مناطقشان انجام دهند.
Comments are closed.