احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۲۷ جدی ۱۳۹۸
روز پنجشنبۀ هفتۀ گذشته وزیر خارجۀ پاکستان در یک پیامِ از پیش ضبط شده اعلام کرد که گفتوگوهای صلح با طالبان وارد مرحلۀ تازهیی شده و این گروه آماده شده است که همراه با امضای توافقنامۀ صلح با امریکا، برای مدتِ کوتاه به کاهش خشونتها در افغانستان اقدام کند. این پیـام را هیچ منبع دیگر و از جمله طالبان تأیید نکرده است؛ ولی از آنجایی که روابط پاکستان و طالبان مشخص است، معلوم میشود که وزیر خارجۀ پاکستان میخواهد از چنین توافقی به نفع سیاستهای آن کشور بهرهبرداری کند.
اینکه اعلام چنین پیـامی چگونه به عهدۀ وزیر خارجۀ پاکستان گذاشته شده، خود جای اما و اگرهایِ زیادی دارد؛ اما وضعیت بحرانی افغانستان با حکومتی که عملاً متلاشی شده، جای چنین اما و اگرهایی را خالی میگذارد. ارگ در واکنش به پیام وزیر خارجۀ پاکستان، فقط گفته است که گره صلح با «کاهش خشونت»ها حل نمیشود و این گروه پیش از آغاز گفتوگوهای میانافغانها باید آتشبسِ کامل را برقرار کنـد. خواستی که به نظر نمیرسد نه طالبان آن را بپذیرند و نه هم وانمود کنند که آن را شنیدهاند.
طالبان در افغانستان حکومتی را نمیبینند که از آن توقع شنیدن چیزی را داشته باشند. اشرفغنی رییسِ خودخواندۀ حکومت وحدت ملی و حالا حکومت انحصاریِ ارگ چنان بلایی بر سرِ حکومتداری و ارزشهای نظام آورد که هیچ اصل و بنیاد قانونی برای آن چیزی که او را در ارگ نگه داشته، باقی نمانده است. ارگ حالا به جای اینکه مرجع قدرت و سیاستگزاریهای کشور باشد، یک خانه است که تعدادی در آن بودوباش دارند و گاهی از روی دلتنگی برای جوانان لکچر درسی ارایه میکننـد. آقای غنی در چنین لحظاتِ دشوار و بحرانی، چنان سیاست را به لجن کشیده که در ارگ لکچر درسی ارایه میکند؛ در حالی که در همان زمانی که او مشغول ارایۀ لکچر درسی خود است، در پشت درهای بسته برای سرنوشت افغانستان در پاکستان و دوحه تصمیم گرفته میشود، در میدانهای جنگ دهها سربازِ این خاک به خونشان درمیغلتند و صدها نفر در گوشه و کنارِ کابل و شهرهای مهمِ افغانستان به دستِ دزدان چپاول و غارت میشوند. از سرما، بیکاری و فقر هم که چیزی نگوییم، ولی در همین لحظاتِ حساس حاکم ارگ که دچار نوستالوژی استادی شده، عدهیی از جوانان را به خطۀ مبارکِ خود فرا میخواند و به شیوۀ گذشتهاش برایشان لکچر سیاسی در مورد فرهنگ و هویت ارایه میکند. اما در همان زمان وزیرخارجۀ پاکستان مشغول تصمیمگیری با طالبان است که پیـامشان را چگونه به گوش جهانیان برساند. اما سوال اینجاست که با چنین روشهایی میتوان صلح و امنیت را در افغانسـتان برقرار کرد؟
این پرسش سالهاست که ذهن شهروندانِ کشور را به خود مشغول کرده، بدون آنکه پاسخی درست و منطقی برای آن جستوجو شود. گفتوگوهای صلحِ امریکا با طالبان چنان سِری و پوشیده و کُنـد پیش میرود که نمیتوان به زودی برای آن نتیجهیی متصور بود. این گفتوگوها بیشتر از آنکه در محور حلِ مشکل جنگ در افغانستان قرار داشته باشد، محور اصلی آن توافق امریکا با طالبان برای بیرون شدن نظامیانِ این کشور از افغانستان است. در ضمن این هدف، امریکا میخواهد اگر ممکن باشد طالبان را متقاعد کند که دست از جنگ بردارند و وارد گفتوگوهای صلح با حکومت افغانستان (اگر حکومتی وجود داشته باشد) یا جناحهای سیاسیِ این کشور شوند و در میان خود به توافقی در مورد پایان جنگ برسند.
البته امریکاییها یک موضوعِ دیگر را نیز میخواهند با طالبان حل کنند و آن باقی ماندن بخشی از نظامیانِ این کشور در خاک افغانستان است. همانگونه که در عراق، عربسـتان و کویت حضور نظامی دارند. اما بحث تأمین امنیت افغانستان، یک بحث کاملاً داخلی است که با وجود داشتن جوانب بینالمللی و منطقهیی، تصمیم در مورد آن باید در داخل افغانستان گرفته شود. حداقل چنین خواستی را میتوان در موضعگیریهای طالبان شاهد بود. طالبان فکر میکنند که حکومت فعلی توانِ مقابله با این گروه را ندارد و به محض اینکه حمایت خارجی را از دست بدهد، مجبور میشود که در برابر مقاومتِ آنها تسلیم شود. اگر چنین هم نشود، طالبان در شرایط فعلی حاضر نیستند که با نمایندهگانِ حکومت وارد گفتوگو شوند.
راه دیگری که طالبان در برابر خود قرار داده، گفتوگو با جناح های سیاسی منهای ارگ است که در آن صورت نیز احتمال دور زدنِ ارگ و رسیدن به توافق با شرایط طالبان برای این گروه ممکن میشود و یا این گروه چنین فکر میکند که میتواند در پشت میز مذاکره جناحهای سیاسی افغانستان را که دیدگاههای بسیار متفاوت و پراکنده در مورد نظـام و ارزشهای آن دارند، قناعت بدهد؛ به ویژه وقتی صداهایی مثل صدایِ مجیبالرحمن انصـاری از منطقۀ گازرگاه هرات با آن امارتِ خودخواندهاش بلند میشود که میتواند بازتاب دهندۀ دیدگاههای طالبان باشد، کار را برای این گروه افراطی به عنوان جادهصافکنِ آن راحتتر میسازد.
متأسفانه صداهای افرادی مانند مجیبالرحمن انصاری بیش از آنکه ناشی از قوتِ طالبان و دیدگاههای افراطی آن باشد، ناشی از ضعف حکومتداریِ آقای غنی و اطرافیانِ اوست که چنین افرادی را سالها با پولِ خود پرورش دادند. حالا در چنین وضعیتی، چگونه میتوان از صلح آبرومندانه و عادلانه در کشور سخن گفت؟… وقتی از بیخ گوش نظام، صدای طالبان بلند است، طبیعی است که این گروه حاضر به مفاهمه و رسیدن به نتیجه از راه گفتوگو نخواهد شد.
Comments are closed.