احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۸ میزان ۱۳۹۲
نویسنده: استیون ورتووک
برگردان: لایکا شریفی صادقی
امروزه بریتانیا با نوعی “فوق تکثر” توصیف میشود که عرصۀ سیاستگذاری و تحقیق را به چالش کشانیده است. عبارت “فوق تکثر” برای تأکید بر نوع و سطح پیچیدهگیِ شرایط کنونی این کشور استفاده شده است؛ شرایطی که مشخصۀ آن، فعل و انفعالِ پویای متغیرها در میان هجوم انبوه فزایندۀ مهاجرینِ جدید در گروههای کوچک و پراکنده، با پیشینههای چندگانه و دارای زنجیرههای ارتباطی فراملیتی، و متفاوت از نظر اجتماعی، اقتصادی و ساختار قانونی میباشد. برای حل مسایل مربوط به مهاجرین، در نظر گرفتن قومیت و یا کشور مبدای آنان به عنوان تنها شاخصۀ اصلی و مهم، به درکی یکبعدی از مفهوم تکثرگرایی معاصر میانجامد.
کانالهای مهاجرت و وضعیت اقامت مهاجرین
همزمان با افزایش تعداد مهاجرین به انگلستان در دهۀ ۱۹۹۰، روشها و کانالهای مهاجرت و وضعیت اقامتِ آنان نیز رو به افزایش گذاشت. هر یک از این روشها دربرگیرندۀ حقوق قانونی، کنترلها، شرایط و محدودیات خاص خود میباشند. این مقاله، به بررسی برخی از اصلیترین کانالها و وضعیتهای مهاجرت و اینکه چهگونه منجر به ظهور الگوهای فوق تکثر در انگلستان شدهاند، میپردازد.
کارگران: بین سالهای ۱۹۹۳-۲۰۰۳ تعداد کارگران خارجی در انگلستان بیش از ۶۲ درصد افزایش داشته و به رقم ۱۳۹۶۰۰۰ نفر رسیده است. این افراد از روشها و سیستمهای سهمیهبندی مختلفی به این کشور آمدهاند که شامل موارد زیر میباشد:
ـ افراد خارجی که به ویزه یا اجازۀ کار برای ماندن در این کشور نیازی ندارند (اعضای محدودۀ اقتصادی اروپا، شامل اعضای هشت ایالت جدید وارد شده به اتحادیۀ اروپاست که میتوانند آزادانه به انگلستان سفر کنند. اما پس از یافتن کار میبایست نام خود را در دفاتر دولتی ثبت کنند. در میانۀ سال ۲۰۰۶، حدود ۴۲۷۰۰۰ تقاضا در زمرۀ این طرح ثبت کارگران قرار میگرفتند)؛
ـ دارندهگان اجازۀ کار (که کارفرمایان آنان این اجازه را گرفتهاند)؛
ـ کارگران زمینههای خاص (بهخصوص کارگران کشاورز فصلی و آنهایی که در هوتلها، تهیۀ غذا و صنایع فرآوری مواد غذایی مشغول به کارند)؛
ـ کارگران ماهر (از بیش از ۵۰ کشور افراد در امور مالی، مدیریت بازرگانی، فنآوری اطلاعات و خدمات درمانی مشغول هستند)؛
ـ کارگران بخش توریسم (۹۰ درصد از کشورهای مشترکالمنافع قدیم، مانند نیوزیلند و آسترالیا)؛
ـ دارندهگان ویزۀ خاص (مهمترین آنها شامل کارگران و پرستاران خانهگی، داوطلبین و مبلغین مذهبی است).
دانشجویان: از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳، تعداد دانشجویان خارجی که به انگلستان آمدهاند از ۳۶۹۰۰۰ به ۳۱۹۰۰۰ نفر کاهش پیدا کرده است. دانشجویان غیر اروپایی، ۳۸ درصد کل دانشجویان تحصیلات تکمیلی تماموقت را به خود اختصاص داده بودند و تعداد آنها در سال ۲۰۰۴ به ۲۱۰۰۰۰ نفر رسید. سال ۲۰۰۷، ۴۷۷۰۰ دانشجوی چینی به بریتانیا آمدهاند که نسبت به سال ۱۹۹۸، هفده برابر شدهاند (۲۸۰۰ نفر در سال ۱۹۹۸). تعداد دانشجویان هندی از ۳۰۰۰ نفر در سال ۱۹۹۸ به ۱۵۰۰۰ نفر در سال ۲۰۰۴ رسیده است. سومین فرستندۀ دانشجو به انگلستان، ایالات متحده با بیش از ۱۳۰۰۰ دانشجو در سال ۲۰۰۴ میباشد.
