احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





آیا طرحِ امریکا گزینۀ مناسبی خواهد بود؟

- ۰۵ حوت ۱۳۹۱

در نشست وزیران دفاع کشورهای عضو ناتو در بروکسل، مطرح شده است که طرح ایالات متحده مبنی بر حفظ و تأمین بودجۀ ۳۵۲هزار تن از نیروهای امنیتی افغانستان تا سال ۲۰۱۸، می‌تواند راهکار مناسبی برای جلوگیری از افزایش ناامنی‌ها پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان باشد.
این بحث در حالی مطرح شده است که مقام‌های ایالات متحده گفته‌اند که پس از سال ۲۰۱۴ نیز بین ۸ تا ۱۲هزار نیروی مشترک در افغانستان باقی خواهد ماند و کار این نیروها، بیشتر مشوره و آموزش نیروهای امنیتی افغانستان خواهد بود.
قبل بر این گفته شده بود که ارتش کنونی افغانستان و در کل نیروهای امنیتی این کشور مختصر خواهد شد، اما حال دیده می‌شود که ایالات متحده در نظر دارد که شمار نیروهای امنیتی فعلیِ افغانستان را تا پنج سال دیگر حفظ کند.
این طرح در نگاه نخست امیدوارکننده به نظر می‌رسد، زیرا حفظ کمیتِ نیروهای امنیتی افغانستان، همه را به این تصور می‌اندازد که با کمیتِ بیشتر می‌توان در برابر گروه‌های هراس‌افگن و طالب مبارزه کرد؛ اما اگر نیک دیده شود، راهکاری که ایالات متحده به عنوان نوش‌داروی مسالۀ امنیت در نظر گرفته‌ است، اشکالی کیفی دارد که بارها به آن اشاره شده است.
این اشکال نخست از همه، در زمینۀ تجهیز و تسلیح نیروهای امنیتی افغانستان از جمله ارتش ملی به چشم می‌خورد که به‌رغم دادوفریاد مقاماتِ وزارت دفاع، به آن هیچ توجهی نشده است. در حال حاضر، ارتش ملی افغانستان اسلحۀ سبکِ باکیفیت در اختیار ندارد، فاقد نیروی هوایی است، سربازان و افسران ارتش آموزشِ کافی ندیده‌اند، بخش بزرگی از این نیروها به اعتیاد دچارند و مهم‌تر از همه این‌که در تاروپود نیروهای امنیتی افغانستان، جاسوسان استخبارات منطقه رخنه کرده‌اند.
در آغاز گمان می‌رفت که این مشکل تنها مربوط به وزارت دفاع افغانستان است، اما بعدها نمونه‌هایی به‌دست آمد که نشان داد پولیس کشور نیز از شرِ جاسوسان در امان نمانده است. به‌رغم این‌که انتقادهای بسیاری در این زمینه وجود داشته، ولی تاکنون اقدامی برای تصفیۀ این نهادها از وجود عناصر استخباراتِ منطقه روی دست گرفته نشده است.
بنابراین سیاست‌گذاران امریکا و ناتو، نخست باید به کیفیت ارگان‌های امنیتی افغانستان توجه کنند که در حال حاضر رسیده‌گی به آن دشوار می‌نماید. زیرا وقتی در یازده سال گذشته، پروسۀ تجهیز و تسلیح و هم‌چنان آموزش نیروهای امنیتی افغانستان، با ناکامی مواجه بوده است، در چند سال آینده چه‌گونه این مسیر به پیروزی منتهی خواهد ‌شد؟
اشکال دیگر در سیاست‌های حکومت افغانستان است که هم ناتو و هم ایالات متحده از آن پشتیبانی می‌کنند. چنان‌که سیاست تقویت‌بخشیِ طالبان زیر نام گفت‌وگوهای صلح، یکی از ناکارآمدترین سیاست‌هایی‌ست که جز رسمیت بخشیدن به طالبان، نتیجۀ دیگری نداشته است. در تازه‌ترین مورد می‌توان به آزادی گستردۀ طالبان از زندان‌های پاکستان اشاره کرد که واضحاً جبهۀ طالبان را تقویت کرد و همۀ زندانیانِ آزادشده را به صفوف طالبان گسیل داشت. حالا اگر این روند ادامه پیدا کند، از تقویت و تجهیز نیروهای امنیتی افغانستان چه سود؟ و یا از صرفِ شش میلیارد دالر برای این نیروها چه فایده؟
بنابراین می‌توان گفت که سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی ایالات متحده و ناتو، هم در ساحت نظامی ‌و هم در حوزۀ سیاسی، به‌شدت دچار مشکل است. این اشکال از آغازِ کار وجود داشته و آن‌چه که در نشست بروکسل مطرح شده نیز در ادامۀ همان سیاست‌های ناقصی‌ست که برنامه‌ریزان کاخ سفید آگاهانه و یا غیرآگاهانه بر افغانستان روا می‌دارند.
اگر این اشکالات، از بنیاد حل نگردد و راه‌حلِ مناسبی برای آن تدارک دیده نشود، نه تنها نشست بروکسل، که صدها نشست دیگر هم که در پیوند به قضیۀ افغانستان برگزار شود، راه به جایی نخواهد برد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.