احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:30 ثور 1393 - ۲۹ ثور ۱۳۹۳
بخش پنجم و پایانی
نویسنده: پال دی میلر
برگردان به فارسی: عماد عابدی
ابزار سوم جلوگیری از کودتا، به حضور نمایندهگان بینالمللی در نهادهای امنیتی ربط میگیرد. حضور نیروهای کشورهایی که متعهد به کنترل غیرنظامیان بر ارتش استند، عدم اطمینان بیشتری را در فضای سیاسی و امنیتی به وجود میآورد (آیا نیروهای خارجی از رژیم دفاع خواهند کرد؟) و پیشبینی آینده را برای آنانی که به فکر کودتا استند مشکل میسازد. کمکهای مالی خارجی به ارتش یک دولت، همچنین به کمککنندهگان بینالمللی قدرت نظارت به کارکردهای ارتش را میدهد.
حضور بازیگران و کمکهای مالی خارجی، طوری که که کودتا در ویتنام جنوبی در سال ۱۹۶۳ گواه آن است، تضمینکنندۀ ثبات نیست، اما یک مانع اضافی بر سر راه عاملانِ کودتا خواهد بود. در این مورد، افغانستان در یک موقعیت خوب قرار دارد. پیمان راهبردی سال ۲۰۱۲ و موافقتنامۀ امنیتی دوجانبۀ پیشنهادشده، حضور نظامی بینالمللی پایدار را در افغانستان ضمانت میکند. ارتش افغانستان هنوز هم ممکن است دست به کودتا بزند، در صورتی که فکر کند واشنگتن تمایلی به متوقف کردن آن ندارد و یا این که سیاستگذاران ایالات به این نتیجه برسند که چارۀ دیگر ندارند.
دولتها باید از وقوع بحرانهایی که ارتش بتواند از آنها به به عنوان بهانه برای مداخله در امور سیاسی استفاده کند، جلوگیری کنند یا به این بحرانها پایان دهند. جلوگیری و یا پایان دادن به بحران در افغانستان، به معنای حلوفصل جنگ با طالبان است، آنهم به شیوهیی که برای پشتونهای کشور رضایتبخش باشد، اما پاسخگوی نگرانیهای مشروع اقوام غیرپشتون از جمله تاجکها نیز باشد. این یکی از مهمترین مسایل برای دولت افغانستان و همکاران بینالمللی آن است. محتملترین حالتی که منجر به کودتا خواهد شد این است که افسران پشتون فکر کنند دولت در جریان جنگ با طالبان، پشتونها را سرکوب میکند – و یا افسران تاجک به این نتیجه برسند که دولت برای رسیدن به صلح امتیازهای زیادی را به مخالفان مسلح میدهد. هر قدری که جنگ پس از سال ۲۰۱۴ به درازا بکشد، وفاداریهای قومی بر وفاداری به دولت غالب خواهد شد. مذاکره برای پایان جنگ یک امر بدیهی است، اما حمایت تمام اقوام عمدۀ افغانستان از این روند برای بقای رژیم دموکراتیک حیاتی خواهد بود.
در نهایت، مهمترین اقدامی که میتواند خطر کودتا را به حداقل برساند، تقویت مشروعیت دولت است. ارتش زمانی تمایل به راهاندازی یا حمایت از کودتا پیدا میکند که واقعاً احساس کند بقای کشور و یا ارزشهای آن در خطر است. خبر خوب این است که اگرچه مردم افغانستان اعتماد کمی به دولت دارند و نمیتوانند به بسیاری از مقامات اطمینان داشته باشند، آنها همچنان از ایدۀ دموکراسی حمایت میکنند. با وجود هشدارهای برخی از منتقدان که میگویند بعید است دموکراسی در افغانستان ریشه بگیرد، افغانستانیها بردباری قابل ملاحظهیی از خود نشان دادهاند. و بسیاری از آنها هنوز هم امیدوارند که هنجارهای دموکراتیک در این کشور نهادینه شوند.
از آنجایی که سیر نزولی مشروعیت دولتِ افغانستان بیشتر به عملکرد ضعیفِ آن برمیگردد تا ایدیولوژی دموکراتیک، جامعۀ جهانی میتواند برخی از آسیبها را ترمیم کند. اگرچه بار مسوولیت سرکوب فساد و پارتیبازی به دوش مقامات افغانستان است، اما جامعۀ بینالمللی میتواند با فراهم کردن امکانات و تجهیزات مورد نیاز، نقش خود را داشته باشد. دولت ضعیف و ارتش قوی افغانستان، بیشتر منعکس کنندۀ الگوی کمکهای جامعۀ بینالمللی به این کشور از سال ۲۰۰۱ تا کنون است. بسیاری از کمکهای بین المللی به افغانستان، شکل امنیتی و اقتصادی داشته است – آموزش ارتش و پولیس و راهاندازی پروژههای بزرگ بازسازی. مقدار نسبتاً کم کمکها برای تقویتِ دولت غیرنظامی به مصرف رسیده است، که بالاترین مصارف را هم انتخابات داشته است. با این وجود، افغانستان برای آموزش بوروکراتها به پول نیاز دارد، که ممکن است بزرگترین تغییر را در حکومت کابل و مشروعیت آن به ارمغان بیاورد. در حالی که واشنگتن و متحدان آن حضور نظامی خود را کاهش میدهند، آنها باید حمایت خود از اصلاحات و ظرفیتسازی را افزایش دهند. بهبود در عملکرد دولت، بهانۀ اصلی برای مداخلۀ نظامی در سیاست را از میان برمیدارد.
ایالات متحده در بسیاری از موارد، خطر کودتاها و حکومتهای نظامی را در کشورهای دوست و همکار نادیده گرفته است. با وجود اینکه در کوتاهمدت برقراری روابط با حکومتهای نظامی سادهتر است، اما تقریباً در تمام این موارد واشنگتن دریافته است که برقراری روابط دوجانبه با حکومتهای دموکراتیک بنیادیتر و عمیقتر بوده است. فهرست کشورهایی که حاکمان نظامیِ آنها با امریکا متحد بودهاند و یا توسط ایالات متحده تجهیز و تمویل شدهاند، متأسفانه طولانی است: جمهوری دومینیکن، مصر، یونان، هائیتی، نیکاراگوا، پاکستان، کوریای جنوبی، ویتنام جنوبی، تایلند، و ترکیه. با توجه به سرمایهگذاری بزرگ و گستردۀ ایالات متحده در ارتش افغانستان از سال ۲۰۰۱ بدینسو، و غفلت نسبی واشنگتن از دولت غیرنظامی این کشور، خطر بسیار واقعی وجود دارد که نام افغانستان نیز به این فهرست اضافه شود. هنوز زمان از دست نرفته است و میشود جلو آن را گرفت. در غیر آن، اگر در افغانستان کودتا صورت گیرد، هیچ سیاستگذاری – امریکایی، افغانستانی، و یا اروپایی – نباید شگفتزده شود.
منبع:
http://www.foreignaffairs.com/articles/141092/paul-d-miller/afghanistans-coming-coup?cid=rss-rss_xml-afghanistans_coming_coup-000000
Comments are closed.