احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتور هجرتالله جبرئیلی - ۲۹ جدی ۱۳۹۸
بخش دوم/
۱/۴) کاربست واژۀ بلوغ در قرآن
در این بخش معانی مختلف واژه¬های برآمده از ریشه «بلغ» در قرآن و مترادفات آن مورد پژوهش قرار می¬گیرد.
۱/۴/۱) کاربرد واژهگان ریشه «بلغ» در قرآنکریم
در قرآنکریم واژهگان برآمده از ریشه «بلغ» پرکاربرد هستند. برخی از نمونههای آن عبارت اند از:
۱/۴/۱/۱) بلوغ به معنای انتهاء و پایان: در گسترۀ این معنا، آیات ذیل قابل ذکر اند: با لفظ فعلی «بلغ» در: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ﴿یوسف: ٢٢﴾»، «فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ (البقره/ ۲۳۲)»، « فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ (الصافات/ ۱۰۲)»، با لفظ «بالغ» در «وما هُمْ بِبالِغِیهِ (غافر/ ۵۶)» و « أَیْمانٌ عَلَیْنا بالِغَهٌ [القلم/ ۳۹] ، أی: منتهیه فی التوکید.»، بالفظ « أَبْلُغُ» در « لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (غافر/ ۳۶)» کاربرد داشته که همه معنای پایان و انتهاء را میرساند.
۱/۴/۱/۲) به معنای رساندن: که با لفظ «البَلَاغ به معنای التبلیغ» به کار رفته. که رساندن پیام الهی منظور است. مانند: «هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ (إبراهیم: ۵۲)»، «بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (الأحقاف: ۳۵)»، «وَما عَلَیْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ (یس: ۱۷)»، «فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسابُ (الرعد: ۴۰)»، «أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی (الأعراف: ۶۲) ، «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ (المائده: ۶۷) ، «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ (هود: ۵۷).
۱/۴/۱/۳) به معنای بسندهگی و کفایت: با لفظ «البَلَاغ» این معنا آمده است: «إِنَّ فِی هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِینَ (الأنبیاء: ۱۰۶) ، با ساخت فعلی آن: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ (المائده: ۶۷)».
۱/۴/۱/۴) به معنای نزدیکی و مشارفه: در این آیه با ساخت فعلی آن: «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ (الطلاق/ ۲)» .
۱/۴/۱/۴) به معنای رسایی سخن: از آن به بلاغت و بلیغ تعبیر می¬شود، در آیه: «وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغاً (النساء/ ۶۳)» .
۱/۴/۱/۵) به معانی در یافتن چیزی: در آیه¬های: «بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عاقِرٌ (آل عمران/ ۴۰)»، «وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا (مریم/ ۸)» (الإصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲: ۱۴۴) .
با پژوهش در آیات قرآنی روشن شد که ساخت «البلوغ» به معنای مرحله-یی از عمر بیولوژیکی و رسیدن به سن تکلیف و عبور از صغارت در قرآنکریم به کار نرفته است.
۱/۴/۲) کاربرد واژهگان هم¬معنای واژۀ «بلوغ» در قرآنکریم
در قرآنکریم واژهگان هم معنای بلوغ، به معنای رسیدن به سن تکلیف، وجود دارد و منبع استنباطات فقهی است، که عبارت اند از:
۱/۴/۲/۱) حُلُم: واژه « الْحُلُمَ » دو مرتبه در قرآنکریم به کار رفته است که در هر دو مرتبه، هدف از آن رسیدن به مرحله خاصی از سن بیولوژیکی است که به بلوغ جنسی تعبیر می¬شود و نشانه¬یی از بلوغ انسان نر و ماده به شمار است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ …﴿النور: ۵٨﴾؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بردهگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند … . وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا … ﴿النور: ۵٩﴾؛ و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند.
۱/۴/۲/۲) أَشُدّ: در نزد سِیبَوَیْه وزن آن «أفعل» بوده، و جمع است، در نزد دیگران جمع آن «شدَّه» است مانند نعمه وأنعم و به نظری جمع «شدّ» است، مثل «قد وأقد» (مکی، أبومحمد، ، مشکل إعراب القرآن، ۱۴۰۵: ۲ / ۵۴۲) و به معنای « العقد القویّ. یقال: شَدَدْتُ الشّیء»؛ استواری و محکمی گره و پیوند، آمده است، مانند اینکه آن را استوار و محکم ساختم. این استواری و استحکام در عقد و گره پیوند، بدن، قوای نفس و عذاب به کار رفته است (الإصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲: ۴۴۷) .
