گزارشگر:ارمغان بهداروند the_time('j F Y');?>
بخش نخست/
شعر، عمیقترین شکل ارتباطی را در قالب کلمه ممکن میسازد و اگر آن را یکی از قدیمیترین شکل هنری موجود بدانیم، درخواهیم یافت که این شکل، ناگزیر در طول قدمتِ خود و بنا به تغییر ارزشها و هنجارهای ادوار مختلف، تغییراتی را از سر گذرانده که ضـمن حفظ اصـالت خـود، زمینههای احیاء و تسری ظرفیتهای تازۀ دیگری را فراهم آورده است. بدیهی است خطرناکترین آسیبی که میتواند شعر را از کارکرد ارتباطی خود خارج نماید، بی توجهی به تحول و بی نیاز دانستن ساحت شعر از دگردیسی و تغییر است.
در حقیقت میتوان چنین گفت که هر نوع تحول و نوگرایی، ریشه در سنت دارد و شاعرانی توانستهاند بیشتر از دیگران توفیق پیدا کنند که تلفیقی مناسبتر از این دو که منتج به آفرینشی متعالیتر میشود، ارایه دهند.
قیصر همچنان که در بخش های پیشین اشاره شد، به عنوان شاعری مـولود نظام کلاسیک، آفرینش های شعریِ خود را با عبور آگاهانه از دسترنج شاعران پیش از خود و با مطالعۀ تئوری نیما و بهرهمندی از ظرفیت شعر شاعرانی که درک درستی از پیشنهاد نیما پیدا نموده بودند، طراحی کرده بود. این سیر تحول در کار شاعری قیصر هرچند در آغاز با توسعۀ کیفی و کمی اندکی مواجه بود، اما در ادامه موفق به معرفی چهرهیی جـدید از شـعر امروز میشود که در نوع خود هم وامدار ادبیات پیش از انقلاب است و هم تأثیرگذاری انقلاب را در آن میتوان به روشنی دید. در این زمینه میتوان به نظر «محمود سنجری» اشاره کرد که: «حیات هر سنتی بسته به بازآفرینی آن است و شاعران بزرگ کلاسیک با بازشناخت و بازآفرینی سنن شعری به تداوم و پویایی آن سنت دست یازیدهاند. شعر کلاسیک فارسی و سنن آن پیوستگی بسیار با سنن فرهنگی اجتماعی جامعۀ فارسیزبان در طی سدهها و سالها داشته است و اگر بپذیریم که این سنن فرهنگی اجتماعی در طی سدۀ اخیر دستخوش تغییرات و تحولات شگرفی شده است، ناگزیر از پذیرش آنیم که سنن شعری کلاسیک را نیز به عنوان تابع سنن فرهنگی اجتماعی، تحولیافته و دگرگون بیابیم. در اینجا نکته یی میماند و آن صداقت هنرمند است که ضامن حیات چنین سنتی در عصر فعلی صداقت شاعر است، در غیر این صورت جز چهره یی رنگباخته و نقابگون از سنن شعری کلاسیک چیزی باقی نمیماند. قیصر امینپور از نادر کسانی است که در عصر فعلی در تداوم سنت شاعران کلاسیک صداقت داشته است و این صداقت آثار غیرکلاسیک او را نیز شامل میشود.»(سنجری، ۱۳۸۴، ص۱۵)
روند تکوینی شعر قیصر را میتوان به جهت تبیین بهتر موضوع و تعیین جدی شاخصه های این سیر تحولی به بخش هایی تقسیم نمود که از آن جمله میتوان به قالب، مضمون و زبان اشاره داشت و روند رو به تکوین این موضوعات منتخب را در شعر او جستوجو کرد.
قالب
قالب (فرم) نمود بیرونی شعر است و اگرچه از میزان تعیینکنندهگی کمتری نسبت به دیگر مختصات شعر برخوردار میباشد اما از شاخصه های تأثیرگذاری برخوردار است که میتواند در رسایی روند تحول و تکامل شعر قابل تأمل باشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و در همان سالهای نخست، نوعی حساسیت و سرسختی نسبت به پذیرش جلوههای نوگرایی شعر ایجاد شده بود که این امر به خودی خود مانع از ادامۀ روند منطقی و نوگرایی شعر پیش از انقلاب میشد. شاعران انقلابی با رجوع به پدیدههای سنتی شعر فارسی در حقیقت، واکنش خود را که ناشی از حساسیت نسبت به سنت بود ابراز نمودند. به کارگیری گسترده و رواج دوبارۀ شکلهایی از شعر فارسی همچون دوبیتی و رباعی و تثبیت پارهیی دیگر از قالب ها همچون غزل از مشخصه های این رجعت محسوب میشوند. هر چند میتوان میزان متفاوت استقبال مخاطبان عام و خاصِ شعر این دوره را ناشی از افراط و تفریطهای شاعران دانست، اما باید پذیرفت که هرگونه تغییر و پذیرش آن علاوه بر ضرورت گذشت زمانی، نـیازمند استقبـال مخاطبــان نیز میباشد که این وضعیت در شعر پس از انقلاب با آشفتگی و سردرگمی شاعران روبهرو گردید.
