احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلاممحمد محمدی - ۳۰ سرطان ۱۳۹۲
در حالی که دولت پاکستان طی سالهای پس از سقوط طالبان، ظاهراً متحد امریکا علیه تروریسم بوده؛ ولی در باطن از گروههای طالبان پاکستانی، افغانستانی و القاعده حمایت نموده و هشت سال از بنلادن در اسلامآباد میزبانی کرده است. اکنون این کشور خود در تبعاتِ سیاست طالبسازی، دستوپا میزند و روزانه بر اثر انفجار و حملات تروریستی و انتحاری، تعدادی از شهروندانش کشته میشوند. اما بازهم رهبران پاکستان در یک ناگزیری و مجبوریت یعنی قرار گرفتن در مقابل دو دشمن احتمالی، از بنیادگرایی اسلامی و گروههای تروریستی وابسته به آنها حمایت میکنند؛ زیرا تا کنون به ثمرۀ دلخواه خود که همانا بستن مرز دیورند، خودداری زمامداران افغانستان از مداخله و ادعای ارضی و یا به وجود آمدنِ یک دولت دستنشانده یا حداقل همسو میباشدـ نرسیدهاند.
یعنی تضعیف ناسیونالیسم قبیلهیی پشتون، برای زمامداران پاکستان در بسا موارد، مانند وزن کردنِ بقهها در ترازو بوده است. وقتی یک طرف را میگیرند، طرفِ دیگر از پلۀ ترازو بیرون میپرد. وقتی قاضی حسیناحمد را مهار میزنند، مولانا سمیعالحق (رییس مدرسۀ حقانیۀ پشاور و یار و یاورِ نزدیکِ طالبان که افراد جاهلش گروهگروه در دوران امارت طالبان، برای کشتن مردم به افغانستان آمده بودند و جنایات بیشمار انجام دادند) سر بر میآورد. مولانا سمیعالحق نیز در سال ۲۰۰۷م با پیشنهاد جنرال مشرف برای بستن ۹۰۰ کیلومتر مرز دیورند با دیوار یا سیم خاردار، مخالفت ورزید و پشتونهای دو طرف مرز را یکی خواند.۱۱۷
اما سایر رهبران پشتون در گردهمایی حزب نشنل عوامی پارتی در مرکز پاچا خان به شمول مولانا فضلالرحمن رهبر جماعت علما، معاون قاضی حسیناحمد رهبر جماعت اسلامی، محمودخان اچکزی رهبر عوامی ملی پشتونخواه، اسفندیار ولیخان و… در نوامبر۲۰۰۷م، طی قطعنامهیی خواهانِ اتحاد پشتونهای پاکستان در مخالفت با قتل و کشتار از سوی طالبان و تأمین صلح در منطقه گردیدند. در حالی که تا این زمان، جنرال مشرف و آی.اس.آی در کنار مولانا سمیعالحق قرار داشتند. ۱۱۸
در این سوی دیگرِ مرز دیورند چه میگذرد؟
در افغانستان و کشورهای منطقه، نادانترین افراد هم میدانند که گروه طالبان در پاکستان به وسیلۀ حلقاتِ معینِ استخباراتی از جمله آی.اس.آی، وزارت داخلۀ آن کشور و مراکز مذهبیِ افراطی در منطقه، بهوجود آمده و مانند گرگی گرسنه به جان مردمِ افغانستان انداخته شده و زخمی بر زخمهای افغانستانیها افزوده شده است.
