رهبران و تفکر سیستمی

گزارشگر:5 حمل 1393 - ۰۴ حمل ۱۳۹۳

mnandegar-3رهبران در فضای سردرگمی به‌خاطر عدم قطعیت و بی‌ثباتی به علت پیچیده‌گی عمل می‌کنند. مسایل امروز ساده و آسان نیست و راه‌حل‌های امروز، خود باعث مشکلات بیشتر فردا می‌شود. موفقیت در محیط کنونی، نیاز به روش دیگری برای تفکر نسبت به مسایل دارد. انسان‌ها مانند چرخ‌دنده‌های موتر عمل نمی‌کنند. گاهی فراموش می‌شود که سیستم از انسان‌ها تشکیل شده و به دنبال تحقق هدفی است.
بقای سیستمی
اگرچه زمان و شرایط در حال تغییرند، اما سیستم‌ها تمایل دارند که به حالت قبلی باقی بمانند. به نظر می‌رسد که ایجاد یک سیستم جدید، از تغییر یک سیستم موجود بهتر باشد. در جامعه‌شناسی، این موضوع به «جابه‌جایی اهداف» مشهور است، این‌که تبعیت از یک روال بروکراتیک، مهم‌تر از پرداختن به اهداف و ارزش‌ها می‌شود. در این صورت از سیستم، تنها ظاهری باقی می‌ماند. اجرای بی‌چون‌وچرای قواعد، منجر به نابودی خلاقیت و انطباق‌پذیری می‌شود. البته بی‌اعتنایی به قواعد نیز می‌تواند به همان اندازه مصیبت‌بار باشد.
وقتی پرسونل یک سازمان احساس می‌کنند که باید دایماً با قوانین یک سازمان بجنگند، نسبت به کار روحیه و امیدشان را از دست می‌دهند. این وظیفۀ رهبران در هر سطحی است که رفتارهای مخرب فردی را به رفتارهای موثر سازمانی، راهبرد کنند. از این‌رو آن‌ها، هم باید جزء را ببینند و هم کل را. هنگامی که یک سیستم، گرفتار بروکراتیک و قواعدی می‌شود که اجازۀ شکوفایی افراد را می‌گیرد، بهتر است سیستم عوض شود.
هر سیستم از مجموعه‌یی از بخش‌های به‌هم مرتبط شکل گرفته و تغییر در هر بخش، بر دیگر بخش‌ها نیز اثر می‌گذارد و هر تصمیم پیامدهایی بر دیگر بخش‌ها دارد . از این‌رو نگرش «بزن و برو»، نگرشی زیان‌بار است. برنامه‌ریزی‌های حجیم، حتا اگر با نیتی خوب انجام شود، الزاماً منجر به موفقیت نمی‌شود. در یک سیستم پیچیده، به قدری واکنش‌ها زیاد است که پیش‌بینی نتیجۀ یک عمل، تقریباً امکان‌پذیر نیست.
گذر از نگاه ماشینی
روش‌هایی که در یک سیستم ساده پاسخ‌گو بوده، در یک سیستم پیچیده، مشکل‌ساز می‌شود. بنابراین نباید سیستم‌های سازمانی و اجتماعی را به یک موتر تشبیه کرد. بسیاری از افراد هنوز نگاهی بروکراتیک و ماشینی به سازمان‌ها دارند و مسایل را تنها با تحلیل خطی می‌خواهند حل کنند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.