احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





مولانا در کدام رمضان

- ۰۵ سنبله ۱۳۹۱

 علی خوشه چرخ‌آرانی

سپاس و ثنای خدایی را که ماه خود رمضان را یکی از راه‌های احسان قرار داد؛ ماه روزه و ماه اسلام و پاکیزه‌گی و آزمایش و تصفیه دل و قامت قیام و روح صیام.
یکی از ویژه‌گی‌های ممتاز ادبیات فارسی، ارتباط متقابل و تنگاتنگ با علوم مختلف است و طبیعتاً این ارتباط موجب در برگرفتن دامنه وسیعی از موضوعات در حوزه ادبیات شده است. از علوم مرتبط با ادبیات، علم اخلاق و فقه و اصول است که موضوع آن‌ها دعوت انسان‌ها به فضایل و نهی از رذایل و اجرای احکام و حدود و قوانین و فرامین الهی است.
در ادبیات هر ملت، سروده‌ها و نوشته‌هایی یافت می‌شود و در آن‌ها به موضوعاتی هم‌چون دعوت به پاکی‌ها و فرایض الهی و تهذیب روح و سجایا و برجسته‌گی‌های اخلاقی و نهی از ناپاکی و محرمات اشاره و ابرام دارد.
ادبیات ما که ملهم از تعالیم حیات‌بخش الهی و دینی است به عنوان آبش‌خوری زلال و چشمه‌یی جوشان در عرصه معنویت کوشیده است تا متون انسان‌ساز معنویت را در قالب ابیات و عبارات زیبا با بیانی هنرمندانه بیان نماید.
یکی از فضایل و فرایضی که در ادیان آسمانی پیشین و دین مبین اسلام به آن اشاره شده و مورد تایید و تاکید قرار گرفته است، فریضه صوم و صیام در شهر رمضان است که بی‌شک زیباترین توصیفات و ابراز احساسات در خصوص این ماه را مولانای عارف و صوفی صاف سوخته‌دل دارد تا آن‌جا که غزلی به نام «پاکان صیام» از ذهن ژرف‌اندیش او تراوش گردیده است. در این غزل که با مطلع:
می بساز و جان و دل را بس عجایب کان صیام
گر تو خواهی تا عجب گردی عجایب دان صیام
شروع شده است، واژه ارزش‌مند «صیام» به عنوان ردیف در تمامی ابیات این غزل مطول و زیبا و عارفانه تکرار شده است که ناشی و راوی از عشق و ارادت و مودت مولانا به این عمل عظیم و عزیز و رفیع است.
مولانا با بیت:
گر تو را سودای معراج است بر چرخ نیست
دان که اسب تازی تو هست در میدان صیام
روزه را به سان نردبان ترقی و معراج انسان بر عالم والا و بالا دانسته و این فریضه را هم‌چون اسب تیزرو و تیزپای و تندپویی دانسته که به مدد و استعانت از آن می‌توان راه عشق و تعالی را پیمود و برای صعود در عالم مادون زیربنا قرار داد.
به استناد حدیثی از پیامبر اکرم (ص)، ایمان بر چهار رکن و بر اساس حدیث دیگری اسلام بر چهار رکن بنا شده که در هر دو حدیث منقول، روزه از ارکان و ستون‌های اصلی معرفی شده است. مولانا با تلمیح به حدیث «بنی الاسلام علی خمسه اشیاء علی الصوم و الصلوه و الزکوه و الحج و الولایه» (اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، روزه، حج و زکات و ولایت) ابیات زیر را سروده است.
گرچه ایمان هست مبنی بر بنای پنج رکن
لیک والله هست از آن‌ها اعظم الارکان صیام
لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را
چون شب قدر مبارک هست خود پنهان صیام
که مولانا در این ابیات ارزش و برتری روزه را اعلام و متذکر می‌شود که همان‌گونه که ارج و قدر شب قدر در ماه رمضان قابل توصیف نیست، ارزش و مقام روزه هم این‌چنین است.