این واژه در قرآنکریم شش مرتبه به کار رفته است. سه بار به معنای بلوغ بیولوژیکی جنسی و عقلی مانند: وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ ﴿الأنعام: ١۵٢﴾؛ و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد!» «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ ﴿الإسراء: ٣۴﴾؛ و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد!» «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَهِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنزٌ لَّهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا ﴿الکهف: ٨٢﴾؛ و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو میخواست آنها به حد بلوغ برسند».
سه مرتبه به معنای بلوغ عقلی که معنای فراتر از رسیدن به بلوغ جنسی و حد تکلیف دارد، مانند: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ﴿یوسف: ٢٢﴾؛ و (یوسف) هنگامی که به بلوغ و قوّت رسید، ما «حکم» [= نبوّت] و «علم» به او دادیم.» «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ﴿القصص: ١۴﴾؛ و هنگامی که (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم.» « حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ﴿الأحقاف: ١۵﴾؛ …تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد».
۱/۴/۲/۳) رُشْد: «الرَّشَدُ والرُّشْدُ: خلاف الغیّ، یستعمل استعمال الهدایه» بر خلاف کژراهی بوده و به جای هدایت به کاربرده می¬شود (الإصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲: ۳۵۴). در قرآن کریم ۱۳ مرتبه به ساخت های گوناگون به کار رفته است. یک بار به معنای بلوغ عقلی کاربرد دارد: وَابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ﴿النساء: ۶﴾؛ و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید!
از سیاق آیه معلوم می¬شود، که رشد معنای فراتر و گستردهتر از بلوغ بیولوژیکی و جنسی و بیولوژیکی دارد.
۱/۴/۲/۴) نِکَاحَ: أصل «النِّکَاحُ» برای عقد و پیمان کاربرد داشته است و سپس استعاره شده برای جماع (الإصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲: ۸۲۳). با ساختهای گوناگون ۱۸ مرتبه در قرآنکریم به کار رفته است و یکبار به معنای بلوغ آمده است: وَابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ﴿النساء: ۶﴾؛ و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید!»
بنابراین، واژهگانی که در محور آن میتوان «بلوغ» را مورد مطالعه قرار داد، عبارت اند از: «حلم»، «أشد»، «رشد» و «نکاح».
۲) آیات بلوغ در قرآن
با توجه به مطالبی که در فوق ارایه شد، آیاتی که در محور آن¬ها می¬توان موضوع بلوغ مورد مطالعه قرار داد، در ذیل با نام¬گذاری آن¬ها ارایه می¬شود که از آن¬ها به «آیات بلوغ» تعبیر می¬شود.
۲/۱) آیات بلوغ حُلُم: در قرآنکریم دو آیه وجود دارد. تحت عنوان فرعی می¬توان از هر دو به عنوان «آیات إذن» نیز یاد کرد. این دو آیه عبارت اند از:
۲/۱/۱) آیه إذن بردهگان و نابالغان: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ …﴿النور: ۵٨﴾؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند… .
۲/۱/۲) آیه إذن بالغان: وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا … ﴿النور: ۵٩﴾؛ و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند.
۲/۲) آیات بلوغ أَشُدّ: در قرآنکریم شش آیه «أشد» وجود دارد. میتوان آیات را تحت دو گروه فرعی «آیات بلوغ جنسی و عقلی» و «آیات بلوغ عقلی» دستهبندی کرد.
۲/۲/۱) آیات بلوغ جنسی و عقلی: این گروه از آیات عبارت اند از:
۲/۲/۱/۱) «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ ﴿الأنعام: ١۵٢﴾؛ و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد!»
۲/۲/۱/۲)«وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ ﴿الإسراء: ٣۴﴾؛ و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد!»
۲/۲/۱/۳) «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَهِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنزٌ لَّهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا ﴿الکهف: ٨٢﴾؛ و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو میخواست آنها به حد بلوغ برسند».
۲/۲/۲) آیات بلوغ عقلی: سیاق این آیات می¬رساند که معنای آن فراتر از رسیدن به بلوغ جنسی و حد تکلیف است. این گروه از آیات عبارت اند از:
۲/۲/۲/۱) «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ﴿یوسف: ٢٢﴾؛ و (یوسف) هنگامی که به بلوغ و قوّت رسید، ما «حکم» [= نبوّت] و «علم» به او دادیم.»