همسران و اعضای خانواده: این دسته یکی از مهمترین کانالهای مهاجرت را تشکیل میدهد، هرچند که مهاجرت خانوادهگی، از طاقتفرساترین و سختترین روشهای ورود به انگلستان محسوب میشود. بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ تعداد افرادی که از این طریق مهاجرت نمودند، بیش از دو برابر شده است. به علاوه، این کانال مهاجرت بیشتر مخصوص زنان میباشد. بعنوان مثال، از میان ۹۵۰۰۰ متقاضی پیوستن به اعضای خانواده، ۲۰٫۶ درصد شوهران، ۴۰ درصد زنان و ۲۸٫۸ درصد کودکان را شامل شده است. این روش مهاجرت انواع گوناگونی را در بر میگیرد، مانند: مهاجرت پیوستن به خانواده (آوردن اعضای خانواده درجه یک)، مهاجرت تشکیل خانواده (آوردن شریک ازدواج از کشور مبدا)، مهاجرت ازدواج (آوردن شریک ازدواج در حالی که در خارج از کشور مبدا با هم آشنا شدهاند) و مهاجرت خانوادهگی (وقتی تمام اعضای خانواده همزمان با هم مهاجرت میکنند).
پناهجویان و پناهندهگان: در دهۀ ۱۹۹۰، تعداد پناهجویان در انگلستان و تمام اروپا افزایش چشمگیری پیدا کرد. درخواستها از ۲۸۰۰۰ نفر در سال ۱۹۹۳ به ۱۰۳۱۰۰ نفر در ۲۰۰۲ رسید، که به ترتیب شامل ۱۵٫۶ و ۲۶٫۵ درصد کل مهاجرتهای غیربریتانیایی میشد (۱۷۹۲۰۰ در سال ۱۹۹۳ و ۴۱۸۲۰۰ در سال ۲۰۰۲). درخواستها از آن به بعد رو به کاهش گذاشت، به طوری که در سال ۲۰۰۳ تعداد پناهجویان به ۶۰۰۴۵ نفر (۱۴٫۶ درصد کل مهاجرین غیربریتانیایی) رسید. این نوع مهاجرت هم بسیار وابسته به جنسیت است. در سال ۲۰۰۳، ۶۹ درصد پناهجویان را مردان تشکیل میدادند. زادگاه پناهجویان، طیف وسیعی را در بر میگیرد. در سال ۲۰۰۳، افراد متقاضی از ۵۰ کشور مختلف آمده بودند که عمدۀ آنان عبارت بودند از: ۱۰ درصد سومالیایی، ۸ درصد عراقی، ۷ درصد چینی، ۷ درصد زیمبابوهیی و ۶ درصد ایرانی. البته در سالهای بعد تعداد پناهجویان دچار نوسان فراوان شد.
بسیاری از پناهجویان مدتهای طولانی را در انتظار پاسخ و تصمیمگیری در موردشان سپری میکنند، خیلی از آنان پذیرفته نمیشوند و کشور را ترک میکنند، و برخی به عنوان مهاجر غیرقانونی همچنان در کشور باقی میمانند. تخمین زده میشود که به تنها ۲۸ درصد از متقاضیان پناهندهگی در انگلستان تمدید اقامت، محافظت بشردوستانه و یا اقسام دیگر اقامت اعطا میگردد. در مجموع تا پایان سال ۲۰۰۴، ۲۸۹۱۰۰ پناهنده در انگلستان وجود داشته است.
مهاجرین غیرمعمولی، غیرقانونی و یا ثبت نشده: اسامی مختلفی به این گروه اطلاق میشود و در برگیرندۀ افرادی است که اقامت آنان با ورود پنهان یا قاچاقی، اقامت طولانیتر از حد مجاز و یا با شکستن قوانین ویزه همراه باشد. این یک دستهبندی سیاه و سفید نیست و محدودهیی خاکستری از میزان نقض قانون را شامل میشود؛ شرایطی که شاید تنها نقض قوانین کوچکی را در بر میگیرد. اعلام تعداد افرادی که در این دسته قرار میگیرند، بسیار مشکل است. بر اساس حدسهای دفترخانهها در سال ۲۰۰۵، بین ۳۱۰۰۰۰ تا ۵۷۰۰۰۰ مهاجر غیرقانونی در انگلستان وجود دارد. به علت عدم ثبت قانونی مشخصات آنان، مدارک کافی برای تعیین کشورهای مبدای آنان در دست نیست. به هر صورت، موقعیت قانونی و اجتماعی آنان به گونهیی است که آنان را از کلیۀ حقوق و مزایایشان محروم میکند.