در اثر روزه، اطمینان و آسایش قلبی برای انسان حاصل می‌شود؛ زیرا انسان با روزه گرفتن با آفریننده و فاطر و خالق خویش ارتباط پیدا می‌کند. روزه چشمه رحمت الهی را در وادی دل‌های انسان‌های حق‌طلب جاری و به مثابه خانه‌تکانی دل از گناهان و سیئات و زیباکننده چهره شخصیت انسانی در پرتو عبادات و فراهم‌کننده مسیر جان و دل‌های انسان‌ها از گذرگاه رحمت الهی است. روزه شکوفاکننده نهال ایمان در بوستان جان‌های انسان‌ها و سرود وصل و اتصال به معبود و محبوب در قلوب مومنان و سالکان طریق الی الله است.
رسول اکرم در آخرین جمعه ماه شعبان و به مناسبت حلول هلال ماه رمضان فرمودند: رمضان ماهی است که در نزد خداوند از هزار ماه برتر و روزهای آن با فضیلت ترین روزها و شب‌های آن برترین شب‌ها و ساعاتش ارزش‌مندترین ساعات و نفس کشیدن مومن صایم در این ماه عبادت است. مولانا نیز با اشاره به این حدیث پیامبر اعظم (ص) با بیت:
خنده صایم به است از حال مفطر در سجود
ز آن‌که می‌بنشاندت بر خوان الرحمن صیام
این موضوع را تایید و تاکید نموده و اعلام می‌دارد که خنده روزه‌دار از عبادت غیرصایم و مفطر برتر است؛ زیرا که روزه باعث می‌شود که انسان بر مایده‌های ربانی و سماوی این ماه جلوس و از نعمات معنوی آن بهره وافی برگیرد.
در ماه رمضان، مرغ باغ ملکوت که در قفس تن آدمیان اسیر است، چند صباحی در زندان شکسته و پرده‌های ظلمت و تاریکی جسم می‌درد و برای طواف در فضای عالم قدس، بال می‌گشاید و تا مدتی در کنار فرشته‌گان عالم معنا لباس ترک تعلق به تن می‌کند. انسان روزه‌دار با لب فرو بستن از اطعام دنیوی، آماده نشستن بر خوان کرم و مایده‌های آسمانی می‌شود و زمینه تکامل جسم و روح را فراهم ساخته و اخلاص خویش را در منصه ابتلا و آزمایش قرار می‌دهد.
مولانا نیز با ابیات:
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده لقمه‌های راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
روی خوان آسمانی کن شتاب
راه اطعام از مایده‌های ربانی و جرعه‌نوشی از شراب طهور آسمانی را روزه و لب فرو بستن از طعام دنیوی می‌داند. و نهایتاً رمضان در شعر مولانا به‌سان رایت و بیرقی است که پادشاه رحمت و عطوفت در پی آن در حال حرکت است و لشکر ایمان پس از شکست مرکز و قلب لشکر ضلالت، حاکم می‌شود. در این ماه باید با دست شستن از طعام و لذایذ دون درازای خرید رضای مادون با محبوب دل‌ها انس و الفت گرفته و جان خویش را در چشمه‌سار دعا و شب زنده‌داری شست.
این موضوع را مولانا با ابیات زیر ابراز می‌دارد:
آمد شهر صیام، سنجق سلطان رسید
دست بدار از طعام، مایده جان رسید
جان از قطیعت برست، دست طبیعت ببست
قلب ضلالت شکست، لشکر ایمان رسید
در شعر مولانا، رمضان مهمانی است که سالی یک‌بار می‌آید و تا چشم بر هم بزنی، بار سفرش را می‌بندد و در هنگام رفتن با خنده دست گنه‌کاران پشیمان را می‌گیرد.
در این مه عذر ما بپذیر ای عشق
خطا کردیم ای ترک خطایی
به خنده گوید او دستت گرفتم
که می‌دانم که بس بی‌دسـت‌وپایی
مبادا که آفتاب عید آشکار شود و ما از نعمات رنگارنگ سفره‌های کرم مبسوط کردگار، دست‌مان تهی باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.