۲/۲/۲/۲)«وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ﴿القصص: ١۴﴾؛ و هنگامی که (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم.»
۲/۲/۲/۳) « حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ﴿الأحقاف: ١۵﴾؛ …تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد».
۲/۲/۲/۴) ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ﴿الحج: ۵﴾؛ سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید.
۲/۳) آیت بلوغ نِکَاحَ: فقط یک بار «نکَاحُ» به معنای بلوغ جنسی و عقلی در قرآن کریم به کار رفته است: آیه عبارت است از: «وَابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ ﴿النساء: ۶﴾؛ و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید!
۲/۴) آیت بلوغ رُشْد: فقط یک بار «رشد» به معنای به معنای بلوغ عقلی در قرآن کریم به کار رفته است. آیه عبارت است از: « فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ﴿النساء: ۶﴾؛ اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید!
از سیاق آیه معلوم می¬شود، که رشد، معنای فراتر و گستردهتر از بلوغ بیولوژیکی و جنسی دارد.
بنابراین، آیات بلوغ در قرآنکریم عبارت اند از: «آیات حلم»، «آیات أشد»، «آیت رشد» و «آیت نکاح» .
۳) فقه القرآن آیات بلوغ در منابع سنی و شیعه
در این بخش، آیات بلوغ در قرآنکریم «آیات حلم»، «آیات أشد»، «آیت رشد» و «آیت نکاح» با رویکرد فقه القرآنی و تفسیری تطبیقی در منابع فقه القرآنی شیعه و سنی و در صورت نیاز منابع فقهی آنان مورد مطالعه قرار می¬گیرد.
۳/۱) بلوغ حُلُم: در این فراز تفسیر آیات ۵۸ و ۵۹ سوره نور یعنی بلوغ حلم در منابع فقه القرآنی اهل سنت و شیعه و فهم آنان از بلوغ حُلُم مورد بررسی قرار می¬گیرد. آیه نخست به آیه استئذان معروف است، اما مقصود ما دو فراز از آیات مرتبط با حلم است.
۳/۱/۱) مفهوم لغوی حُلُم: «حَلَمَ» از این ریشه واحد در سه معنا به کار میرود: ترک عجله، سوراخ شدن چیزی، و دیدن چیزی در خواب. «الحُلُمُ: الرُّؤیا»، به معنای رؤیا و خواب دیدن است. در معنای سومی است که گفته شده است: «قَدْ حَلَمَ فِی نَوْمِهِ حُلْمًا وَحُلُمًا»؛ او در خوابش چیزی را دید (احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱۳۹۹: ۲/ ۹۳). «والحُلْمُ: الاحتِلامُ»، که جمع آن «الأحلام»؛ و فاعل آن «حالِمٌ ومُحْتَلِم» می¬شود (الفراهیدی، العین، بیتا: ۳/ ۲۴۶ ).
۳/۱/۲) کاربرد قرآنی حُلُم: در قرآنکریم این واژه به هر دو کاربرد «الحُلُمُ» و ««والحُلْمُ» به کار رفته است.
۳/۱/۲/۱) به معنای رؤیاها: قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ (یوسف: ۵۴)؛ گفتند: «خوابهای پریشان و پراکندهیی است؛ و ما از تعبیر این گونه خوابها آگاه نیستیم!» ۳/۱/۲/۲) به معنای رؤیای خاص جوانی: وَإِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ (النور: ۵۹)؛ و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند. یعنی زمان بلوغ، و به خاطری «حلم» نامگذاری شده است که شایسته «الحلم» یعنی تأنی و تعقل و احتیاط است.
۳/۱/۲/۳) به معنای ضبط نفس و طبع از هیجان خشم: أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ (الطور: ۳۲)؛ آیا عقلهایشان آنها را به این اعمال دستور میدهد، یا قومی طغیانگر اند؟ گفته شده، به معنای عقل های شان، حلم در حقیقت به معنای عقل نیست، اما به عقل تفسیر کرده اند، چون از مسببات عقل است (راغب الأصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲: ۲۵۴ ).
۳/۱/۳) فقه القرآن الحُلُم: « وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم … » ﴿النور: ۵۸﴾ «وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا» … ﴿النور: ۵٩﴾ کی¬ها هستند؟
Comments are closed.