شهروندان جدید: بسیاری از مهاجرین پس از مدتی به شهروند کامل تبدیل میشوند. در دهۀ ۱۹۹۰، سالانه ۴۰۰۰۰ نفر شهروند میشدند. این مقدار از سال ۲۰۰۰ رشد بالایی پیدا کرد و در سال ۲۰۰۴ به ۱۴۰۷۹۵ نفر رسید. بنا به آمارهای موجود، ۵۹ درصد جمعیتی که متولد خارج انگلستان هستند و بیش از ۵ سال در انگلستان زندهگی کردهاند، به شهروند تبدیل شدهاند.
در پی فهمیدن ماهیت و سازوکار تکثر در بریتانیا، میبایست توجه ویژهیی به ساختار طبقهبندی شدۀ حقوق، فرصتها، محدودیتها و امکان عضویت ناقص تا کامل افراد در جامعه که همزمان با وجود چنین دستهبندیهایی برای مهاجرین وجود دارد، مبذول داشت. لیزا آرای در اینباره میگوید: “مهاجرین، حتا با وضعیت اقامتی مشابه مثلاً دانشجویان، دارای انواع پیچیدهیی از حقوق و مزایا میباشند و از طرفی انسجام و منطق خاصی حاکم بر سیستمی که به این صورت تشکیل شده نیست، تا با آن فشارهای موجود بر سر تسهیل دسترسی به خدمات را تعدیل کرد: فشارهایی مثل اینکه سرویس خاصی تنها مورد نیاز فرد یا افراد ویژهیی است یا برای کل جامعه مفید است، یا درخواست تأمین سرویسی برای صرفهجویی در منابع عمومی و یا آسوده کردن اذهان عمومی از هراس اینکه باعث جذب مهاجرین ناخواسته شود، لغو گردد. این یعنی نه تأمینکنندهگان خدمات و مشاورین و نه خود مهاجرین برایشان روشن نیست که مستحق دریافت چه نوع خدماتی میباشند”.
به علاوه، در میان یک گروه از مهاجرین که دارای نژاد و ملیت یکسان میباشند، ممکن است انواع مختلفی از وضعیتهای اقامت و مهاجرت وجود داشته باشد. به عنوان مثال، در میان سومالیاییهای انگلستان در هر محلهیی، شهروند بریتانیایی، پناهنده، پناهجو، افراد دارای اجازۀ اقامت معین، مهاجرین ثبت نشده و افرادی که در سایر کشورهای اروپایی متقاضی پناهندهگی میباشند و بر اثر آن به انگلستان آمدهاند، وجود دارد. این واقعیت، گواهی بر این مدعاست که تنها در نظر داشتن مسالۀ نژاد و ملیت برای درک جماعتهای مختلف اقلیت در بریتانیا، ناکافی بوده و بعضاً برای حلوفصل نیازهای مهاجرین و مسایل مربوط به شمول و حذف آنان در جامعه، کاملاً اشتباه است.
وضعیت اقامت، نه تنها عامل مهمی در تعیین رابطۀ فرد با دولت، منابع و سیستم قانونی آن، بازار کار و سایر ساختارهاست؛ بلکه کاتالیزور باارزشی در تشکیل سرمایۀ اجتماعی و در عین حال مانعی بالقوه در برابر شکلگیری روابط و الزامات اجتماعی ـ اقتصادی و قومی محسوب میشود. بسیاری از وضعیتهای مهاجرت، محدودیتی را برای مدت اقامت افراد در بریتانیا قایل میشوند. اکثر برنامهها و سیاستهای ادغامی، شامل افرادی که وضعیتهای اقامت موقت دارند، نمیشوند. کارگران موقتی، مهاجرت ثبتنشده و پناهجویان تنها زمان کوتاهی را در مکانهای خاصی سپری میکنند، یا بهخاطر جستوجوی کار و یا به علت جابهجایی توسط کارفرمایان و یا مقاماتی مانند مرکز ملی حمایت از پناهجویان. این اقامتهای کوتاهمدت، نه تنها مشکلاتی را برای خود آنان ایجاد میکند، بلکه برای مراکز محلی خدماتی مانند مدارس نیز مشکلآفرین میباشند.
منابع:
Vertovec, Steven (2007): Super-diversity and its implications, Ethnic and Racial Studies, 30:6. 1024-1054
http://www.mmg.mpg.de/typo3temp/pics/92036d3938.jpg
Comments are closed.