گزارشگر:حبیب حکیمی - ۲۳ حمل ۱۳۹۲
گاندی نیاز مردمِ هند را به آموزهها و تمدن صنعتی مغربزمین، بهخوبی درک میکرد و همزمان با آن میخواست کشورش صرفاً مصرفکنندۀ کالاهای کشورهای بزرگِ غربی نباشد، بل در جهان صنعتیِ رو به رشد، سهمی از تولید نیز داشته باشد. رهبر کاریزما و استثنایی هند، به خوبی میدانست که استقلال و آزادی واقعی بدون استفاده از امکانات ذاتی و ایستادن روی پای خود در رجهان رقابتی امروز، میسر نیست.
او در گفتوگویی که با تاگور، شاعر و فیلسوف نامدار هندی در سال ۱۹۱۵ میلادی در “شانتی نیکتان” داشت، تأکید میکند که “مفهوم بازگشت به خود”، توجه به داشتههای صنعتی و امکانات هندی است. ما در برابر هجوم صادرات غربی، نباید صرفاً کشوری مصرفکننده باشیم. باید این باور را در خود ایجاد کنیم که اگر ما به مصرف معقولِ کالاهای غربی نیاز داریم، دیگران نیز به حیث مهمترین کشورهای صادراتی ـ نظر به ضرورت ـ در برابر ما مصرفکننده هستند.
او تلقی واپسگرایانه از “ملیگرایی” و”ملت” نداشت و رابطۀ ژرفی را میان متکی بودن به ظرفیتهای خودی و مفهوم ملت میدید.
او روی درک درست و آموزش مفهومِ ملت و ملتشدن پافشاری میکرد و به این حقیقت پی برده بود که هرنوع برداشتِ نادرست و کژ از آن، ملت هند را دچار ملیگراییِ افراطی و ارتجاعی میکند و آزادیاش از بند استعمار، جز افتادن در تنگنای تعصباتِ قومی و نژادی و مذهبی، نتیجهیی در پی نخواهد داشت. اگر هند به این صورت از بند رها شود، در بند دیگری خواهد افتاد.
او با نگاهی کثرتگرایانه، به ادیان و مذاهبِ متعدد در هند میدید و منادی یکپارچهگی تمامی ادیان، مذاهب، اقوام و نژادهای ساکن در هند بود. مخالف رویکرد انحصارگرایانه به ادیان بود و این درک عمیق را داشت که هرگونه موضع تبعیضآلود در برابر ادیان، با توجه به کثرت آنان در هند، کشور را تا پرتگاه نابودیِ کامل خواهد برد. همزمان با آن تأمین عدالت اجتماعی و حقوق مساوی مردم را در برابر هم، از عناصر تأثیرگذار در فراگردِ ملی و توجه به “ظرفیتهای خودی” میدانست.
او در درازای فرهنگ دینی ـ هندی، اولین عارفی بود که اصل دینی «اهمیسا» (عدم خشونت) را به عنوان رکن رصینِ اعتقاداتش وارد مبارزۀ اجتماعی ـ سیاسی کرد و موفقیت چشمگیری بهدست آورد.
اصل خشونتپرهیزی در حوزۀ تجربههای دینی و شخصیِ باورمندانش حضور داشت، اما گاندی آن را با قوت وارد کارزار سیاسی برای آزادی کرد، که کاری منحصر به خودش به حساب میرود.
عدم خشونت، از اساسیترین آموزههای ادیان هندی به ویژه، جینیزم که گاندی یکی از پیروان آن بود، پشتوانۀ انساننواز مبارزۀ آزادیخواهانهیی شد که غالباً در طول تاریخ، با خشونت همراه بوده است و آزادی با ریختن خون انسانهای زیادی بهدست آمده است.
هرچند تجربۀ گاندی، تجربۀ مبارزۀ مسالمتآمیز برای آزادی بود که بیگمان نمیتواند در همۀ جوامع و جریانهای آزادیخواه و استقلالطلب، موفق باشد؛ اما رویکردِ او در مبارزه برای آزادی و استرداد حقوق انسانی ملت هند، الهامبخشِ مبارزات آزادیخواهانه و حقطلبانه در برخی نقاط جهان نیز شد که بارزترینِ آنها مبارزات مردم افریقای جنوبی علیه آپارتاید به رهبری نلسون ماندلا و جنبش حقوق مدنیِ سیاهان به رهبری مارتین لوتر کینگ در ایالات متحدۀ امریکا است. مبارزۀ مسالمتآمیز برای سرنگونی رژیمهای مستبد در شماری از کشورهای عربی، نشانۀ تواناییِ این رویکرد در مبارزه حتا در کشورهایی با پیشینۀ بلند استبداد و خشونت است. برخی به این باور اند که خشونتپرهیزی ظرفیت بالایی در وجود آدمیان است. اگر این ظرفیت، درست رهبری و به کار بسته شود، بیشتر از رویکردهای مسلحانه و خشن عمل خواهد کرد. بدون شک گاندی، ماندلا و کینگ توانستند این توانایی بالقوۀ هوادارانشان را مؤفقانه بهکار گیرند و به پیروزی برسند. مبارزۀ خشونتپرهیز، کارآیی خود را در حرکتهای خودجوش دموکراسیخواهانه و آزادیطلب در بعضی کشورهای عربی نیز به نمایش گذاشت و به سرنگونی رژیمهای استبدادی انجامید.
مبارزۀ متکی بر عدم خشونت به رهبری گاندی، منجر به طرد استعمار انگلیس و آزادی و استقلال هند شد و دموکراسی پایدار و تسامح دینی را بهبار آورد؛ اما متأسفانه آرمانهای گاندی در باب عدالت اجتماعی و اقتصادی جامۀ عمل نپوشید و جامعۀ طبقاتی که پیشینۀ بلندی در تاریخ هند دارد، تا اکنون تا اندازۀ زیادی بهجای مانده است.
گاندی به برابری و برادری همۀ انسانها باور داشت و برای تحققِ آن مبارزه کرد، ولی جامعۀ طبقاتی تا هنوز روح و جسم بخشِ بزرگی از جامعۀ هند را میآزارد. اما آنچه از ثمرات انسانی مبارزات گاندی و همراهانش به حساب میرود، رسمیت نداشتنِ تبعیض و برتری بر مبنای نژاد، زبان، خون، دین و طبقه در میان شهروندان هند است. قوانین تبعیضآلود جایش را به قوانین دموکراتیک داده، ولی متأسفانه دموکراسی که در همۀ جهان با زر پیوند خورده است، در هند نیز به دموکراسی ثروتمندان و صاحبان کمپنیهای بزرگ تبدیل شده است. شاید بتوان این را حمل بر موفقیت نسبیِ همۀ اندیشههای بزرگ در تاریخ کرد.
Comments are closed.