هرچند نمیتوان فرمی واحد را برای شعرهای دورههای آغازین قیصر در نظر گرفت اما اگر مجموعه های منتشرۀ او را مبنای کار خود قرار دهیم، باید به شعرهای دفتر «در کوچۀ آفتاب» ارجاع دهیم که منحصراً به دو فرم کوتاه رباعی و دوبیتی سروده شده است. با نگاهی به مختصات ذاتی این دو فرم شعر فارسی که مولفه های کوتاهی شکل و ایجاز معنا از مهمترین جلوههای آن است، میتوان علل رویکرد قیصر را درک کرد.
قیصر نیز با برخورداری از حضور بلاواسطۀ خود در انقلاب و سپس جنگ و درک شرایط زمانی، بیشتر آفرینشهای این دورۀ خود را در این قالب سرود که این روند با توجه به نگاه نو و نیز چرخشهای زبانی او که متضمن مفاهیمی از قبیل حماسهسرایی، سوگسرایی، ستایش مفاهیم ارزشی انقلاب همچون شهید، نبرد، چهرههای انقلابی و دیگر جنبههای اجتماعی بود باعث فراگیر شدن این دو شکل شعر فارسی و در حقیقت احیای آن شد. باید گفت به طور کل نمودار به کارگیری قالب رباعی و دوبیتی تا اواسط دهۀ شصت سیری صعودی را نشان میدهد.
رباعی:
زین تیر که از صخره و آهن گذرد
وز رشتۀ موی و چشم سوزن گذرد
چندان به تن دشمن خود زخم زنیم
تا آن که نسیم از تن دشمن گذرد (در کوچۀ آفتاب/ص۶۳)
دوبیتی:
شهیدان را به نوری ناب شوییم
درون چشمۀ مهتاب شوییم
شهیدان همچو آب چشمه پاکند
شگفتا، آب را با آب شوییم؟ (همان/ص۹۹)
در نهاد شاعری امینپور نوعی گرایش به کوتاهسرایی احساس میشود که در دو مجموعۀ «گلها همه آفتابگردانند» و «آینههای ناگهان» و حتا «دستور زبان عشق» هم شواهد فراوان دارد و اساساً منحصر به رباعی و دوبیتی نیست بلکه نمونه های درخشانی در قالب نیمایی هم سروده است. گرایش به کوتاهسرایی، البته در کار شاعران استادی چون شاملو و شفیعی کدکنی هم پیش از قیصر دیده میشود. اکنون نمونههایی از رباعی ها و دوبیتی های تحولگرایانۀ امینپور نقل میشود:
مبادا آسمان بی بال و بی پر
مبادا در زمین دیوار بی در
مبادا هیچ سقفی بی پرستو
مبادا هیچ بامی بی کبوتر(آینه های ناگهان/ص۱۶۲)
و:
ماییم و ز درد و داغ گفتن با تو
داغیم ز گفتن و شنفتن با تو
تنها به اشارۀ تو سبز است بهار
باغیم و اجازۀ شکفتن با تو (همان/ ص۱۵۸)
یا:
هر دم دردی از پی دردی ای سال!
با این تن ناتوان چه کردی ای سال؟
رفتی و گذشتن تو یک عمر گذشت
صد سال سیاه برنگردی ای سال! (گلها همه آفتابگردانند/ص۱۲۹)
سیر رو به تعالی مفاهیم و درونمایه های شاعرانۀ رباعی ها و دوبیتی های قیصر را در دو دفتر پایانی شعر او بهتر میتوان دید:
با همهمۀ مبهم باغی در باد
با طرح مهآلود کلاغی در باد
از دور صدای پای پاییز آمد
چون پچ پچ خاموش چراغی در باد(همان/ ص۸۵)
و یا:
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چکچک، چکچک… چکار با پنجره داشت؟(دستور زبان عشق/ص۹۰)
و در این دوبیتی:
خدایا یک نفس آواز! آواز!
دلم را زنده کن! اعجاز! اعجاز!
بیا بال و پر ما را بیاموز
به قدر یک قفس پرواز! پرواز!(همان/ ص۹۱)
از دیگرسو قیصر به عنوان غزلسرایی نوگرا که در توسعۀ ظرفیت های شعر نیمایی در غزل تلاش داشته است، در مجموعه های خود بسامد بالایی از آفرینش غزل را به نمایش گذاشته است. غزل به عنوان فرمی که علیرغم همهی گذشتۀ درخشان خود در ادبیات پیش از انقلاب در سال های ظهور انقلاب و پس از آن دچار نوعی رکود و بیاقبالی گردیده بود، با رویکرد دوبارۀ شاعران، به عنوان یکی از جدیترین فرمهای شعر انقلاب معرفی گردید.
با بررسی دفاتر شعر قیصر امینپور و کشف آمار بسامدی فرم های شعرِ او میتوان به فراگیری شکل غزل در آفرینش های او پی برد. قیصر، غزل را هوشمندانه و با مطالعۀ پیشینۀ معاصر آن تجربـه مینمود.
غزل پس از انقلاب اسلامی با پیش چشم داشتن تجربه های غزلسرایان دهۀ چهل و پنجاه و با پذیـرش و حفـظ تازهگی و نـوآوریهای پیشنهادی آنان، در اندیشه و محتوا دگرگون شد و این مهم ترین وجه تمایز غزل پس از انقلاب با پیش از آن است. غزل امینپور نیز حامل اندیشه و پیام تازهیی است و شکل بیرونی آن نیز برخوردار از تفاوتهایی است از جمله: رعایت ارتباط بیتها در محور عمودی، استفاده از آهنگ زبان گفتار و برخورداری از مفاهیم و واژگان این حوزه.
Comments are closed.