احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۶ دلو ۱۳۹۸
از آغاز نیز چنین بود که سیاسیونِ افغانستان یک راه را میرفتند و ارگ راه دیگری را. حالا این دوگانهسرایی عملاً در روند صلح خود را نشان داده است. سیاسیون مطرحِ افغانستان به شمول حامد کرزی رییس جمهوری پیشین و عبدالله عبدالله رییس اجراییۀ حکومت تاریخگذشتۀ وحدت ملی، در حال ایجاد مجمعی برای گفتوگوهای صلح اند. به گفتۀ آنان، این مجمع برنامۀ صـلح را تدوین میکند و بر اساس آن، گفتوگوهای صلح میان جناحهای سیاسیِ افغانستان و طالبان پس از آن که با امریکاییها به نتیجه برسند، آغاز میشود.
بر اساس گفتههای این سیاسیون، ارگ فقط میتواند بخشی از این روند باشد و نمیتواند کُلِ روند صلح را در اختیار داشته باشد. به گفتۀ این سیاسیون، طرح آنان برای صلح برآمده از دیدگاههای مردم است و آنان به نمایندهگی از مردم افغانستان میخواهند در چنین گفتوگوهایی شرکت داشته باشند. آنان همچنین از کاهشِ خشونتها به وسیلۀ طالبان حمایت میکنند و میگویند کاهش خشونتها میتواند زمینه را برای آتشبس فراهم کند.
این طرح و گفتهها دقیقاً در مخالفت با آنچه که ارگ در نظر دارد، قرار میگیرد. ارگ میخواهد که روند صلح فقط در اختیارِ این نهاد قرار داشته باشد و هر آنچه را که میگوید، باید عملی گردد. ارگ با طرح کاهش خشونتها موافق نیست و خواهان آتشبس از سوی طالبان برای آغاز گفتوگوهای صلح است. برخی از تحلیلگرانِ نظامی نیز کاهش خشونتها را به دلیل عدم پیمایش مقدار آن طرحی عملی نمیدانند و به این باور اند که اگر طالبان بهراستی خواهانِ صلح اند، باید به آتشبس تن در دهند. اما طالبان چنین نظری ندارند. آنان در حال حاضر فقط با امریکاییها میخواهند در مسالۀ صـلح به نتیجه برسند و به دنبال آن، اقدامهای بعدی را مطابق به شرایط انجام دهند. طالبان حتا حاضر نیستند که طرف مذاکرۀ آنان، حکومت افغانستان و به ویژه ارگ باشد. آنان حکومت را به رسمیت نمیشناسند و میگویند در صورت توافق با امریکاییها، با جناحهای سیاسیِ افغانستان در مسالۀ صلح وارد گفتوگو خواهند شد.
البته تقابل ارگ با سیاسیون کشور، به ویژه کرزی، از دیرزمانی آغاز شده است. این تقابل از آنجا کلیک خورد که سیاسیونِ افغانستان در نشستهایی شرکت کردند که در مسکو برگزار شد. در این گفتوگوها نمایندهگان طالبان نیز حضور داشتند. ارگ نشستهای مسکو را «کنفرانسهای علمی» توصیف کرد که هیچ کاربرد عملی ندارد. اما تقابل ارگ و سیاسیونِ کشور در نشست اقتصادی داووس در سویس به نقطۀ اوجِ خود رسید. هرچند معلوم نیست که در افغانستان چه چیزی و چه زمانی به نقطۀ اوج میرسد و چه زمان فروکش میکند؛ چون بارها سیاسیونِ کشور علیه یکدیگر موضعگیریهای سختی نشان دادهاند ولی وقتی منافع شخصیشان ایجاب کرده، دوباره یخها آب شده است. حالا هم نقطۀ اوج تقابل ارگ و سیاسیون را به همین صورت باید ارزیابی کرد.
در حاشیۀ نشست اقتصادی داووس در سویس، اشرفغنی غاصب قدرت سیاسی در کشور، کرزی و عبدالله را به نداشتنِ طرح و برنامه در روند صـلح متهم کرد و خود را یگانه فردی در افغانستان خواند که برای همه چیز و از جمله صلح، طرح و برنامه دارد. البته برنامۀ صلحِ آقای غنی نیز فقط یک متنِ کمسوادانه به زبان انگلیسی است که رونوشتِ سخنان سالهای اخیرِ او در رابطه به صلح میتواند قلمداد شود. برنامۀ آقای غنی نیز در رابطه با صلح، یک طرح سنجیدهشده و مبتنی بر واقعیتهای سیاسی و اجتماعی کشور نیست. مقالهیی است که هر شاگرد صنف سومی میتواند آن را بنویسد. به همین دلیل، طرح او هیچ وقت از زمانِ انتشار تا به حال جدی پنداشته نشد و کسی هم به آن اعتنایی نکرد. اما سخنانِ آقای غنی در داووس واکنشهای تندِ سیاسیون را برانگیخت و سرانجام به اینجا رسید که همۀ آنها دور هم در خانۀ آقای محقق جمع شوند و مجمعی را بسازند که در ظرفِ یک هفته برنامۀ صلح را ارایه کند. قرار است که این برنامه در صورتی که واقعاً نوشته و نهـایی شود، به آقای غنی نیز پیشکش شود تا او بداند که سیاسیونِ کشور آنگونه که او فکر میکند، فاقد برنامه و طرح هم نیستند. اما نتیجۀ این تقابلها و رویاروییها چه میشود؟
به نظر میرسد که نتیجۀ تقابلها به همان چیزی ختم میشود که در ظرف چهل سالِ گذشته از مردم افغانستان قربانی گرفته است، یعنی ادامۀ جنگ و کشمکشهای نظامی برای حفظ و یا به دست آوردن قدرت. در چهل سال گذشته، مردم افغانستان همواره قربانی چنین تقابلهای سیاسییی شدهاند. هر زمان که قرار شد این کشور به صلح نزدیک شود، علاوه بر اینکه برخی کشورهای منطقه و جهان نخواستند که صلح در افغانستان استقرار یابد، سیاسیونِ کشور که به جناحهای مختلف تعلق داشتند نیز مانع عملی شدنِ چنین امری شدند. حتا از زمان داکتر نجیبالله آخرین رییسجمهوری حاکمیت حزب دموکراتیک خلق که با طرح مصالحۀ ملی وارد صحنۀ سیاست کشور شد، تا به امروز، سیاسیون کشور در تقابل با یکدیگر قرار داشته و نتوانستهاند که به تفکری ملی و همهجانبه در رابطه با نجاتِ کشور از چنگ هیولای جنگ و مصایبِ آن دست پیدا کنند. گاهی سیاسیونِ بیرون از حکومت مانع چنین امری شدهاند، همچون زمان داکتر نجیبالله؛ و گاهی ارگ مانع چنین امری شده است، همچون زمان فعلی. مسلماً تا زمانی که سیاسیون و نخبهگانِ کشور که به هر جناح و تفکری تعلق دارند، ملی نیندیشند و وارد یک تعامل ملی نشوند، دست یافتن به صلح امری غیرممکن خواهد بود. سخن احمدولی مسعود طراح وفاق ملی اینجا یاد آدم میآید که گفت: نخست سیاسیونِ کشور باید به وفاق ملی برسند و مشکلات میان خود را حل کنند، آنگاه میتوانند به مسایل کلانِ کشور و از جمله صلح عطف توجه نشان دهند.
Comments are closed.