احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۵ حوت ۱۳۹۱
عقلانیتی که جناب آقای کرزی از آن صحبت کردند، پرسشها و اما و اگرهای زیادی را در افکار عمومی پدید آورده است. اشارۀ جناب آقای کرزی به این نکته که امیدوار است پاکستانیها به عقلانیت باز گردند، کنایه از کدام عقلانیتستیزی و یا عقلانیتگریزی داشت که فقدانِ آن در پاکستان و سیاستهایش در مورد افغانستان، تا این حد محسوس بوده که ارگنشینان را هم به اعتراف واداشته است؟ و قدر مسلم اینکه: با این اعترافِ جناب آقای رییسجمهور، آشکار شد که ارگنشینان نیز خود به این باور رسیدهاند که تعاملات و نحوۀ رویکرد پاکستانیها نسبت به افغانستان و مسایل آن، بر اساس و مبنای دوستی، صمیمیت، همجواری و عقلانیتِ بدون غرضورزی نیست. و این همان حقیقتِ تلخیست که در طول سالهای اخیر، کارشناسان، وطندوستان و همچنین نخبهگان سیاسیِ دلسوز به این سرزمین تأکید نموده و همواره از دولت افغانستان خواستهاند که با یک دیپلماسی قوی و قدرتمند و سیاست شفاف، تلاش در جهت تثبیت استقلال سیاسی افغانستان در منطقه داشته باشند. ولی متأسفانه هیچوقت این نداها و این اعتراضات جدی گرفته نشده و همواره از تریبون رسمی دولت افغانستان، طالبان، پاکستانیها و بسیاری دیگر از کسانی که در آشوبها و برهم زدنِ صلح و ثبات در کشور نقش داشتهاند، برادر خوانده شدهاند.
به نظر میرسد با به کار افتادنِ رسمی مخالفان امنیت و صلح در افغانستان اینبار از تریبون دین، وقتِ آن رسیده است که دولت و ملت افغانستان، به دور از همه نظرداشتهای گذشته، موضعی روشن و قاطع در قبال این مسالۀ جدی که میرود به یک بحران عمیق تاریخی و دینی مبدل گردد، اتخاذ کنند تا دیگر کسی به خود جرأت ندهد که خون شهروندان افغانستان را به این آسانی مباح دانسته و فتوایی از این دست صادر نماید. اتفاقات اخیر، صحبتهای رییس شورای علمای پاکستان و فتوای… ادامه صفحه ۶
ارگنشینان…
تاریخی ایشان علیه ملت افغانستان، خود گواه عدم صداقت و دوستیِ استخبارات و نیروهای نظامی و سیاسی پاکستان نسبت به افغانستان است. هرچند که کجاندیشیهایی از این قبیل و شرافکنی و آتشاندازی به خانۀ همسایه، خود پاکستانیها را هم در امان نگذاشته و انفجار و انتحارهای اخیری که مردم پاکستان بهخصوص جامعۀ شیعی آن را به عزا نشانده و تعداد زیادی از شهروندان این کشور اسلامی را به شهادت رسانده، خود گواه آسیبپذیر بودن و شکننده شدنِ امنیت و ثبات در خود پاکستان دارد.
سیاست ناامن کردنِ دیگران برای حفظ امنیت خود، شاید بتواند به گونۀ مقطعی موفق عمل کند، اما تاریخ به اثبات رسانده که در طولانیمدت، آتشافروزان هم از دود و حرارتِ سوزندۀ آتشی که افروختهاند، بینصیب نخواهند ماند. امروز نه تنها ملت افغانستان، که ملت پاکستان و مردم دور از سیاست و بیگناهِ این کشور نیز قربانی سیاستهایی اینچنین خصمانه و به دور از عقلانیت و همپذیری شدهاند. چاره چیست و چه باید کرد؟ تا چند دهه و یا قرن دیگر، افغانستان باید تاوان همسایه بودن با پاکستان و یا دیگر قدرتهای منطقه را بپردازد؟ و آیا فردای مستقل و به دور از سیاستزدهگیهای شرق و غرب در افغانستان متصور خواهد بود؟
شاید همۀ این پرسشها و همۀ این آرزومندیها، به یک روزنۀ نه چندان چشمگیر اما راهی برای امید داشتن، منتهی میشود و انتخابات ۲۰۱۴ همان روزنۀ فرا روی مردم افغانستان است.
هر انتخابات در سیستمهای دموکراتیک و مردمسالار، به نوعی خبر از فرصتی دوباره برای اصلاحِ امور و گذر از بحرانها و مشکلاتی میدهد که مردم با آن دست به گریبان هستند. امروز شهروندانِ ما به مسافران کشتی بزرگِ شکستهیی میمانند که در میان اقیانوسی از مشکلات و بحرانها رو به غرق شدن هستند و انتخابات ۲۰۱۴ برای مردم به تختهپارهیی میماند که آخرین امیدِ آنها برای نجات و چنگ زدن به آن و به روی آب نگاه داشتنِ خویش تا رسیدن کشتی نجات، به شمار میرود. و حال اگر کسی خواسته یا ناخواسته این تختهپاره را درهم شکند و از مردم بگیرد، چه خواهد شد؟ آیا خیانتی و جنایتی بزرگتر از این متصور خواهد بود؟ از اینرو نه تنها به تصفیهحساب با پاکستانیها (که این روزها نه تنها حرمت حریم ارضی ما را شکستهاند، که اینک با به کار انداختنِ دین و ابزار دین در این جنگِ نابرابر و سهمگین، به مصاف ما آمدهاند)، بلکه نیازمند به انتخاباتی شفاف و مردمی هستیم تا این بار نظامی نه طالبانی و نه پاکستانی، نه شرقزده و نه غربزده که بهحق اسلامی و مردممحور به روی کار بیاید تا بتواند حرمت و عزت خون و مال و ناموس و ارضِ این سرزمین را یک بار دیگر احیا کند تا کسی دیگر افغانستان و آنچه در آن میگذرد را به این آسانی معامله نکند یا سرنوشت مردمِ آن را به بازی نگیرد.
Comments are closed.