نویسنده:مبارکشاه شهرام ۳ اسد ۱۴۰۰
اخبار و اطلاعات، فرایندی از واقعیتهای تلخ و شیرینی است که سراسر گیتی را در مینوردد و با پیشرفت فناوری، شتاب اطلاعات و ارتباطات به ثانیهها رسیده است. با شکلگیری فرایند جهانیشدن و توجه به بحث منافع در بیرون از مرزهای ملی، این رسانهها هستند که جهانرا به روستایی تبدیل کردهاند که همه اتفاقها پیش چشم مردمان آن شکل میگیرد.
همانگونه که بینش افراد از رسانه تأثیرپذیر هست؛ سرشت و نهادِ رسانهها نیز از جهانبینی افراد سرچشمه میگیرد. با بیانِ سادهتر، امروزه رسانهها به کشتزارهایهمانندی دارند که هرکسی میتواند در آن بذری بپاشد و بهرهای درو کند. در عصر انترنت، هر شهروند بااینکه خود یک رسانه است،رسانههای زیادی را مدیریت میکنند. فیسبوک، تویتر، یوتیوب و حتا کانالهای ارتباطی چون واتسب و ایمو و… نیز در این عصر، کارِ یک رسانه را بهپیش میبرند که امروزه همه به آن سروکار داریم.
قدرت رسانه در شکلدهی افکارِ عمومی، تفنگ از صاحبان جنگ گرفته و امروزه این رسانهها هستند که با ایجاد انواع جنگهای روانی و ایجاد موج علیه صاحبان قدرت و گروههای فشار، توانستهاند حتا حکومتهای قدرتمند را سرنگون کنند. با این حساب، میتوان گفت که رسانه، قدرتمندترین سلاحیست در خدمتِ بشر که همه میتوانند با بهکارگیری این ابزار، راستایی را نشانهگیری کنند و هیچگاهی تیرشان به خطا نرود.
رسانهها گاهی میتوانند واقعیتها را مهندسیشده یا وارونه بازتاب دهد که این امر، در کشورهای جهانِ سوم، بهوفور دیده میشود. ضعفِ سواد، شمِّ ضعیف کاوش، و قربانی شدن دقت بر سرعت در وارونهجلوه دادن اخبار، نقش دارد که افغانستان نسبت به بیشتر کشورهای جهان سوم در این امر، سهمِ بیشتری دارد.
امروزه رسانههای اجتماعی، کاراتر از رسانههای جمعی چون رادیو، تلویزیون و روزنامهها هستند؛ بحثِ «هر شهروند، یک خبرنگار» باعث شده است تا مخاطبِ امروزی، اسیر جریانهای «یکسُویۀ اطلاعات» شوند. بارها اتفاق افتاده است که حتا غولهای رسانهای، که از سوی کشورهای جهان اول مدیریت میشوند نیز اخبار را بدون درنظرداشتِ اصلهای خبرنگاری، و شتابانگذشتن از روی «اصلِ امانتداری» نشر کنند که در برخی موارد، حتا رابطۀ دیپلوماتیکِ دوکشور را بههم زدهاند.
امروزه، اگر در کشور اتفاقی میافتد، نخستین خبرنگاران، کاربران شبکههای اجتماعی هستند تا رسانههایی چون رادیو، تلویزیون و روزنامه! این یعنی دیگر وقتِ آن گذشته است که همه در انتظار اخبار دستِ اول از ساعت شش یا ساعت ۱۰ تلویزیونها باشیم.
با طرح این پرسمان، میخواهم بگویم که رسانههای اجتماعی، در قسمت روحیهدهی ویا هم تضعیف روحیۀ مردم نیز بیتأثیر نیستند. با شدت گرفتنِ جنگ در ماههای اخیر و رفتنِ نیروهای امریکایی از افغانستان، شماری از ولسوالیهای کشور بهدست طالبان افتاد که برخی از این ولسوالیها در اثر جنگ و برخی دیگر بدون هیچنوع درگیری، تسلیم داده شدند؛ اما چنانچه دیده شده است در این اواخر روند واپسگیری ولسوالیها از دستِ طالبان، دوباره آغاز شده که تاکنون، چندین ولسوالی کشور، از تصرف طالبان بیرون شده است.
جنگ، در هر جای دنیا چنین روندی دارد. قرار نیست که در هر جنگی، نیروهای دولتی پیروز شوند. جنگ تلفات دارد، شکست و سقوط دارد که حتا منجر به سقوط یک دولت میشود. سقوط یک دولت هم، به معنی پایان جنگ و ایجاد نظامِ نوین در کشور نیست؛ بلکه آغازی است برای یک جنگِ دوباره!
افغانستان در شرایط سخت و غیرقابلپیشبینی قرار دارد. هیچکسی نمیتواند حکم کند که پایان جنگ به نفع کدامیک از طرفهای درگیر میباشد. پس در چنین شرایطی، رسانههای اجتماعی باید طرف خود را مشخص کنند. بدیهی است که اکثر کاربران شبکههای اجتماعی را فعالان جامعۀ مدنی و قشر باسواد تشکیل میدهد و این قشر، همواره منتقد بوده اند نه مخالف!
هرگاه یک ولسوالی بهدستِ طالبان سقوط میکند، کاربران شبکههای اجتماعی چنان بازار خبر را گرم میکنند که انگار از سوی طالبان به همین امر گماشته باشند. چنان جملههای ناامیدکننده مینویسند که روانِ جمعی را مخدوش کرده و افکار عمومی را به سمت ناامیدی سوق میدهند. بااینکه هدف کاربران اجتماعی از نشر همچنین اخبارِ واقعی ویا هم غیرواقعی، مخالف با حکومت و همسویی با طالبان نیست؛ اما نشر اینگونه اخبار، به گونۀ ناخودآگاه و خودکار، همسویی با طالبان و بلندگوشدن آنان پنداشته میشود. یعنی کاربران اجتماعی، به طالبان نیرو میبخشند تا بیشتر تلاش کنند و پیشروی نمایند.
کاربران رسانههای اجتماعی باید از نشرِ اینچنین اخبار، اجتناب ورزیده و بهجای تضعیف روحیۀ نیروهای امنیتی، با اعلان پشتیبانی از این نیروها، به آنان روحیه دهند. وقتی نیروهای امنیتی از پشتیبانی جمعی مردم در رسانههای اجتماعی بشنوند، با روحیۀ قویتری میجنگند و این به سودِ کشور است.
آنچه تذکر دادیم به معنی محدودیت آزادی بیان نیست. حتا در دموکراسیترین کشورهای جهان نیز در شرایطی که کشور به بحران میرود ویا در حالت اضطرار قرار میگیرد؛ یکسری محدودیتهای موقتی بر آزادی رسانهها وضع میشود که در قوانین مربوط به رسانهها بازتاب یافته است. در چنین شرایطی، پس کاربرانِ شبکههای اجتماعی، نباید به نشرِ این نوع اخبارِ غیر مستند ، آنهم به شکل غیر حرفه ای آن مبادرت ورزند؛ بلکه بگذارند خبرنگاران حرفهای مسلکی، به گونۀ جدی خبر را پیگیری کرده و حقیقت را به نشر رسانند؛ آنگاه کاربران محترم نیز میتوانند در پیوند به این خبر، تبصرهها و دیدگاههای خود را بنویسند.
Comments are closed.