احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





چالش گذار به مردم‌سالاری و ناتوانی نهادهای مدنی روسیه

گزارشگر:الهه کولايي/ 18 عقرب 1392 - ۱۷ عقرب ۱۳۹۲

mandegarبخش دوم

در نبود یک زمینه اجتماعی توسعه‌یافته، تنها نیروی قادر به تأمین و تضمین فعالیت نیروهای دموکراتیک در جامعه، یک دولت قوی است. بنابراین برای انتقال از کمونیسم به دموکراسی لیبرال در شرایطی که طبقه لیبرال وجود ندارد، از یک مرحله دموکراسی اقتدارگرا باید عبور کرد. بسیاری از جامعه‌شناسان روسی نیز بر این نظر تأکید دارند.
در کشوری که سنت‌های نهادینه‌شده دموکراتیک در آن اندک است، تقاضای داشتن دست قوی اجتناب‌ناپذیر است. لذا افزایش اقتدار ریاست‌جمهوری که در نهایت از طریق تأیید پارلمان و نظام قانونی قدرت خویش را اعمال کند، اجتناب‌ناپذیر دیده شد. این برداشت وجود دارد که یک رژیم باقدرت، بهتر می‌تواند برنامه‌های اصلاحات اقتصادی – سیاسی را اجرا کند. اجرای پرسترویکا سبب ایجاد نهادهای جدید در روسیه شد که مدت‌های طولانی سرکوب شده بودند. ولی این نهادهای جدید، مشروعیت و توانایی لازم برای حل مشکلات کشور را نداشتند. روسیه در فروپاشی اتحاد شوروی نقش اساسی داشت. بیانیه استقلال فدراسیون روسیه در فبروری ۱۹۹۰ به‌تدریج با پاسخ مشابه از جمهوری‌های دیگر همراه شد. از میان رفتن نظام سیاسی اتحاد شوروی با تشکیل رژیم جدیدی با گرایش‏های دموکراتیک و جهت‌گیری اقتصاد بازاری دنبال شد. مبارزه با کمونیسم در روسیه و مبارزه برای تحقق دموکراسی و تجدید حیات «دولت روسی» تداوم یافت.
با توجه به سنت دیرپای اقتدارگرایی و استبداد در روسیه، تأخیر و کندی در مسیر ایجاد نهادهای دموکراتیک در این کشور طبیعی به نظر می‌رسد. برخی از کارشناسان مسایل روسیه، قانون اساسی این کشور را تهدیدی برای توسعه مردم‌گرایی در روسیه می‌دانند. این دیدگاه در روسیه نیز هواداران جدی دارد. قانون اساسی روسیه اختیارات گسترده‌یی به ریاست‌جمهوری واگذار کرده است. تجارب روسیه پس از فروپاشی نظریه الکسی دو توکویل، متفکر مشهور فرانسوی در مورد شکل‌گیری نهادهای دموکراتیک را تأیید می‌کند. توکویل معتقد بود «انقلاب موفقیت‌آمیز چندان دشوار نیست؛ بخش مهم کار ایجاد یک نظام مردم‌گرا در پی آن است». این موضوع دشوارتر می‌شود هنگامی که با بازسازی اقتصادی و بحران اقتصادی همراه شود. نبود تجربه و ساختارهای مردم‌گرایانه در روسیه، این تحول را با مشکلات جدی مواجه کرده است. بسیاری از روشن‌فکران روس، ایده‌های مردم‌گرایی غربی را نمی‌پذیرند، ولی برخی از آنان تحقق مردم‌گرایی را در یک جامعه، بیان‌گر سلامتی آن می‌دانند.
از این دیدگاه برای تحقق مردم‌گرایی می‌توان از حاکمیت افرادی با داشتن چنین جهت‌گیری فکری بهره ‌جست. به همین جهت، بسیاری از روشن‌فکران روسیه، از اقتدار گسترده بوریس یلتسین حمایت و اختیارات وسیع قانون اساسی روسیه برای وی را تأیید کردند. ایجاد نهادهای دموکراتیک و به‌ویژه نظام فدرال پایدار و مستحکم، با دشواری خودآگاهی مردم روسیه در هم آمیخته است. فروپاشی اتحاد شوروی، هویت ملی و خودآگاهی را در روسیه کاهش داد. محدود شدن سرزمین روسیه و فشارهای خارجی، با ابهام‌های داخلی پیوند یافته است. با توجه به مسایل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی که مردم روسیه با آن مواجه هستند، کندی شکل‌گیری نهادهای مردم‌گرا حیرت‌آور نیست.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، احزاب و گروه‌های جدید با گرایش‌های سوسیالیستی در مخالفت با شرایط موجود در روسیه شکل گرفتند. بسیاری از اعضای این گروه‌ها اعضای سابق حزب کمونیست اتحاد شوروی بودند. از دیدگاه آنان، سوسیالیسم یک ایده نهایی برای ایجاد یک‌باره آن در جامعه نیست، بلکه فرآیندی تدریجی و طولانی است که طی آن باید اشکال جدیدی از مردم‌گرایی اقتصادی و سیاسی شکل بگیرد. بسیاری از گروه‌های سوسیال دموکرات کنونی روسیه هم از بازماندگان اعضای حزب کمونیست اتحاد شوروی هستند. هدف اصلی آن، نخست هشدار دادن به دیگران در مورد احتمال قوی وقوع کودتا و هدف دومِ آن تقویت فرآیند اصلاحات همه‌جانبه بود. در برنامه این جنبش، اصلاحات اساسی برای تحقق آزادی و مردم‌سالاری مورد تأکید قرار داشت.
گروه‌های میانه و لیبرال با تشکیل «اتحادیه دموکراتیک» از سال ۱۹۸۸ گسترش خود را آغاز کردند. اولویت حقوق فردی بر امور دولتی و اجتماعی یا ملی مورد تأکید این حزب قرار داشت. از دیدگاه آنان، یک دولت قوی می‌توانست حقوق و آزادی‌های فردی و وحدت و اقتدار روسیه را پس از فروپاشی اتحاد شوروی تضمین کند. دموکرات‌ مسیحی‌ها در پیوند مردم‌گرایی سیاسی اروپای غربی با تفکر اجتماعی روس و فلسفه مذهبی روسی، فعالیت خود را آغاز کردند. احزاب دموکراتیک روسیه نیز تعداد زیادی از گروه‌های میهن‌پرست و ملی‌گرا را متشکل ساخته‌اند. از معروف‌ترین این احزاب «حزب لیبرال دموکرات روسیه» است. ولادیمیر ژیرینفسکی رهبر آن اعلام کرد کلیه فعالیت‌های سیاسی گروه‌ها را باید متوقف کرد و تنها به امور اقتصادی توجه نشان داد. او ایجاد یک دولت قدرت‌مند روس را مورد توجه قرار داده است. او یک قدرت متمرکز و اقتدارگرای توسعه‌طلب را پاسخ‌گوی نیازهای موجود در روسیه خوانده است. بازگشت به مرزهای تاریخی روسیه در سخنان او بارها مطرح شده است.
در میان احزاب و گروه‌هایی که اینک در روسیه فعال هستند، گروه‌های ملی‌گرا نیز قابل توجه هستند. برخی از آن‌ها ملی‌گرایان روس و عده دیگری کمونیست‌های جدید هستند. گروه «پامیات» (خاطره) یکی از معروف‌ترین گروه‌های ملی‌گرا است که در آغاز دهه ۱۹۸۰ در پاسخ به تهدید نابودی بناهای تاریخی در مسکو شکل گرفت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.