احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۰ حوت ۱۳۹۱
برای موفق شدن، چه کارفرما باشید و چه کارمند، باید بتوانید در یادها بمانید. با اینکه لازم نیست جالبترین آدم روی زمین باشید، اما شناختهشده بودن، یک از اصلیترین اهداف بازاریابی، تبلیغات و برندگذاری شخصی است. از دل برود هر آنکه از دیده برفت، و هر که از دل برود از بازار کار هم خواهد رفت.
اما اگر تنها هدف شما این است که برای مقاصد کاری شناخته شوید، جا میمانید. آنهایی که برای اهداف درست، بهیادماندنی هستند، معمولاً زندهگی غنیتر، بهتر و راضیکنندهتری دارند. پس کارت ویزیتهای پُرزرقوبرق و گزارههای ارزش فردی و انتخاب لباسهای ویژه را فراموش کنید. این نوشته به شما یاد میدهد که چهطور بهیادماندنی شوید.
۱ـ نبینید، انجام دهید.
هرکسی میتواند در مورد فیلم و سریال تلویزیون و یا حتا کتاب نظر دهد. به همین دلیل است که نظر افراد اغلب سریع فراموش میشود. چیزی که شما میگویید جالب نیست، آنچه انجام میدهید جالب است.
زندهگیتان را به جای تماشا کردن با فعالیت کردن بگذرانید. مطمین باشید اتفاقات جالبی برایتان میافتد. اتفاقات جالب، بسیار خاطرهانگیزتر و بهیادماندنیتر هستند.
۲ـ کاری غیرعادی انجام دهید.
یک دایره بکشید و همۀ وسایلتان را داخلِ آن بگذارید. دایرۀ شما مثل دایرۀ بقیه خواهد بود: همه کار میکنند، همه خانواده دارند، همه خانه، موتر و لباس دارند…
همۀ ما دوست داریم فکر کنیم که خاص هستیم، اما متاسفانه همۀ ما یکرقم هستیم و یکرقم بودن، اصلاً بهیادماندنی نیست. به همین خاطر سعی کنید هرازگاهی کاری غیرعادی انجام دهید. به کوهستانی که هیچکس برای کوهنوردی نمیرود، بروید. یا یک روز کارتان را در یک کافیشاپ انجام دهید تا آدمهای مختلفی را ببینید و چیزهای زیادی در مورد مردم و خودتان یاد بگیرید.
هر کاری که میکنید، هرچه غیرمنطقیتر و بیبازدهتر باشد، بهتر است. هدفتان این نیست که کاری ارزشمند انجام دهید؛ هدف این است که تجربه کسب کنید. تجربیات، مخصوصاً تجربیات غیرعادی، زندهگیتان را غنیتر و جالبتر میکنند.
۳ـ یک مأموریت بیارزش راه بیاندازید.
شما فوقالعاده متمرکز و بیاندازه کارآمد هستید. همچنین شدیداً حوصلهسربر.
وقتی جوان بودید و ایدههای احمقانه را باوجود نتایج غیرمنطقیشان دنبال میکردید، به یاد دارید؟ مثل سر کشیدن یک بوتلِ نوشابه بدون وقفه. این کارها باوجود بیمعنا و غیرمفید بودنشان بسیار مفرح بودند. در واقع هرچه بیمعناتر و بیهدفتر باشند، لذت بیشتری به شما میدادند. پس فقط یکبار هم که شده کاری کنید که آدمبزرگها دیگر انجام نمیدهند. برای دیدن یک گروه موسیقی هشت ساعت رانندهگی کنید یا هر کار دیگری که هیچکس حاضر به انجامش نیست. مطمین باشید این کارتان همیشه به یاد خودتان و بقیه خواهد ماند.
۴ـ به یک جنبش ملحق شوید.
آدمها به کسانی که به دیگران توجه میکنند، توجه خواهند کرد. وقتی برای چیزی یا هدفی میایستید، از دیگران جدا خواهید بود. اما…
۵ـ اجازه بدهید دیگران کارهایتان را بفهمند.
آدمهایی که خودستایی میکنند، برای کاری که انجام دادهاند به یاد نمیمانند؛ بلکه برای خودستا بودنشان در ذهنها میمانند.
کار خوب انجام دهید و مطمین باشید بقیه میفهمند. هرچه کمتر در مورد کارهای خوبتان حرف بزنید، بیشتر به یاد دیگران خواهید ماند.
۶ـ از خودتان فراتر روید.
بیشتر اوقات در کارتان با احتیاط گام برمیدارید. از هر احتمال شکست دوری کرده و در عین حال برای مطمین شدن از اینکه دستاوردهایتان روزبهروز بالاتر میرود، احتمال موفقیت را بالا میبرید. به ناچار این رویکرد به زندهگی خصوصیتان هم کشیده میشود. بنابراین میدوید اما وارد مسابقه نمیشود، چون نمیخواهید که بازنده شوید. میخوانید اما وارد هیچ گروه موسیقی نمیشوید، چون فکر میکنید مثل بهترین خوانندهها نخواهید بود.
دوست دارید تصویری که از شما به ذهن میماند، ایدهآلترین تصویر باشد و فکر میکنید که شما یک انسان نیستید، یک رزومه کاری هستید.
دست از ایدهآل به نظر رسیدن بردارید. نقصهایتان را بپذیرید. دچار اشتباه شوید. چیزهایی مختلف را امتحان کنید و بگذارید که شکست بخورید.
و وقتی که شکست خوردید، با خودتان با مهربانی و بخشندهگی رفتار کنید. وقتی این کار را بکنید، مردم مطمیناً شما را به خاطر میسپارند؛ چون کسانی که میل به شکست داشته باشند و از آن نترسند، بسیار کم هستند و چون کسانی که تواضع و بخشایش نشان میدهند، بسیار نادرند.
منبع: مردمان
Comments are closed.