احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





انسان و راز آفرینش

گزارشگر:هما شهرام‌بخت - ۱۴ حوت ۱۳۹۱

چه‌گونگیِ آفرینش آسمان‌ها و زمین یکی از اسراری است که فکر آدمی را به خود مشغول کرده است. پاسخ به این پرسشِ غامض موجب شده در اساطیر ملل مختلف، داستان‌های متفاوتی درباره آفرینش وجود داشته باشد.
این در حالی است که آدمی فقط درباره خلقت زمین، آسمان و ستاره‌ها نیاندیشیده، بلکه از همان ابتدا در پی آن بوده که دریابد نظام آفرینش قبل از خلقت آسمان‌ها و زمین چه صورتی داشته است.
پیدایش شب، روز و زمین‌لرزه یکی از عواملی است که باعث شده این تفکر بین انسان‌ها ایجاد شود که زمین بر پشت موجودی متحرک قرار دارد.
این باور در اساطیر مردم مختلف به صورت‌هایی متفاوت نمایان شده است. در اساطیر یونانیان آمده که زمین بر پشت یکی از خدایان به نام اطلس قرار دارد و در اساطیر جاپانی آمده است که در کنار یکی از معابد جاپان، خرسنگی در زمین فرو رفته که خود او بر پشت ماهی عظیم‌الجثه‌یی است که حرکات او باعث زمین لرزه می‌شود. (زمردی، حمیرا، انتشارات زوار، ۱۳۸۵) در اساطیر اعراب نیز آمده است که زمین بر پشت ماهی بزرگی به نام بهموت قرار دارد که سری به شکل گاو دارد.
مسعودی در کتاب خود این تفکر را به روشنی توصیف کرده است: «و زمین را بر ماهی آفرید و ماهی همان است که خدای در قرآن در گفتار والای خویش یاد کرده که «ن و القلم ما یسطرون» و ماهی در آب بود و آب بر تخته سنگ بود و تخته سنگ بر پشت فرشته بود و فرشته بر صخره و صخره بر باد… پس ماهی بجنبید و زمین بلرزید و خداوند کوه‌ها را در آن استوار کرد و زمین آرام گرفت…» (مسعودی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰)
این تفکرکه به ادبیات ایران‌زمین نیز سریان یافت و در اشعار شاعران فارسی‌زبان هم‌چون نظامی و عطار نمود پیدا کرد، نشان‌دهنده توصیف‌ناپذیر بودن آفرینش و چه‌گونه‌گی آن است.
چون زمین بر پشت گاو اِستاد راست / گاو بر ماهی و ماهی در هواست (عطار)
این ماهی در یکی از داستان‌های هزار و یک شب به این صورت به تصویر درآمده که فقط دیدن سر آن که به شکل گاو است، سه روز زمان می‌برد. این بیان نشان‌دهنده فراتر از اندیشه بودن راز آفرینش است.
رفته‌رفته جایگاه این موجود غول‌پیکر نه در فضا که در دریاها تصور شد و دیدار آن صورتی ملموس‌تر به خود گرفت و به زنده‌گی مردم نیز راه یافت؛ آن‌چنان که مسافرانی که از سفرهای دریایی بازمی‌گشتند، ادعا می‌کردند ماهی بزرگی را دیده‌اند که کشتی‌ها را به همراه مسافرانش بلعیده است.
نمونه بارز این نقل‌ها ماجراهای سندباد است که شرح مفصل آن در کتاب «هزار و یک شب» آمده است. در شاهنامه نیز از ماهی بزرگی سخن به میان رفته است که اسکندر آن را دیده است.
این داستان حاکی از ناتوانی آدمی در برابر سرنوشتی است که برای او رقم خورده است. (سرامی، قدم‌علی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸) از این روست که آدمی پیوسته از تحقیق و تفحص درباره راز آفرینش که سرِّ سرنوشت آدمی در آن مستتر است، برحذر دانسته شده است.
عجز آدمی در برابر سرنوشت در داستان جست‌وجوی اسکندر به دنبال آب حیات و هم‌چنین در داستان یونس که در قرآن و کتاب مقدس آمده نیز تکرار شده است.
غالب پژوهش‌گران بر آن‌اند که داستان یونس معنایی رمزی دارد؛ چرا که یونس پیامبری است که از فرمان خداوند سرپیچی کرد و این امر با صفات پیامبران خدا که معصوم و دور از خطا هستند، هم‌خوانی ندارد.
از این‌روست که یونس نماد انسانی است که از اطاعت از سرنوشت خویش که همان اطاعت از امر خداوند است، سرباز می‌زند. یونس در مقام پیامبری انذاردهنده، به سراغ مردم نینوا رفت.
آن مردم مشرک توبه کردند و خداوند نیز آنان را بخشید؛ اما یونس از بخشوده شدنِ آن مردم ناخشنود گردید و خواستِ او که تأدیب مردم بود، با خواستِ خداوند که بخشودن آن ملت بود، تضاد پیدا کرد و این امر به این دلیل بود که یونس در برابر سرنوشتی که خداوند با مصلحت خویش برای مردم نینوا در نظر گرفته بود، مخالفت کرده بود.
ماهی غول‌پیکری که زمین را بر پشت خود حمل می‌کند و در دریای بی‌کران به سوی ناکجا آباد در سفر است، موفق نشدن اسکندر در دانستن راز ماهی‌یی که با آن روبه‌رو شد و داستان یونس که به خاطر تمرّد از دستور خداوند در دل ماهی اسیر شد، همه‌گی نمایانگر عجز آدمی در برابر راز آفرینش و ناتوانی او نسبت به سرنوشت خویش است. (هرچند در دین مبین اسلام ذکر شده، این آدمی است که سرنوشت خویش را رقم می‌زند، اما برخی وقایع در زنده‌گی آدمی مانند سرزمینی که شخص در آن به دنیا می‌آید یا از دنیا می‌رود، دور از اختیار اوست و کسی نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و کسی نمی‌داند در کدامین سرزمین می‌میرد. در حقیقت خداست [که] دانای آگاه است.» (۳۱:۳۴)
داستان‌هایی که درباره مواجهه انسان با ماهی عظیم‌الجثه گفته شده، علاوه بر بیان دور از ذهن بودن راز آفرینش، بیان‌کننده این امر هستند که شاید انسان کهن در روزگار خویش با چنین حیوانی برخورد داشته است، حیوانی که عظیم‌الجثه بودنش و کمبود غذا، باعث نابودیِ تدریجی آن شده است و در نتیجه افراد اندکی موفق به رؤیت آن شده‌اند.
پیوسته در حرکت بودنِ این ماهی باعث شده مردمِ آن دوران تصور کنند زمین بر پشت چنین ماهی‌یی سوار است و حرکت آن باعث تغییر فصول و آمدن شب و روز می‌شود. پس آن‌ها بهموت را با راز لاینحل زنده‌گی و سرنوشت در ارتباط دانستند و برای آن داستان‌ها ساختند.

منابع:
ـ مروج‌الذهب، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد اول، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰.
ـ نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و منطق‌الطیر، حمیرا زمردی، نشر زوار، ۱۳۸۵.
ـ هزار و یک شب، عبداللطیف تسوجی، جلدهای اول و دوم، انتشارات هرمس با همکاری مرکز بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها، ۱۳۸۳.
از رنگ گل تا رنج خار، قدم‌علی سرامی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.