سلطه و ستمِ طالبان بر شهرها، مانند عذابِ قبر بالای گنهکاران، دایمی و بیوقفه بود و معدود افرادی از ظلمِ آنها در امان مانده بودند. فرمان ظلم و سرکوب از سوی جنرالهای پاکستان صادر میشد، اجراکننده و تطبیقکنندۀ آن، گروه طالبان و افراد حزب اسلامی استحالهشده به نام طالب بودند. اما در حالی که نسل حاضر شاهد این سریال مستند بوده و هستند، آقای مطیعالحق خروتی که از فرط تعصب در خود میجوشد، در شبکۀ طلوعنیوز، به خبرنگار و گردانندۀ برنامۀ «فراخبر» میگوید: «گروه طالبان یک حرکت خودجوش بودند.» و آقای دکتور روستار ترهکی از جمله ناسیونالیستهای بیمار یا طالبان نکتاییدار، این گروه را «مقاومت ملی مردم افغانستان» میخواند و برای آنها سازماندهی میکند. ۱۱۹
بر اساس کتاب «ما و پاکستان» اثر آقای اندیشمند (صفحات ۴۱۰ تا ۴۳۲)، ششصدوپنجاه تن پاکستانی پس از سقوط طالبان نزد فرماندهان جبهۀ متحد در ولایات شمال کشور زندانی بودند که در دورۀ ادارۀ موقت، از سوی آقای کرزی آزاد و طی مراسمی به سفیر پاکستان سپرده شدند؛ در حالی که تعدادی قبلاً تبادله شده بودند و تعدادی هم فرار کرده بودند و تعداد کثیری از این طالبانِ پاکستانی هم در دشتها کشته شده اجسادشان خوراک حیوانات وحشی شده بود. جمعی از افسران عالیرتبۀ پاکستان نیز قبلاً از میدان هوایی قندوز و قندهار در تفاهم با فرماندهان امریکا، با تعدادی از سران طالبان، به پاکستان انتقال داده شده بودند.
این شواهد و مدارک، عمق تجاوز و مداخلۀ علنیِ زمامداران پاکستان را در امور داخلیِ افغانستان و ادامۀ بحران کشور ما را نشان میدهد و مزدور بودنِ طالبان را به اثبات میرساند. ۱۲۰
آقای کرزی و ناسیونالیستهای بیمار یا اگر واضحتر گفته شود طالبان نکتاییدار و شریک حاکمیت نامشروع و تحمیلشده به وسیلۀ ایالات متحدۀ امریکا، گلهگله طالبان جنایتکار را پس از اینهمه قتل و کشتار، آزاد میکنند و نامِ آن را مصالحۀ ملی و پالیسیِ انساندوستانه میگذارند. و در مقابل، خونهای پاک مردم بیگناهِ این کشور را پایمال میکنند و اگر کسی به این رویه اعتراض کند، به آن تهمت میزنند که وحدتِ ملی را خدشهدار کرده است.
آقای خواجه بشیراحمد انصاری به نقل از “فرانتیرپست” در رابطه با عُمال بیگانه بودنِ طالبان مینویسد: «راهاندازی پروژۀ طالبان بهخاطر اهداف بزرگ بود و از شهکارهای استراتژیک قدرتهای بزرگ و پاکستان. زیرا خانم بینظیر بوتو روز چهارم اکتوبر ۱۹۹۶م، هنوز یک هفته از سیطرۀ طالبان بر کابل نگذشته بود که ضمن مصاحبهیی با سرویس خبری بی.بی.سی گفت: پدیدۀ طالبان در سالهای جهاد افغانستان، از سوی امریکا، عربستان سعودی و انگلستان طرح گردیده بود. نصیرالله بابر [پشتون تبار] وزیر داخلۀ اسبق پاکستان که از بنیانگذاران اصلی پروژۀ طالبان بود، طی مصاحبهیی با فرانتیرپست بهصراحت اعلام کرد که سازمان سیا، خود تروریسم را وارد این منطقه ساخت و اکنون بهخاطر آنکه بار مسوولیت را از دوشِ خود دور کرده باشد، اشک تمساح میریزد.» ۱۲۱
آقای انصاری همچنان به نقل از جریدۀ لموند مورخ ۳۰ اکتوبر ۲۰۰۰م مینویسد: «بینظیر بوتو در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در لندن اعلام کرد که پروژۀ طالبان به ابتکار انگلستان، کمک مالی دولت سعودی و پشتیبانی امریکا صورت گرفت، ما (پاکستان) پروژه را اجرا کردیم.» ۱۲۲
Comments are closed.